سه‌شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۳
کتاب فروشی دیگر شغل امرار معاش نیست

شهاب لواسانی، کتابفروش معتقد است در شرایط اقتصادی فعلی و مسائل مبتلابه نشر، قبل از تاسیس کتابفروشی باید به این پرسش فکر کرد که آیا می‌خواهیم از درآمد کتابفروشی ارتزاق کنیم یا صرفاً به‌خاطر علاقه است؟

شهاب لواسانی، کتابفروش کتابفروشی دیدآور، در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا درباره سرمایه‌گذاری اقتصادی در کسب و کارهای خرد حوزه کتاب مانند کتابفروشی بیان کرد: طبیعی است در این روزگار، اگر کسی بخواهد برای تاسیس کتابفروشی سرمایه‌گذاری کند باید کنار علاقه‌مندبودن به این کسب‌وکار از دغدغه‌های مالی به دور باشد. به غیر از این، ورود به این عرصه، شکست مطلق است.

این داستان‌نویس و شاعر، با اشاره به حذف‌شدن برخی ناشران از چرخه نشر، گفت: علاوه‌بر تعدادی از ناشران که دیگر فعالیتی ندارند، در سال‌های اخیر بسیاری از کتابفروشی‌های کوچک و بزرگ هم تغییر کاربری داده‌اند. پس برای تاسیس یک کتابفروشی این پرسش مطرح است که آیا می‌خواهیم از درآمد کتابفروشی ارتزاق کنیم یا صرفاً به‌خاطر علاقه است؟ اگر سرمایه درخور توجهی مهیا باشد و زندگی مرفه‌ای داشته باشیم، می‌توانیم یک کتابفروشی را خریداری کرده یا تاسیس کنیم. با توجه به شرایط حاکم بر جامعه، پرداخت اجاره نیز ضرر است، چون درصد سود، به‌دلایل مختلفی کم می‌شود.

لواسانی، ادامه داد: بخش سودی که به کتابفروش می‌رسد، آنقدر کم است که دیگر مثل گذشته نمی‌توان سرمایه‌ای را در قفسه‌های کتابفروشی گذاشت و منتظر فروش بود. سودی که از فروش کتاب‌ها به کتابفروش برمی‌گردد نهایت ۲۵ تا ۳۰ درصد است. کتاب‌های درسی هم ۱۵ تا ۲۰ درصد سود می‌رساند. کار فرهنگی سرمایه زیادی می‌خواهد. زمانی بود که کتابفروش‌ها از یک کتاب مهم، مثلاً ۵۰ جلد می‌خریدیم، اما حالا از همان کتاب دو عدد خریداری می‌شود، تا اگر فروش برود، دوباره آن کتاب را بخریم.

وی با اشاره به فروش محصولات غیرکتابی در کتابفروشی‌ها، بیان کرد: کتابفروشی‌های کوچک، بزرگ و حتی شهرکتاب‌ها، تقریباً همه به این نتیجه رسیده‌اند که در کنار فروش کتاب، محصولات دیگری را برای فروش عرضه کنند؛ از لوازم‌التحریر تا وسایل تزیینی. فروش این کالاهاست که کتابفروشی را سرپا نگه داشته است. در حقیقت کتاب به‌خودی خود نمی‌تواند حاشیه سود مناسبی برای کتابفروشی داشته باشد. مثلاً، فروش انواع دفتر یادداشت و دفتر برنامه‌ریزی در کتابفروشی‌ها بسیار زیاد است.

لواسانی، با بیان اینکه تخفیف در کتابفروشی‌ها بسیار رایج شده است، افزود: تخفیف، ترفندی برای فروش شده است. کتابفروش به ناچار برای جذب مشتری از سود کتابفروشی کسر می‌کند و آن بخش حذف‌شده را به مشتری می‌دهد. مردم دیگر مثل گذشته به کتابفروشی‌ها نمی‌آیند، وقتی هم می‌آیند و قیمت‌ها را می‌بینند، کتاب نمی‌خرند. وضعیت فروش کتاب نسبت به سال‌های قبل به‌دلیل قیمت‌های هولناک، بسیار ضعیف شده است. زیاد شدن قیمت کتاب از کجا ریشه می‌گیرد؟ از قیمت کاغذ. ناشر هم مجبور است کتاب را گران چاپ کند تا سود اندکی را به‌دست آورد.

وی ادامه داد: با توجه به اینکه مردم در شرایط مالی خوبی نیستند، کتاب در سبد کالای آن‌ها جایی ندارد. البته به‌نظرم یک طرف قضیه، مالی است و طرف دیگر پایین‌بودن سرانه مطالعه و بی‌توجهی به خواندن است. اگر بخواهم دقیق بگویم، هزینه یک پیتزا و یا یک پرس چلوکباب با قیمت کتاب یکی است؛ اما آیا اولویت برای مردم کتاب است؟ علاقه‌مند به کتاب، چلوکباب نمی‌خورد و کتاب می‌خرد؛ اما نکته اینجاست، آدم کتابخوان اغلب در وضعیت مالی خوبی قرار ندارد.

لواسانی، برنامه‌سازی فرهنگی برای ترغیب مردم به مطالعه را تاثیرگذار دانست و گفت: باید درباره فواید، محاسن و تاثیر کتاب در زندگی، رفتار و ذهن گفته شود. سال‌هاست در سخن بزرگان به انجام این امر توصیه شده، اگر قرار بود چنین برنامه‌هایی ساخته شود تا حالا انجام شده بود. در زمان فعلی، برنامه‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی درباره کتاب پخش می‌شود مبتذل هستند؛ چون با جنبه‌های خاصی ساخته می‌شوند و سوگیری دارند. حتی بلاگرها و سلبریتی‌ها در این عرصه بسیار وسیع وارد شده‌اند. نمی‌گویم بد است اما ماحصل آن خوب نیست. با کتاب اصلاً و ابداً به‌عنوان یک کالای فرهنگی برخورد نمی‌کنند. معرفی کتاب بسیار ابتدایی و کودکانه انجام می‌شود و بعضاً اشتباه است. کتاب برای معرفی باید به دست کارشناس‌ها سپرده شود. کارشناس کتاب باید به‌شکل حرفه‌ای تریبونی برای بهتر و جدی معرفی‌کردن داشته باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها