روایت ایبنا از کتابفروشیهای محلی پایتخت-
-
روایت ایبنا از کتابفروشیهای محلی پایتخت - پایان فصل سوم
قلمروهای روشن؛ خرده روایتهایی از ۱۱ کتابفروشی طهران
زمانه کتابفروشیهای قدیمی طهران، تا وقتی کتاب هست و مردمی برای خواندن، پایان ندارد اما باید کوچه پس کوچههای شهر را پیمود برای ثبت روایتشان، پیش از رسیدن برگ آخر تقویمشان.
-
روایت ایبنا از کتابفروشیهای محلی پایتخت -۳۵
«نور»؛ جغرافیای کتاب
از نیم قرن خاطره برای آقای کتابفروش، یکی بیشتر میدرخشد در ذهنش، همان روز نخست که مردم محله را خبر کرده بود برای جشن تولد «نور».
-
روایت ایبنا از کتابفروشیهای محلی پایتخت- ۳۴
فَروَهَر؛ کتابفروشیای به قدمت یک عهد
سطر اول داستان فَروَهَر، سال ۱۳۴۶ به همت مهندس سیروس خسروی، با وقف عایدی فروش خانه برادر مرحومش برای تولد انتشارات، به همین نام نوشته شد. مأموریتی روشن پیشِ رو بود.
-
روایت ایبنا از کتابفروشیهای محلی پایتخت- ۳۳
حوالی «آزادی»؛ کتابفروشی «دکتر هوشیار»
پشت پلاک معتبر کتابفروشی، نام دو مرد مُهر شده؛ علیاصغر برادران و بهرام حیدری گوجانی. تاریخ تولد دوستیشان ۶ سال بعد از ۱۳۵۷؛ تقویمِ روشن شدن چراغ کتابفروشی «دکتر هوشیار».
-
روایت ایبنا از کتابفروشیهای محلی پایتخت-۳۲
حیات در کتابفروشی؛ «جهانشاهی» از پدر تا پسر
شاقول پسران در گردش چرخ کتابفروشی، مرام پدر است. همان آداب مشتریمداری پدر: به یک چشم دیدن مشتریها و ندیدن ارزش ریالی خریدشان.
-
روایت ایبنا از کتابفروشیهای محلی پایتخت -۳۱
بلوچ؛ جغرافیای ۴۷ سرمستی با کتاب
آفتاب، درجهای کوتاه نمیآید؛ بیامان کف خیابان بیدفاع را داغتر میکند و هُرم گرما، حکم دیواری از آتش دارد که بلوچ را خلوتتر کرده است، نشستهایم زیر سایه بلوچ، و پیرمرد از روزگار رفته میگوید.
-
روایت ایبنا از کتابفروشیهای محلی پایتخت -۳۰
نهضت؛ آخرین چراغ کتاب در بازارچه شمرون
جایی حوالی قدیمیترین پاساژ بازارچه شمرون، نفسهای یک کتابفروشی ۴۷ ساله در انبوهی از لباس ورزشی فروشها و خیاطها به شماره افتاده است...
-
روایت ایبنا از کتابفروشیهای محلی پایتخت - ۲۹
حافظ؛ زنده بر مدار عشق
روز از نیمه گذشته و نبض بازار همچنان در دست مغازهداران همسایه «حافظ» است. درهای تمام شیشهای و قدی کتابفروشی به دست هیچ مشتری باز نشده و گمان هم نیست تا آخر روز چراغ دخل روشن شود.
-
روایت ایبنا از کتابفروشیهای محلی پایتخت -۲۸
میراثدار کتابهای عمو علیاصغر ...
انتهای خیابان جیحون، لابهلای هیاهوی مردم برای فرار از گرما، زهرا هر روز سختی راه طولانی کرج تا تهران را تحمل میکند تا با امید کرکرههای کتابفروشی عموی شهیدش را بالا بدهد.
-
روایت ایبنا از کتابفروشیهای محلی پایتخت -۲۷
نیم قرن با «پیک» به اعتبار کتاب
در شجرهنامه نشر تهرانِ ایران، نام چهار مرد با پلاک «پیک» کتابفروشی ۵۰ ساله خیابان سیودوم محله شهرآرا، مُهر شده است.
-
روایت ایبنا از کتابفروشیهای محلی پایتخت-۲۶
سلام به «جمعه»!
دخل «جمعه» بعد از ۴۶ سال، به اعتبار پدر و پسر و نام کتاب، زنده است. چشم مرد موسپیدکرده، برق میزند وقتی از اعتبار کتابفروشیاش در محله تهرانپارس پایتخت میگوید.
-
روایت ایبنا از کتابفروشیهای محلی پایتخت- ۲۵
سربلند در غربت کوچه کتاب
۴۴ بهار از عمر حاج آقا علیقلیزاده، از نور کتابفروشی و نشر معتبر است اما هرچه گذشت، کسب و کار نشر از اعتبار و بازار کتابفروشیهای بنبست «حاجنائب» از سکه افتاد.