سه‌شنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۷
تفکر آبی؛ امید در ادبیات اقلیمی

چند دهه پس از ظهور نخستین داستان‌های هشداردهنده درباره فجایع محیط‌زیستی، ادبیات اقلیمی اکنون مسیر تازه‌ای را پیش گرفته است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از گاردین، سارا هال، نویسنده و پژوهشگر بریتانیایی، در مقاله خود مسیر تحولی بنیادین در ادبیات محیط‌زیستی را بازتاب می‌دهد: گذر از روایت‌های دیستوپیایی و هشداردهنده به داستان‌هایی که امید، راهکار و امکان تغییر را نشان می‌دهند. او با اشاره به نخستین تجربه‌های خود در نوشتن رمان‌هایی مانند Haweswater توضیح می‌دهد چگونه ترس از فجایع محیطی و آینده‌ای نامعلوم، سوخت اولیه خلق داستان بود؛ اما صرف نشان دادن فاجعه کافی نبود، زیرا خواننده به چیزی بیش از وحشت نیاز دارد: نیاز به تصویر راه‌حل‌ها و امید.

در دهه‌های گذشته، ژانر «cli-fi» یا ادبیات اقلیمی به شدت توسعه یافته و به خودی خود تبدیل به یک جریان ادبی مهم شده است. این ژانر، که پیش‌تر اغلب با بدبینی، فجایع و دیستوپیا شناخته می‌شد، اکنون به خلق روایت‌های مثبت و الهام‌بخش می‌پردازد. هال با اشاره به آثار نویسندگان بسیاری برای روایت محیط‌زیست می‌نویسد که این نوشته‌ها می‌توانند همزمان بحران و زیبایی، تهدید و امید، و ویرانی و قدرت جمعی انسان‌ها را در خود داشته باشند.

در رمان اخیرش با عنوان «هلم» (Helm)، بادهای باستانی بریتانیا راوی داستان هستند. این بادها، که پیش‌تر تنها در تاریخ طبیعی و محلی ثبت شده بودند، حالا داستان انسان‌ها و رابطه‌شان با طبیعت و تغییرات اقلیمی را روایت می‌کنند؛ نگاهی که هم طنزآمیز و هم جدی است.

شخصیت سلما، محقق هواشناسی و پژوهشگر میکروپلاستیک‌ها در ابرها، نماد مسئولیت فردی و جمعی در برابر بحران‌های محیطی است؛ او با علم، تلاش و همدلی، در برابر انکارکنندگان و چالش‌های عظیم ایستادگی می‌کند و امید را زنده نگه می‌دارد. پایان داستان باز است و فضایی برای فعال‌گرایی، تدبیر و مشارکت مخاطب باقی می‌گذارد.

هال معتقد است ادبیات محیط‌زیستی می‌تواند فراتر از بازتاب بحران عمل کند و الهام‌بخش تفکر و اقدام باشد. او می‌گوید داستان‌ها نه تنها می‌توانند وحشت و فروپاشی را تصویر کنند، بلکه امکان تصور آینده‌ای بهتر، همزیستی انسان با طبیعت و ارائه مدل‌های مثبت برای زیست بر روی زمین را نیز فراهم می‌آورند.

این تحولی است که ادبیات را از صرفاً بازتاب‌دهنده فاجعه به ابزاری فعال برای تفکر، امید و تغییر تبدیل می‌کند. داستان‌های محیط‌زیستی امروز، با نشان دادن ظرفیت‌های انسانی برای همکاری، خلاقیت و حفاظت از طبیعت، خواننده را فراتر از ترس و یأس می‌برند و او را به مشارکت و عمل ترغیب می‌کنند.

در نهایت، پیام هال روشن است: ادبیات اقلیمی می‌تواند علاوه بر هشدار، الگویی از امید و مسئولیت انسانی ارائه دهد؛ داستانی که مخاطب را نه تنها با خطرات مواجه می‌کند، بلکه مسیرهای سازنده و همدلانه برای زندگی هماهنگ با طبیعت را نیز می‌گشاید. این نوع روایت، شاید مهم‌ترین دستاورد ادبیات محیط‌زیستی امروز باشد، زیرا نشان می‌دهد که حتی در برابر فجایع عظیم، امید و آگاهی می‌توانند الهام‌بخش تغییر واقعی باشند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها