سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مهدی آرمانی شاعر و منتقد: خەولوان، مجموعه شعر جلیل صفربیگی، رباعیسرای مطرح روزگار ماست؛ او پیش از این خالق مجموعه شعرهای متعدد فارسی به ویژه رباعی بوده و نوآورانه ایستگاههای شعری به ویژه در قالب رباعی را طی میکند و مبدع نوع دیگری از شعر، با عنوان نو رباعی است. نو رباعی، که گویی عصاره تمام پیکره رباعی در تک بیتی است.
صفربیگی، سابقه ترجمه دوبیتیهای کردی فرهاد شاهمرادیان، «تو کنار آتشی من برف پارو میکنم»، «بودای کرد» اشعار آزاد حسین شکربیگی، «عکسی یادگاری با مرگ» شعر سپید کوتاه سامان بختیاری را دارد و همچنین در قالب دوبیتی دیر روزگاری طبع آزمایی کرده است.
صفربیگی، شاعری است با اندوختهای وسیع از شعر کلاسیک و معاصر و آشنا با تکنیکهای شعری، میتوان مجموعه شعر «خەولوان» را حاصل سیر و سلوک شاعرانه جلیل در منازل مختلف شعری به زبان کردی دانست. جلیلی رندانه، با اشاراتی در این مجموعه به خود اشاره دارد. شاعری که در بیتی چنین میگوید:
دە پووس خوەم درامەو دەر، چمە پووس جلیل تر
هە دێم ئەو لادە خوەم پووس و، وە لوولوولوو دە خەو ئەڵسم
خەولوان، عنوانی بدیع و برساخته خود شاعر و گرفته شده از بیتی از کتاب است و در سه بخش، داڵێن، غزلها، گوڵەیل خار وە دەس، رباعیها، و پەڵنگ دە خوەم ئەڵسم، نو رباعیها، با درونمایهای متنوع که گاه بازتاب نگاه فلسفی، گاه اجتماعی و گاه عاشقانه شاعر است.
دە قەدیمە بردگە هەر خوارزاێ ئەو خاڵوانێ
شاعرم م، جۊر گێشت خاڵوانم خەولوانم
و خواب شاهراهی، به سوی ناخودآگاه است آنجا که سرچشمه آرزوها، ناکامیها و همچنین خاستگاه آثار هنری و شعر است. خاڵوان، واژهای نام آشنا با اهالی زاگرس است و نشان از قرابتی دیرین و شیرین در این دیار است، خاڵوان میتواند یادآور شاعران سدههای پیش باشد که در سرزمین اعجاب انگیز و سحرآلود شعر قدم نهاده، عنوان خەولوان به صورتی ضمنی بیانگر تازگی و دگرگون بودن دارد که نوعی آمادگی ذهنی را در ضمیر و ذهن خواننده اثر ایجاد میکند.
جلد کتاب، پرترهای از شاعر در حال لبخند با پس زمینهای سیاه که میتواند تعابیر روانشناختی به دنبال داشته باشد.
درست مانند شمعی در تاریکی!
شمعی که با شعله افروزی به تاریکی لعنت میفرستد و شاعری که با سلاح خنده آماده رویارویی با قسمت تاریک زندگی است.
ئڕا چە گیان م ڕووشنەو نەۊ، مەگەر دە قەڵبم فتیلە نەێرم
م دی شەکەت بۊمە دەێ تیەریکە، تە حەمڵ ئێ جەلیلە نەێرم
صفربیگی، در دنیای سحرآمیز شعر بی محابا دست به خلق میزند، کلمهها را به تحرک وادار میکند و از زاویای تازه مضامین شعریاش را میپرورد. در قصیده انار، با زبانی فخیم و استوار؛
دە باخ سینگت هاتمە ئەنار وە دەس
هزار دار ڕێ ئەڵ م بەسینە دار وە دەس
مەگەر ک کەو هەفی عشق قۊتیانەو بەێ
ک چوار دەور دڵم پڕ بۊە دە مار وە دەس
دو پەل وە نام یەکەو هاتنە و تکەو بۊنە
چمان ک گرتگە گیس ت زوڵفەقار وە دەس
تو را برای اتفاقی دگرگونه آماده میسازد،
قصیدهای که بر خلاف عادت دیرین مدح
و وصف زدگی، عشق و عرفان را به هم میآمیزد.
گومیم دە نام شەو خەس گیست
کلیل ڕووژ نیە دە دەس شەوار وە دەس
غزلهای صفربیگی، تجربه زیسته اوست؛ تجربه زیستهای که در شعر او تجلی یافته، در کلمه ها، به راه افتاده، و در مصراعها، پیدا و پنهان میشود و صحنهای است از زندگی، زندگی ها و زخمها، زندگی و فریادها، بی آنکه گرد اندوه و درماندگی بر پیکره شعر بنشیند.
شاعر ضمن مضمون پردازیها تازه و کشفهای تصویری و زبانی، در ساخت شعری خود پایبند به لحن «کردیاتی» است و رگههای این قلندریها و ظرافتها را در غزلها، رباعیها، و نو رباعیها میتوان دنبال کرد و از نمونههای قابل تأمل که با اشاراتی شیرین و طنز آمیز همراه است.
زخم «زیەم» واژهای است که در شعرهای صفربیگی گاه دهان باز میکند و روی دیگر زندگی را پیش روی تو مینمایاند و در نبردگاه شعری او، زخم مغلوب است؛ زخمها را به بازی میگیرد و از کنار آنها میگذرد و فراوانی زخمها و دردها را با اعجاز شعر تاب میآورد و ناگاه و بی اختیار لبخند را در گوشه لبهای خود میبینی.
خەولوان حاصل و عصاره تجربه اندوزی جلیل صفربیگی در شعر فارسی، به زبان کردی و دارای از همان تازگیها، تصویر آفرینیها و مضمون پردازیها است. میدان شعری او وسیع و گسترده است و از چشم اندازهای تازه به مناظر شعر مینگرد و در مقابل تابلوهای نقاشی شعر او میتوان ایستاد و به شعر امروز فکر کرد...
نظر شما