دوشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۲
کافکا من را وارد جهان ادبیات کرد

لازلو کراسناهورکای، نویسنده برجسته مجارستانی و یکی از چهره‌های شاخص ادبیات اروپای مرکزی و برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۲۵، در گفت‌وگویی مفصل به ریشه‌های ادبی، نقش دوران نوجوانی در شکل‌گیری جهان ذهنی‌اش، و نیز آسیب‌هایی که تمدن دیجیتال بر مفهوم انسانیت وارد کرده است، پرداخت.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، به نقل از مگزین، کراسناهورکای از نخستین مواجهه‌اش با ادبیات چنین یاد می‌کند: شبی برفی، در دوازده‌سالگی، وقتی برای پذیرفته شدن در جمع دوستان برادر بزرگ‌ترش کتابی از کافکا را به دست گرفت و جمله آغازین قصر در برابر چشمانش ظاهر شد، به‌گفته او، همین چند خط سرنوشت زندگی‌اش را تعیین کرد: «خواندن برایم بازی بود، اما همان بازی به دلیل زندگی‌ام تبدیل شد. ادبیات دری بود به سوی جهان و شیوه‌ای برای دیدن و درک زندگی».

پس از کافکا، سلسله‌ای از «خدایان نگهبان» وارد زندگی‌اش شدند: داستایفسکی، تولستوی، سپس گوگول و تورگنیف. او همه این آثار را در نوجوانی، در مجارستانِ زیر سلطه اتحاد جماهیر شوروی، با ترجمه‌های نه‌چندان دقیق خواند؛ اما همین مواجهه، بنیان فکری و زیباشناختی‌اش را ساخت.

کراسناهورکای در مراسم دریافت جایزه ادبی «فرومنتور» در سپتامبر ۲۰۲۴، با یادآوری این سال‌ها، از چهره‌هایی یاد کرد که در شکل‌گیری جهان ادبی‌اش نقش داشتند؛ از جمله دو شاعر گمنام زادگاهش، ارنو سابو و ایمره شیمونی، و نیز آتیلا یوزف، شاعر بزرگ مجار که به گفته او «جادوی کلمات» را به او آموخت.

در ادامه گفت‌وگو، کراسناهورکای به دو پدیده تأثیرگذار امروز پرداخت: حملات به ارزش‌های روشنگری و دگرگونی روابط انسانی در عصر دیجیتال. او با تأکید بر ارزش تاریخی دوران روشنگری گفت: «روشنگری رویدادی خارق‌العاده بود؛ لحظه‌ای که یک عصر پایان یافت و عصری نو آغاز شد. بسیاری از دستاوردهای قرن بیست‌ویکم نتیجه همان دوران است. اما حقیقت این است که انسان تغییر نمی‌کند».

کراسناهورکای با اشاره به قدرت فناوری‌های مدرن افزود: «انقلاب دیجیتال تمدنی شگفت‌انگیز ساخته است، اما کاربران همان انسان‌های همیشه‌اند. فناوری‌ها تغییر می‌کنند، اما انسان نه؛ انسان همان موجود خطرناک برای خود باقی می‌ماند. امید ما تنها غریزه بقاست، نه ارادۀ انسان».

او در بخشی از گفت‌وگو با اشاره به تجربه‌اش از زندگی در اکسترمادورا در غرب اسپانیا، دوستی را پدیده‌ای وابسته به جغرافیا دانست: «در اکسترمادورا، وقتی دو راننده در جاده یکدیگر را می‌دیدند، توقف می‌کردند و با هم صحبت می‌کردند، حتی اگر از دو مزرعه کاملاً جدا بودند. در آنجا بیش از هر جای دیگر دوست پیدا کردم و هنوز با بسیاری از آنها در تماس هستم».

اما جهان دیجیتال برای او هم فرصت است و هم تهدید: «در فضای مجازی ممکن است کسی ماه‌ها با شما دوست باشد و وقتی پیشنهاد ملاقات حضوری می‌کند، هویت واقعی‌اش چیز دیگری باشد. گاهی دوستی زیبایی از دل همین دگرگونی‌ها زاده می‌شود، اما نباید از نیاز انسان به تماس واقعی غافل شد. ما حیوانی اجتماعی هستیم و فردگرایی افراطی دیر یا زود به نقطه پایان می‌رسد».

کراسناهورکای درباره سال‌های نوجوانی در مجارستان که تحت سلطه شوروی مطالعه زبان روسی اجباری بود توضیح داد که ترجمه‌های ضعیف هم مانع تأثیر نویسندگان بزرگ روس بر او نشد: «داستایفسکی و تولستوی همچون دو قدیس برایم عزیزند. تا امروز آنها را می‌ستایم. روح آثارشان بر من اثر گذاشت، حتی اگر سبک من شبیه آنان نباشد».

او همچنین با انتقاد از ترجمه‌های ناکافی آثار آتیلا یوزف به زبان‌های دیگر گفت: «خوانندگان غیرمجار از شناخت نابغۀ بی‌مانند ادبیات ما محروم‌اند. امیدوارم جهان روزی او را دوباره کشف کند».در ادامه، به نقش زبان مجاری اشاره کرد؛ زبانی که از نظر او «تند، صریح و بی‌رحم» است و نویسنده را به‌سرعت محک می‌زند.

آکادمی نوبل، کراسناهورکای را به‌دلیل «آثار روایی چشم‌گیر و آینده‌نگر که در میانه ترس‌های آخرالزمانی، بار دیگر قدرت هنر را یادآور می‌شوند» انتخاب کرد. او در سنت ادبی اروپای مرکزی قرار می‌گیرد؛ جایی که کافکا و توماس برنهارد قرار داشتند؛ با رگه‌هایی از طنز تلخ، گروتسک، و گاهی نیز آرامش شرقی.

کراسناهورکای نویسنده‌ای است که هم در داستان و هم در رمان و هم در جستار، جهان را با نگاهی شاعرانه و عمیق رصد می‌کند؛ جست‌وجوگری که زیبایی را در درون واقعیت‌های تلخ و گاه خشونت‌بار می‌جوید و همواره بر ارزش تجربه و سرعت آرام زندگی تأکید می‌کند.

لازلو کراسناهورکای در ۵ ژانویه ۱۹۵۴ در شهر گیولا در مجارستانِ تحت سلطه شوروی متولد شد. پس از تحصیلات متوسطه، در بوداپست حقوق و هنر خواند و در سال ۱۹۸۷ به آلمان غربی مهاجرت کرد. پس از فروریختن دیوار برلین، در کشورهای مختلف از جمله فرانسه، اسپانیا، آمریکا، هلند، ژاپن، یونان و ایتالیا زندگی کرده است، اما همچنان پیوند عمیقی با وطن خود دارد.

از مهم‌ترین آثارش که در جهان اسپانیایی‌زبان منتشر شده‌اند، می‌توان به ملال مقاومت، شمال کوه، جنوب دریاچه…، جنگ و جنگ، شیبو بر زمین فرود آمد، تانگوی شیطانی و روابط رحیمانه اشاره کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها