كارشناسان در نشست تخصصي «شمايلشكني در هنر اسلامي و مسيحي» با بررسي مفهوم شمايل و تعابيري كه از شمايلشكني ميشود، ديدگاههاي پيروان اين دو دين را در بازههاي زماني مشخصي درباره اعتقاد به ساخت شمايل و منع آن بررسي كردند و تناظرهايي را از نظر زماني و رواج برخي از اعتقادات يافتند كه به اين مساله منتج ميشد كه اگر آموزههاي نوافلاطونيان نبود، رسالههايي در دفاع از شمايلها نوشته نميشد.
در ابتداي اين برنامه دكتر شهين اعواني با اشاره به اين كه روز جهاني فلسفه امسال با همكاري انجمن حكمت و فلسفه ايران و يونسكو در ايران برگزار خواهد شد، گفت: كنگره اين دوره 13 محور اصلي دارد كه قرار است در اين موضوعات كارهايي را كه انجام دادهايم عنوان كنيم، نه آنچه را كه در فلسفه اسلامي به آن دست يافتهايم.
در بخش دوم اين برنامه كه به موضوع شمايلشكني در اسلام و مسيحيت اختصاص داشت، دكتر عليمحمد صابري اظهار كرد: هنرمند غربي را از روي اثرش ميشناسند، اما هنر در عالم اسلامي صنعتي همراه با فضيلت است و هنرمند فردي با فضيلت و خودساخته به شمار ميآيد. در عالم اسلام، هنرمند را تنها بر اساس اثرش نميشناسند. در حقيقت خود صاحباثر و هنرمند در دين اسلام مطرحاند. در اين دين صنعت، علم و حكمت از عناصر اصلي هنر اسلامياند كه بايد با يكديگر عجين شوند.
وي با اشاره به تفاوتهايي كه در ميان هنر اسلامي و هنر مسيحي وجود دارد، توضيح داد: برخي از هنرها نظير مجسمهسازي در دين اسلام پذيرفته نيستند، چرا كه بتپرستي را تداعي ميكنند. همچنان كه در عالم اسلام ،هنر خطاطي به دليل آن كه قرآن را آيه الهي ميدانيم و تجليات آن براي ما ارزشمند است، رونق يافت.
سپس دكتر امير نصري، مترجم و نويسنده حوزه انديشه، دامنه اصلي مبحث انطباقي اين بررسيها را در گزارش خود، دو قرن نخستين اسلام و قرونهاي هشتم و نهم ميلادي خواند و توضيح داد: به طور كلي درباره وجود شمايل يا مخالفت با آنها سه رهيافت در اين دوره در مسيحيت ايجاد شد. سال 599 ميلادي گفته شد از آن جهت كه تصاوير مذهبي نقش تعليمي براي افراد امي و بيسواد را دارند، وجود آنها اشكالي ندارد. پس از آن رهيافت پروتستانتيزم مطرح ميشود كه به طور كلي با هنر و تصاوير مذهبي مخالف بود، رويكرد آنها ضد هنر نبود، بلكه ضد هنر ديني بود كه در آن روز رواج داشت. رويكرد بعدي نيز با رواج استفاده از تصاوير و شمايلها منافاتي نداشت.
وي مهمترين جنبش عرصه شمايلشكني را در بيزانس خواند كه منجر شد مجموعه رسالات نظاممندي در پي آن به رشته تحرير در آيد. مباحثات الهي كه بستري هنري داشتند، شمايلشكني بيزانسي را برجسته ميكردند. آنها از آن جهت كه نبايد انسانانگاري درباره خدايان وجود داشته باشد، با شمايلها به مخالفت پرداختند. براي اين اعتقاد نيز مورخان دلايل گوناگوني را عنوان ميكنند. يكي از اين دلايل تاثيرپذيري امپراطوري عهد عتيق از خليفه مسلمانان است كه براي پذيرش يا رد آن ادلهاي وجود دارد.
سخنران اين برنامه با اشاره به اين كه «يوحناي دمشقي» در اين زمان سه رساله در اين حوزه نوشت كه منجر شد نيمه دوم حكم به اين مساله دهد كه شمايلها ميتوانند آزاد باشند، عنوان داشت: پس از اين جريان حدود 27 سال شمايلسازي آزاد بود تا اين كه كنستانتين پنجم، دور دوم شمايل شكني را پايه گذارد. دوره دوم شمايل شكني تا سال 848 ادامه يافت و بعد به حالت عادي خود بازگشت.
دكتر نصري با اشاره به خرافاتي كه از آن پس در استفاده از شمايلها رواج يافت، عنوان كرد: اگر آموزههاي نوافلاطوني نبود، مدافعان شمايلها نميتوانستند رسالههاي خود را بنويسند.
وي در انتهاي بحث زمان اندكي را نيز به تبيين جايگاه شمايل و شمايلشكني در دين اسلام اختصاص داد و تصريح كرد: آنچه از شواهد و مكتوبات بر ميآيد، نشانگر آن است كه گرايش اسلام به هيچ وجه متناظر با شمايلشكني مسيحي نبوده است. در جهان اسلام هيچگاه تصاوير في نفسه مورد نقد نبودهاند، بلكه محتواي آنها مطرح بوده است. مسلمانان با نماد صليب از آن جهت مخالفت شديد داشتند كه اين علامت، نمادي از امپراطوري بيزانس بود كه يكي از دشمنان ديرين ملسمانان به شمار ميآمد. همچنان كه مسلمانان از تثليث به دليل آن كه آن را مستلزم كفر و مخالف وحدانيت ميداستند، دوري ميگزيدند.
دكتر نصري در پايان اين نشست و در جمعبندي سخنانش عنوان داشت: سخن اصلي اين كه در قرآن به هيچ وجه به صراحت تصوير نفي نشده و بهتر است معناي شمايلشكني را در دو قرن نخست اسلام مطرح نكنيم، چرا كه ميتوانيم مصاديقي نظير سكههايي را بيابيم كه با تصوير خليفه ضرب شدهاند.
نظر شما