سرویس بینالملل خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: عاشقان جین آستن میتوانند تا ابد درباره اینکه بهترین اقتباس سینمایی یا تلویزیونی از رمان «غرور و تعصب» کدام است، بحث کنند. اما صرفنظر از اینکه طرفدار کدام اقتباس باشید، بعید است آن لحظه پرشور مجموعه تلویزیونی ششقسمتی اندرو دیویس در سال ۱۹۹۵ را فراموش کنید؛ جایی که آقای دارسی (با بازی کالین فرث آشفتهمو) پس از شنا، با پیراهنی خیس، با گامهای استوار از میان ملک باشکوهش عبور میکند.
خوانندگان نکتهسنج بهخوبی میدانند که این صحنه در رمان اصلی وجود ندارد؛ اما برای اندرو دیویس، رمان نویس و نویسنده این فیلمنامه، این صحنه امتداد منطقی متن به شمار میرود: تجسمی سینمایی از مضامینی جسورانهتر از آنچه در ظاهر نثر نجیب و خانوادگی جین آستین به چشم میخورد.
دیویس در گفتوگویی اخیر اظهار داشت: «معمولاً چیزهایی که مردم تصور میکنند ساخته ذهن من است، به نوعی در خود رمانها وجود دارد؛ مواردی مانند اغواگریها یا دوئلها که آستن بهطور غیرمستقیم به آنها اشاره میکند. من همیشه با خود فکر میکنم: چرا این صحنهها را بازسازی نکنیم؟»
دیویس بهخوبی میداند چگونه به رمانهای پرطرفدار و پیچیده بر پرده سینما جان ببخشد. او گاهی با افزودن عناصری جدید و گاهی با حذف عناصری که در کتاب و روی کاغذ عالیاند اما جلوی دوربین کارایی ندارند، این کار را انجام میدهد. شهرت او در استخراج لایههای زیرپوستیِ کتابها سبب شد تا روزنامه ایندیپندنت او را «تزار بیچونوچرای آثار کلاسیکِ جذابشده» بنامد. دیویس بارها به سراغ آثار آستین بازگشته و این ارادت در آستانه دویستوپنجاهمین سالگرد تولد این نویسنده نیز ادامه دارد.
به گفته برکین وود، مجری پادکست «گفتوگوی آستین»، مهارت دیویس در این است که بهطور کامل در فضای کتاب غرق میشود، بهطوریکه حتی افزودههای او—مانند دوئل میان ویلوبی و براندون—نیز تفسیری معتبر از متن به نظر میرسند. او میافزاید: «مینیسریال غرور و تعصب ساخته دیویس، تقریباً به اتفاق آرا بهعنوان اقتباس قطعی از آثار آستین شناخته میشود.»
دیویس آثار آستین را در نوجوانی، در شهر محل زندگیاش در ولز، با نسخهای که چاپی ریز داشت یکنفس خواند. او این آثار را به دلیل پیرنگهای بینقص، هوشمندی، طنز و گفتوگوهای درخشانی که اغلب آنها را بیکموکاست در فیلمنامههایش میآورد، میستاید.
با وجود تجربه در نوشتن نمایشنامه رادیویی، فیلمنامه، رمان و کتاب کودک، او بیشترین راحتی را در کار اقتباس احساس میکند: «من در خلق داستانهای کاملاً اصیل، استعدادی استثنایی ندارم، اما بهخوبی میتوانم ایراد داستان دیگران را بفهمم و راه اصلاح آن را پیدا کنم.»
دیویس که پیش از نویسندگی، سابقه معلمی نیز دارد، نخستین اقتباس تلویزیونی موفق خود را در سال ۱۹۸۰ با مجموعه «برای خدمتگزاری در همه روزهایشان» تجربه کرد. او هنگام اقتباس «خانه پوشالی»، نهتنها رابطهای ساختارشکنانه میان یک سیاستمدار بیرحم و یک خبرنگار جوان گنجاند، بلکه با افزودن فضایی شکسپیری، جمله معروف شخصیت اصلی را نیز خلق کرد: «شاید شما اینطور فکر کنید؛ من هرگز چنین نظری نمیدهم.»
اکنون که به نودسالگی نزدیک میشود، همچنان پرکار است. او تمایل دارد «منسفیلد پارک» را با تمرکز بر ارتباط ثروت خانواده برترام با بردهداری استعماری اقتباس کند و حتی در فکر طراحی یک اسپینآف برای رمان «اِما» از دیدگاه شخصیت جین فرفکس است؛ داستانی نیمهتراژیک که در پایانی تلخوشیرین، نایتلی و جین به این نتیجه میرسند که باید با هم میبودند، اما به دلیل ضعف در برابر عشقهای ناقصشان، از یکدیگر جدا ماندهاند.
از دیدگاه او، اقتباس قرار نیست نسخهای برابر اصل از رمان باشد: «اگر قرار بود همهچیز دقیقاً مانند کتاب باشد، دیگر اقتباس چه فایدهای داشت؟»
منبع: Sept. 6, 2025, nytimes
نظر شما