جمعه ۲۷ تیر ۱۴۰۴ - ۲۰:۰۶
نیم قرن با «پیک» به اعتبار کتاب

در شجره‌نامه نشر تهرانِ ایران، نام چهار مرد با پلاک «پیک» کتابفروشی ۵۰ ساله خیابان سی‌ودوم محله شهرآرا، مُهر شده است.

سرویس مدیریت کتاب خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سمیه حسن‌نژاد وایانی: «کیست آنکه به پیش می‌راند

قلمی را که بر کاغذ می‌گذارم

در لحظه تنهایی؟»

.

.

.

«او» نه کسی در معنای شعرِ «اُکتاویو پاز» شاعر فقید مکزیکی؛ بَل شخصیتی از جنس آهن و آجر، به‌علاوه‌شده با کلمه و اندیشه و کتاب که «در اندرونم می‌نویسد، دستم را به حرکت درمی‌آورد.» نامور شده به‌نامِ ماندگارِ کتابفروشی «پیک»؛ مرکز پیوند دو نسل، در قلب ایران و سَروشده از سال ۱۳۵۴ خورشیدی.

«پیک»

هیچ‌چیز اتفاقی نیست؛ «چیز» برابر با راه آمدن‌ها و راه دادن‌ها، راه پیدا کردن‌ها و هزاران هزار معنا و تفسیر برآمده از جانِ زندگی و مسیر شدن. در شجره‌نامه نشر تهرانِ ایران، نام چهار مرد با پلاک «پیک» کتابفروشی ۵۰ ساله خیابان سی‌ودوم محله شهرآرا، مُهر شده است.

اسدالله و محمد زارعی، دو برادر بنیان‌گذار در ریشه درخت و علیرضا و محسن زارعی با پیوند خونی پسرعمو، شاخه‌های جوان همان درخت.

همگی از تبار ولایت ساختن، جوییدن و پیمودن با «پیکِ» دانایی از گذشته، اکنون تا آینده.

اسدالله، برادر ارشد، خشت اول را بنا گذاشت؛ «پیک» ۴۹ ساله بود که پیرمرد رخ در نقاب خاک کشید و یک‌سال است، چراغ کتابفروشی با راهبری برادر، پسر و برادرزاده، همچنان روشن است‌.

«عمو خودشون از سال ۱۳۳۵ که سرباز بودن، به کارهای فرهنگی علاقه داشتن… یه بار از خودشون شخصاً شنیدم، علاقه به کتاب باعث شد، کار فرهنگی رو ادامه بدن؛ خیلی هم افتخار می‌کردن و مسائل مالی هم باعث نشد این کارو کنار بذارن، دوست داشتن هرجوری شده این صنف کتاب ادامه پیدا کنه تا جایی که میشه اینجا رو حفظ کنیم.»

«پیک» اولین کتابفروشی محله، حفظ شده به خواست و همت آقای زارعی فقید و تجربه برادر و همت پسرها و ویترینش برخلاف شناسنامه‌اش رنگ و لعاب امروزی گرفته.

دهه ۱۳۷۰ که دیوار فروشگاه همسایه را ریختند و ۳۲ متر به کتابفروشی علاوه شد، پیام «پیک» را بیشترانی شنیدند و روزی دخل داراتر شد.

«تا قبل از این پیک ۳۲ متر بود.»

زمین که به قاعده ۳۲ متر فراخ‌تر شد، جا برای امدن دیگرانی غیر از کتاب هم باز شد؛ به اعتبار ویترین کتابفروشی‌های آوانگارد شهر، ترکیب «اقلام غیرکتابی» آمد تا سبک سنتی «پیک» را رنگ مدرنیته بدهد.

نیم قرن با «پیک» به اعتبار کتاب

همین اقلام، بهانه خوبی برای مردم شده… وقتی در محیط کتابفروشی قرار می‌گیرند بالاخره ممکنه علاقه‌مند بشن و حتی کتاب را بخرند.» «فکر می‌کنم از اوایل نیمه دوم دهه ۹۰ یعنی حدود سال ۹۵ به بعد با تبلیغ فضای مجازی، دوباره بیشتر سمت کتاب میان.»

از اتفاق زندگی‌اش می‌گوید؛ نسل دوم خانواده زارعی کتابفروش. کتابفروشی که پا گذاشته بود به ۳۴ سالگی، محسن زارعی ۲۴ ساله، اتفاق زندگی‌اش را با «پیک» نوشت. سال ۱۳۸۸ خورشیدی، شجره‌نامه «پیک» تنومندتر می‌شد؛ چون خاک کتابفروشی دامنگیر است! از عمو و پدر آموخته، کمتر از رضایت تام و تمام مشتری را نخواهد.

«می‌گفتن اگر مشتری، کتاب رو برای هدیه خرید، اما نمی‌دونست، به اون کسی که می‌خواد هدیه بده، کتاب رو داره یا نه، فرصت برگردوندن شو رو داشته باشه.» آداب مشتری‌مداری...

از اقتصاد نحیف کتاب، قیمت کتاب و شگردهایی که برای طولانی کردن فهرست مشتری‌های وفادارش می‌گوید؛ مثل هدیه دادن کتاب‌های روز که راه خودش را پیدا می‌کند تا خوانده شوند.

«پیک» را بعد از ۵۰ سال، باید کتابفروشی مدرن تعریف کرد؛ قاعده جذابیتش نه قفسه‌های قدیمی، آهنگِ به قول امروزی‌ها، استندهای گیفت و لوازم‌التحریر است و کتاب‌های داستان ایرانی و فرنگی، شعر، تاریخ و اقتصاد و پای ثابت خیلی از کتابفروشی‌ها، یعنی ادبیات کودک و نوجوان.

«بچه‌های ۸ یا ۹ ساله میان و کتاب می‌خواهند. درحالی که قبلاً نشر کودک ضعیف بود اما حالا نصف کتاب‌های فروشگاه کودکه. باید تلاش کرد باقی بمونن. دیدیم که پدرمادرها برای خرید کتاب بچه‌ها محدودیت در نظر نمی‌گیرن حتی ممکنه برای خودش کتاب نخره اما برای بچه کتاب می‌خره»

تجربه‌هایی که امیدوارش می‌کند برای آینده پیک بعد از نیم قرن و آینده کتاب.

محسن جوان، درک کتابفروش بودن و در کتابفروشی زندگی کردن را حسی ماورایی توصیف می‌کند که به زبان نمی‌آید. تجربه‌ای ناب و بی‌تکرار و حالا که ۱۶ سال از آغاز پیوند با «پیک» برای مرد جوان کتابفروش، کنار دو بنیان‌گذار کتابفروشی می‌گذرد، می‌گوید برکتش را به جان چشیده و «اگر ده‌بار هم برگردم بازهم همین راه رو می‌رم»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها