سه‌شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۸ - ۱۴:۲۴
مثنوي معنوي، ملودي‌هاي تفسيري مولاناست

مولوي‌پژوه و نويسنده كتاب «مصحف خاموشان» در نشست «تجلي قرآن در انديشه مولانا» كه غروب دوشنبه(17 اسفند ماه) در سراي اهل قلم برگزار شد، از مثنوي معنوي به عنوان تفسيري با نگاهي متفاوت از قرآن كريم ياد كرد و اظهار داشت: مولوي، نماينده عرفان اسلامي است كه ملودي‌هاي تفسيري خودش را در قالب مثنوي، به نغمه سراييد./

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، در اين نشست كه با سخنراني دكتر كاظم محمدي وايقاني، نويسنده و مولوي‌پژوه و دبيري محمدياسر هدايتي برگزار شد، در كنار نقد و بررسي آرا و احوال مولوي در سرودن مثنوي و ديوان كبير، جلساتي كه با عنوان مولوي‌پژوهشي و معنوي شناسي به عنوان «مُد مولوي» در جهان شناخته شده‌اند، نقد شد.

در ابتداي اين برنامه، محمدياسر هدايتي يادآور شد: اين نشست بر پايه بررسي دو اثر از آثار دكتر كاظم محمدي‌وايقاني با عناوين «مصحف خاموشان» و «مولانا و ترجمه آيات قرآن» به وانمود مستقيم و غير مستقيم مفاهيم و مضامين قرآني در آثار مولانا جلال‌الدين محمدبن خراساني اختصاص دارد.

سپس دكتر كاظم محمدي‌وايقاني از مولانا به عنوان عارف مسلمان و حتي شيعي ياد كرد و گفت: نگاه مولانا نه تنها بر مبناي تئوري‌هاي دين محكم و استوارند، بلكه او باورهاي ديني‌اش را تبليغ و در زندگي و رفتارهاي شخصي نيز سنت نبوي را پياده مي‌كرد. او علاوه بر يك عارف نظري، عارفي عملي و مسلمان بود. متاسفانه در مجالس نوپديدي كه با نام او برپا مي‌شود، مولانا را از فضاي معنوي‌اش جدا مي‌كنند و او را تنها در عشق مجازي مي‌بينند.

وي مثنوي معنوي را ماحصل دوران پختگي مولانا و در 15 سال آخر حيات او دانست و بيان داشت: در اين اثر صفحه‌اي يافت نمي‌شود كه در آن به قرآن، احاديث و روايات اشاره‌اي نشده باشد. من مولانا را عارف مسلمان معتقدي مي‌شناسم كه مثنوي به عنوان شاهكار او مبتني بر قرآن، حديث و حكايت انبياست. اگر اين عناصر سه‌گانه را از اين اثر حذف كنيم، از مثنوي غير از «بشنو از ني» و «ني‌نامه» چيزي باقي نمي‌ماند.

دكتر محمدي در نقد جلسات روشنفكرانه جديدي كه مي‌خواهند مولانا را به گونه ديگري جلوه دهند و بگويند او تنها عارفي بود كه عشق مجازي داشت و به سماء مي‌پرداخت، تصريح كرد: در اين جلسات افرادي مي‌خواهند از مولانا سخن بگويند كه خود ساحت ديني موجهي ندارند و در تبيين ادعاهاي خود از آثار مولانا گزينه‌هايي را انتخاب مي‌كنند كه براي اين انتخاب نيز هيچ دليل موجهي ندارند. آنها معتقدند بايد جنبه‌هاي ديني مولانا را رها كرد، چرا كه آنها، شما را پاي‌بند مي‌كنند! تنها آنجا كه او از عشق و سماء سخن مي‌گويد را دريابيد!

