نويسندگان كتاب «آزادي در انديشههاي هگل و نيچه» اين دو فيلسوف را در اصالت دادن به آزادي در انديشههايشان مشترك دانسته، معتقدند تفكر به ظاهر مخالف اين دو مكمل يكديگرند و ميتوان فلسفه جامعتري از اين انديشهها بيرون كشيد.\
وي افزود: به اعتقاد آنان، اصل فلسفه هگل، بحث درباره آزادي است. وي از تاريخ و پديدارشناسي و فلسفه حق براي تبيين مسأله آزادي بهره ميگيرد. اين كتاب به تشريح مسايل ديالكتيكي هگل پرداخته، بيان ميدارد كه به اعتقاد هگل آزادي در طي اين مراحل ديالكتيكي عينيتر ميشود.
صديقين ادامه داد: مسايل ديالكتيكي هگل به هنر و مذهب و فلسفه منتهي ميشود و اين سه مورد، رأسهاي مثلث آزادي را تشكيل ميدهند. البته كاملترين شكل آزادي از منظر هگل، فلسفه است.
نويسندگان در نيمه دوم كتاب به سراغ نيچه ميروند. صديقين در اين باره ميگويد: آنان در ابتداي اين بخش توضيح ميدهند كه اين دو فيلسوف به ظاهر مخالف، قرابتهايي در گرايش به تبيين مسأله آزادي دارند. نيچه انتقادات زيادي به فلسفه هگل وارد كرد كه همين امر انديشه او را دور از هگل و فاقد هرگونه قرابت با او نشان ميدهد.
صديقين خاطرنشان كرد: انسانها به دليل تفكر مداوم، متغيرند، بنابراين مباني اخلاقي نيز بايد تغيير يابند. به اعتقاد نيچه، افراد شريف تابع اخلاق مرسوم نيستند و اگر از آن پيروي كنند، به معناي تبعيت از سايران نيست، بلكه شايد آن اخلاق مرسوم با اعتقاداتشان منطبق شده باشد.
وي افزود: نويسندگان در پايان به اين نتيجه ميرسند كه نظريات به ظاهر مخالف هگل و نيچه ميتوانند كامل كننده يكديگر باشند. فلسفه هگل بسيار انتزاعي و فلسفه نيچه بسيار فردي است و كارشناسان مدام بر اين تمايز تأكيد كردهاند، اما نويسندگان اين كتاب معتقدند كه تفكر اين دو فيلسوف مكمل يكديگرند و ميتوان فلسفه جامعتري از انديشه آنان بيرون كشيد.
ترجمه «آزادي در انديشههاي هگل و نيچه» پايان يافته و براي انتشار به نشر پرسش سپرده شده است.
نظر شما