دوشنبه ۷ مهر ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۹
چگونه نوشتن شعر زمان را منجمد می‌کند

هایدی سیبورن، شاعر و کارآفرینی که سال‌ها نوشتن را به تاخیر انداخته بود، در 58سالگی دوباره به شعر بازگشت و دریافت که نوشتن حتی کوتاه‌ترین لحظات زندگی، می‌تواند زمان را منجمد کند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از لیت‌هاب، هایدی سیبورن نویسنده و شاعر معاصر آمریکایی از دانشگاه نیویورک در رشته هنر و شعر فارغ التحصیل شده ولی بیشتر شهرتش را مدیون جایزه مجله شعر پانک (PANK) است که نامش را در میان شعرای این کشور بر سر زبان‌ها انداخت. سیبورن که پیشتر جایزه کتاب کامستاک را نیز کسب کرده و در در بسیاری از مجله‌های مشهور ادبی آمریکا و انگلیس به عنوان سردبیر اجرایی کار کرده طی یادداشتی درباره نوشته شعر و ثبت زمان و زندگی شخصی نوشته است و اعتقاد دارد که نوشتن شعر نیز مثل عکس لحظه‌های زندگی را ثبت می‌کند و به نوعی زمان را منجمد می‌کند.

مقاله اخیر سیبورن، روایت زنی است که سال‌ها آرزوی شاعر شدن را در دل داشت و تنها در ۵۸ سالگی به نوشتن شعر بازگشت. او در این نوشته نشان می‌دهد که شعر چیزی فراتر از هنر کلمات است؛ شعر ابزاری برای حفظ زمان و لحظات روزمره است. لحظاتی که اگر ثبت نشوند، در حافظه آینده گم می‌شوند: ساختن کارت ولنتاین با کودکان، بوی چسب، برق اکلیل یا تلاش‌های کوچک کودکان در خلق هنرهای کوچک.

سیبورن با صداقتی عمیق اعتراف می‌کند که چه مدت طولانی صرف کار، خانواده و زندگی اجتماعی کرده و فرصت نوشتن برای روح خود را از دست داده است. او از تجربه خود می‌آموزد که حتی لحظات عادی زندگی روزمره، وقتی ثبت شوند، می‌توانند به میراث شخصی و خانوادگی بدل شوند. این همان مفهومی است که در شعر فارسی نیز دیده می‌شود: ثبت زندگی روزمره، طبیعت و حس‌های انسانی در قالب شعر، نه تنها برای شاعر بلکه برای آیندگان او اهمیت دارد.

در ادبیات فارسی، شاعرانی مانند سعدی و حافظ یا در شعر نو، نیما یوشیج و سهراب سپهری، بارها تلاش کرده‌اند تا زندگی روزمره، طبیعت و احساسات انسانی را در شعر خود ثبت کنند. سپهری، به ویژه، با نگاه دقیق به کوچک‌ترین جزئیات طبیعت و زندگی شهری، هر لحظه عادی را در شعری ثبت می‌کند که حس جاودانگی و تأمل را منتقل می‌کند. همانند سیبورن، او نیز به اهمیت مشاهده و ثبت دقیق لحظات روزمره پی برده بود: آنچه در نگاه اول ساده و پیش پاافتاده است، می‌تواند حامل عمق معنا و زیبایی تجربه انسانی باشد.

سیبورن همچنین به این نکته اشاره می‌کند که نوشتن شعر در حاشیه زندگی شلوغ، شبیه ساختن یک «کپسول زمان» است؛ روشی برای ذخیره جزئیات کوچک زندگی که روزی به یادآوری احساسات و تجربه‌های گذشته کمک می‌کند. این دیدگاه، خواننده را دعوت می‌کند تا در حاشیه زندگی خود بنویسد، حتی اگر لحظه‌ها کوتاه و گذرا باشند. شعر، به این معنا، نه تنها ابزاری برای بیان احساس، بلکه روش مقاومت در برابر فراموشی است.

تجربه سیبورن به ما یادآوری می‌کند که لحظه‌های عادی و گذرا، وقتی در شعر ثبت می‌شوند، تبدیل به سندی زنده و معنادار می‌شوند؛ سندی که نه تنها برای خود شاعر بلکه برای آیندگان و کسانی که دوستشان دارد، ارزشمند است. همان‌گونه که سیبورن می‌گوید، شعر زمان را متوقف می‌کند و معنای هر لحظه را در خود حفظ می‌سازد.

در نهایت، پیام این مقاله روشن است: نوشتن را به فردا موکول نکنیم. ثبت لحظات ساده، گفتگوها، حرکات کوچک، طبیعت، و تجربه‌های روزمره، می‌تواند به اعترافی عاشقانه و سندی ارزشمند از زندگی بدل شود. چه در شعر فارسی و چه در شعر معاصر جهانی، مشاهده و ثبت جزئیات روزمره، راز جاودانگی لحظات انسانی است.

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • حسین IR ۱۵:۰۲ - ۱۴۰۴/۰۷/۰۹
    سپاس از شما
  • پری حسیبی DE ۱۶:۴۶ - ۱۴۰۴/۰۷/۱۰
    شعر سند است برای هر دورانی هر شاعری اوضاع زمان خود را سبط می کند مسعود سعد سلمان به خاطر ثبت اوضاع زمانش بیشتر عمر خود را در زندان گذراند البته همه شاعران این شهامت را نداشته و ندارند .
  • جوادخوندل شاعر غزلسرا IR ۱۹:۳۰ - ۱۴۰۴/۰۷/۱۳
    بسیارعالی بود کاملا ازعمق وجود احساسات واقعی شعر رابیان کرد

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

اخبار مرتبط

تازه‌ها

پربازدیدها