نويسنده «مصحف خاموشان» با تاكيد بر اين كه مولانا را بايد از زبان و نگاه مولانا جست‌وجو كنيم نه از آنچه ديگران مي‌گويند، بر «تفسير مولانا به مولانا» اشاره داشت و گفت: اين موضوع كه هر كسي از ظن خود مولانا را درك و توصيف كند، ناشي از كج‌فهمي است. نگاه مولانا به قرآن متفاوت از نگاه ماست، او قرآن را ديبايي دو رويه مي‌بيند كه هر دو روي آن قابل استفاده‌، تحسين شده و ستودني‌اند، اما رويه اصلي اين كتاب آسماني را باطن قرآن و تاويل آيات بيان مي‌كند و در شرايط تاويل مي‌گويد كه بايد چون «ني» تنها دم دمنده را بگويد و تا ظرف مناسبي نيافت، مظروف را در آن نريزيد.

وي با بيان اين كه «به تعبير مولانا، قرآن كتاب كامل سير و سلوك عملي است كه روان و روش انبياء در آن تجلي يافته است» متذكر شد: مولانا نه تنها از نظر معنوي نگاهي تازه به قرآن دارد، حتي از لحاظ صوري هم معتقد است كه جنس كلام الهي كه وحياني و آسماني است، متفاوت از جنس كلمات ماست. ترجمه قرآن، داراي ساحت بشري است و تنها متن صريح قرآن ساحت وحياني دارد.
سپس محمدي در بررسي كتاب «مولانا و ترجمه آيات قرآن» گفت: اين كتاب با بررسي مثنوي، تمامي اشعاري را كه به آيات قرآني ارتباط دارند مشخص مي‌كند و يادآور مي‌شود كه مولانا در دوران پختگي با قرآن بود، با تمام قرآن همراه بود و حافظ كل قرآن كريم بود.

سخنران نشست اظهار داشت: مثنوي در خلوت و خانه نوشته نشد و صاحبش از پيش تدبيري بر متن آن نداشت. او ملودي‌هاي خود را در قالب مثنوي، طي 15 سال در حجره، بازار، مغازه، بالاي منبر در پاسخگويي به پرسش‌هاي ديگران و ... بيرون ريخت.

دكتر محمدي گفت: مولوي در مثنوي كه از پيش مشخص نبود كجا، چه زماني و براي چه كساني بايد سروده شود، درباره 114 سوره قرآن كريم هنرمندانه سخن گفته است. اين موضوع نشان مي‌دهد كه نه‌تنها مولوي تمامي آيات قرآن را تا آخرين لحظات عمرش در ذهن داشت، بلكه با آن آيات زندگي مي‌كرد و در بيان خود نيز از آنها استمداد مي‌جست و به آنها اشاره داشت. او به سهولت متن و بطن قرآن را به نظم كشيد كه نشان مي‌دهد او حافظ، مفسر و تاويل كننده قرآن بود.

وي در بخش پاياني اين نشست به بررسي محتوايي كتاب «محصف خاموشان» پرداخت و عنوان داشت: زماني كه تصميم گرفتم اشاره‌هاي قرآني مولانا را در ديوان كبير(ديوان شمس) بررسي كنم، تصور نمي‌كردم حجم زيادي را به خود اختصاص دهد و مولانا در غزل نيز تا اين حد با آيات قرآن عجين شده باشد. آنچه بر حيرتم افزود، اين بود كه از لحاظ نگاه و استنادات قرآني، ديوان كبير نه‌تنها چيزي از مثنوي كم ندارد، بلكه از آن بالاتر است.

اين مولوي‌پژوه تصريح كرد: در ديوان كبير كه از نظر زماني، مكاني و احوال دروني مولانا به مراتب پراكنده‌تر از مثنوي است، از 114 سوره قرآن كريم در تبيين مفاهيم استفاده شده است. اين موضوع از آن جهت تعجب برانگيز است كه مثنوي كار انديشه و تفكر به شمار مي‌رود، اما جمع اين مفاهيم در غزل غير ممكن مي‌نمايد. مولانا تنها حافظ قرآن نبود، بلكه در پي باطن قرآن بود و آن را به سادگي در كلامش بيان مي‌داشت تا براي عموم مردم قابل درك باشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

اخبار مرتبط

تازه‌ها

پربازدیدها