یکشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۸
یادی از امیرحسین مسعودی خراسانی به مناسبت چاپ دوباره ترجمه «ارثیه باد»

حسین مسعودی که که تا اوایل دهه چهل شمسی به تناوب در تهران و لندن زندگی می‌کرد سرانجام پس از سال‌ها توانست لندن را ترک کند و در پاریس اقامت گزیند و با زحمت و یاری دوستان به عنوان عضو محلی، در سفارت ایران درپاریس مشغول به کار شد و تاپایان عمر کوتاه خود در پاریس سکونت داشت.

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - نسرین مسعودی خراسانی؛ امیرحسین مسعودی خراسانی، برای کسانی که با فضای ادبی ایران دهه بیست تا چهل شمسی اشنایی دارند نامی آشناست اما او که در ۱۲۹۹ متولد شد و در ۱۳۵۳ روی در نقاب خاک کشید برای جوانان دیرور و نسل جوان امروز ناشناخته است.

او فعالیت‌های ادبی خود را پیش از ۱۳۲۰ با مترجمی فیلمهای صامت در سینماهای البرز (ایران) و (مایاک) در تهران اغاز کرد و در همان سال‌ها نخستین داستان بلند خود به نام (وامپیر) را در مجموعه افسانه‌های کلاله خاور به چاپ رساند.

بعدها مصطفی اسکویی از روی این نوشته سناریویی پرداخت و فیلم زن خون آشام را ساخت اما نامی از حسین مسعودی به میان نیاورد.

او در اوایل دهه بیست (سالهای ۱۳۲۲-۲۳) در مجله افکار ایران که یک دوره سردبیری آن را نیز بر عهده داشت، ترجمه‌های دنباله‌دار «ژوزف بالسامو» و ترجمه ها و مقالاتی از مطبوعات خارجی و داستانهایی کوتاه به سبک رئالیسم و رئالیسم جادویی منتشر کرد. داستان دنباله دار «اخرین سرگذشت زعفر جنی» (به سبک ریالیسم جادویی) رادرهمین هفته نامه درج می‌کرد که با توقیف مجله ناتمام ماند.

در همین سال‌ها بود که با تکیه بر تسلط خود به زبان فرانسه و انگلیسی به ترجمه منظوم (اقتباسی) برخی از اشعار لامارتین و موسسه و ویکتور هوگو و آدگارالن پو دست زد.

او نخستین بار در سال ۱۳۲۹ به لندن رفت و در آنجا به همکاری در گویندگی و اجرای برنامه‌های ادبی (همراه با اقای منوچهر انور) در رادیو بی بی سی پرداخت.

در اوایل دهه سی شمسی به ایران بازگشت و با درج داستان‌ها و ترجمه‌های کوتاه در تهران، به همکاری با مجله (درراه هنر) پرداخت. ناگفته نماند که سالها پیش ازین، وی درمشهد با هفته نامه (درراه زندگی) ضمیمه روزنامه (آفتاب شرق) در مشهد همکاری می‌کرد.

سالها بعد و در نیمه نخست دهه چهل شمسی، با مجله‌های خوشه و بامشاد همکاری می کرد و برخی از ترجمه‌های شعری خود را در کنار نقدهای هنری بر آثار نقاشی (ایوان ژیرار و معصومه سیحون) و نیز ترجمه نقدهایی بر فیلم و هنر از منابع خارجی در همین نشریه‌ها به چاپ رساند.

او دو داستان بلند دیگر به نام‌های (سوغات نیشابور) و (تعطیلات در ایتالیا) که با عنوان «عشق زوایک به قلم خودش» به چاپ رسیده در کارنامه ادبی خود دارد.

همچنین در نیمه دهه چهل (۱۳۴۵-۴۶) چند سناریو برای تلویزیون ایران و سازمان برنامه نوشت. دست نویس گزارشی خواندنی، از شهرهای شمال و زاهدان و … در انجام ماموریت سازمان برنامه، از او به جا مانده، که باید فیلم و عکس‌های این مستند را در آرشیوهای سازمان برنامه یا مرکز اسناد جستجو کرد. او چند اثر از زبان انگلیسی برای انتشارات فرانکلین ترجمه کرد اما فقط یکی از آن میان یعنی (ارثیه باد) توفیق چاپ یافت.

حسین مسعودی که که تا اوایل دهه چهل شمسی به تناوب در تهران و لندن زندگی می‌کرد سرانجام پس از سال‌ها توانست لندن را ترک کند و در پاریس اقامت گزیند و با زحمت و یاری دوستان به عنوان عضو محلی، در سفارت ایران درپاریس مشغول به کار شد و تاپایان عمر کوتاه خود در پاریس سکونت داشت. از او شعرهایی اندک در قالب‌های کهنه و نو به فارسی و انگلیسی و فرانسه در دست است.

آخرین اثر او رمانی است مفصل در دو روایت. به سبک رئالیسم جادویی با نام (اورفه درپاریس) که هنوز نشر نیافته است. او سرانجام در ۲۴ آبان‌ماه ۱۳۵۳ در پی بیماری حاد کبدی در پاریس درگذشت و در آرامگاه (تی یه) در حومه پاریس به خاک سپرده شد و «عاشق آسمان‌ها پشت یک پنجره مرد…..»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها