سه‌شنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴ - ۱۴:۳۷
گوهرهای گرانمایه ایران را دریابیم

داریوش رحمانیان گفت: کتاب «عکس‌نامۀ علی خان والی» در تاریخ عکاسی ایران از پاره‌ای جهات یگانه و گوهری ناب در دست ایرانیان است.

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، طاهره مهری- کتاب «عکس‌نامۀ علی‌خان والی» تازه‌ترین اثری است که به‌کوشش داریوش رحمانیان ازسوی نشر خاموش به بازار کتاب آمده است، اما هنوز خود او و آزاده حسنین که تصحیح، تحقیق و تحشیۀ این کتاب را به انجام رسانده‌اند نسخه‌ای از کتاب را دریافت نکرده‌اند.

داریوش رحمانیان، دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران، در شرح این کتاب به خبرنگار ایبنا گفت: در واقع، کتاب عکس‌نامۀ علی‌خان والی در تاریخ عکاسی ایران از پاره‌ای جهات یگانه است. بدین معنا که همانند دیگری ندارد یا دست‌کم من نمی‌شناسم. یکی از آن جهات این است که تدوین‌کنندۀ این کتاب یک دولتمرد است؛ کسی که به مدت بیست سال در دورۀ ناصری تا اوایل دورۀ مظفری در مناطق شمال‌غرب کشور در مناطق خوی، ارومیه، مهاباد و اردبیل والی بود و در دورۀ کوتاهی نیز در تبریز حضور داشته است. این کتاب به دورۀ خاصی از تاریخ ایران اشاره دارد که این مناطق در آن دوره مسائل ویژه‌ای را پشت سر گذاشته است. یکی از این مسائل، شورش شیخ عبیدالله شمزینی کُرد است. علی‌خان والی چون می‌دانست که ناصرالدین‌شاه به عکاسی بسیار علاقه دارد گزارش‌هایی را که از منطقة حکومت خود تدوین و تهیه می‌کرد و برای مرکز می‌فرستاد با عکس همراه می‌کرد.

گوهرهای گرانمایه ایران را دریابیم

وی افزود: این والی و دولتمرد در عکاسی دستی داشت. پدر علی‌خان والی، قاسم‌خان والی، بسیار معروف است. دست‌کم برای مردم ایران از این جهت معروف است که خوراک معروف میرزاقاسمی را او ابداع کرده است. علی‌خان والی در روزگار جوانی به‌همراه پدرش به روسیه رفته بود. آن‌گونه که خود بیان کرده است در آنجا هم به مطالعۀ تاریخ پرداخت و هم عکاسی را یاد گرفت و زمانی که به ایران برگشت از این مهارت و دانشی که به دست آورده بود، هم به‌لحاظ تفننی و هم از نظر اداری، استفاده کرد و در حقیقت والی عکاس شد.

دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران بیان کرد: در تاریخ عکاسی ایران کسانی که دولتمرد، والی یا استاندار باشند و درعین‌حال عکاس هم باشند نداشته‌ایم یا اندک‌شمار بوده‌اند. خود ناصرالدین‌شاه هم همین ویژگی را داشت. ناصرالدین‌شاه را نیز عکاس خطاب می‌کنیم؛ زیرا او در هنر عکاسی توانا بود.

رحمانیان در ادامه گفت: علی‌خان والی در مدتی که والی مناطق یادشده بوده است برای خود نیز آلبومی فراهم آورد. سه آلبومی که او برای ناصرالدین شاه فرستاد اکنون در کتابخانۀ کاخ گلستان موجود است. همچنین، آلبوم شخصی دیگری یا به تعبیر خود او کتاب عکسی نیز گردآوری کرد که شامل ۱۴۲۰ عکس بود. این آلبوم نزد خانواده و وراث علی‌خان مانده و بعدها نوادگان او و به‌ویژه شهریار عدل، که خودش یکی از بزرگان هنر ایران بود، این آلبوم و کتاب عکس را به امانت در کتابخانۀ دیجیتال دانشگاه هاروارد قرار داد. این کتاب عکس اکنون شامل ۱۴۰۹ قطعه‌عکس است و در حدود یازده-‌دوازده عکس از آن افتاده است.

وی افزود: دیگر ویژگی مهم کتاب این است که فقط شامل عکس نیست، بلکه خاطرات علی‌خان والی را نیز دربرمی‌گیرد. او به‌همراه عکس گزارشی در حدود صد صفحه از شرایط سیاسی و اداری آن مناطق نوشته است که چنین متنی این کتاب عکس را یگانه و بی‌مانند می‌کند.

گوهرهای گرانمایه ایران را دریابیم

رحمانیان تأکید کرد: اهمیت کتاب در این است که ۱۴۰۹ قطعه عکس به‌همراه صد صفحه متن در یک کتاب به دست ما رسیده است. در این صد صفحه متن، به گزارش اوضاع آن مناطق از نظر سیاسی، اجتماعی، اداری و مسائلی از این قبیل پرداخته است. همچنین، در بسیاری موارد شرح عکس نیز نوشته شده است و ذیل عکس شرحی دربارۀ آن آورده و توضیح داده است که این عکس چیست. بسیاری از این شرح‌ها دربارۀ اشخاصی است که از آنها عکس گرفته است. این شرح می‌تواند کمک‌کننده و کلید شناخت پاره‌ای از شخصیت‌ها باشد که عکس‌هایشان در اسناد دیگر یا آلبوم‌خانۀ مبارکۀ کاخ گلستان وجود دارد، ولی همواره بدون شرح بوده است. این کتاب در واقع کلیدی برای همین اسناد عکاسانه و مصور است. ازاین‌رو، کتاب عکس علی‌خان والی نه‌تنها از نظر تحقیق در تاریخ عکاسی ایران، بلکه بیش از آن برای پژوهش در تاریخ اجتماعی و فرهنگی و حتی تاریخ سیاسی و اداری ایران و به‌طور خاص در نواحی آذربایجان و کردستان روزگار ناصری بسیار ارزشمند است.

دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران بیان کرد: وجه اهمیت دیگر این کتاب عکس این است که بعضی از بناها و عمارت‌ها و ساختمان‌ها که علی‌خان از آنها عکاسی کرده است امروزه دیگر وجود ندارند و از بین رفته‌اند. اگر علی‌خان والی از این بناها عکس نمی‌گرفت، امروزه عکس آنها را در دسترس نداشتیم. این مسئله نشان می‌دهد که چقدر این متن مهم است.

رحمانیان گفت: در مورد تصحیحی که من با همکاری آزاده حسنین انجام دادم باید چند نکته را کوتاه بگویم. من این کتاب را نمی‌شناختم. آشنایی من با این کتاب از طریق خانم دکتر افسانه نجم‌آبادی بود که سال ۱۳۸۷ به ایران آمدند. ایشان در آن سال‌ها، گاه به ایران سفر می‌کردند و یکدیگر را ملاقات می‌کردیم. ایشان این آلبوم را به بنده نشان دادند و تأکید کردند که آلبوم بسیار خوبی است و در کتابخانۀ دانشگاه هاروارد به امانت گذاشته شده است. البته می‌دانستیم چون کتاب انبوه از متن است و چندان خوانا نیست کار کردن روی آن دشوار است.

گوهرهای گرانمایه ایران را دریابیم

وی افزود: بعد از دیدن کتاب برای تصحیح، تحقیق و تحشیۀ این متن مشتاق شدم و نزدیک به چهار سال برای این کتاب وقت گذاشتم و در سال ۱۳۹۰ کار من و آزاده حسنین به اتمام رسید و متن را برای چاپ به دست ناشران سپردیم. از آن زمان تاکنون که ما با هم صحبت می‌کنیم، این متن در دست چند ناشر چرخید و سرانجام در مرداد ۱۳۹۸ به نشر خاموش سپرده شد. شش سال پیش، نشر خاموش به ما وعدة چاپ کتاب تا آبان‌ماه همان سال را داد، ولی متأسفانه مکرراً خلف وعده‌ها شد. تا اینکه در سال گذشته، تصمیم گرفتیم این کتاب را برای چاپ و انتشار به نشر دیگری بسپاریم. همچنین، قرار بر این شد که آن ناشر گزیدۀ این کتاب را منتشر کند تا سرمایه‌گذاری آسان‌تر و قیمت تمام‌شدۀ کتاب نیز کمتر باشد. البته لازم به ذکر است که نشر خاموش تأکید کرد که نیازی به این کار نیست و کتاب را به‌طور کامل چاپ خواهد کرد. در این زمان، ضمیمۀ قرارداد جدیدی با نشر خاموش نوشتیم و قرار بر این شد که کتاب را تا اول اردیبهشت ۱۴۰۴ منتشر کند. به‌هرحال، این قرارداد بسته شد و نشر خاموش نیز تعهد کرد که کتاب را تا اول اردیبهشت ۱۴۰۴ منتشر می‌کند. اکنون حدود چهل روز است که خبر چاپ و نشر کتاب رسانه‌ای شده است، اما خبری از خود کتاب نیست. دست‌کم کتاب به دست من و آزاده حسنین نرسیده است که محققان این اثر هستیم.

دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران با اشاره به وضعیت نشر در کشور بیان کرد: نشر کتاب هم تابعی از وضعیت کنونی اجتماع است. شرایط اقتصادی فشار فراوانی به مردم وارد می‌کند. مردم گرفتارند و شاید برخی حتی نمی‌توانند به مایحتاج روزانۀ خود رسیدگی کنند. این فشار اقتصادی تأثیر فراوانی بر وضعیت نشر بر جای گذاشته است. می‌توان گفت که وضعیت نشر در ایران بحرانی و تأسف‌آور است. به نظر نمی‌رسد سیاست‌هایی نیز که وزارت ارشاد اعمال می‌کند چندان دردی را علاج کند. برای بهبود اوضاع اقتصادی و به شکل عمومی وضعیت نشر به یک تجدیدنظر اساسی نیاز است.

گوهرهای گرانمایه ایران را دریابیم

داریوش رحمانیان گفت: وضع کنونی نشر به‌ویژه در حوزۀ علوم انسانی و اجتماعی بسیار پیچیده است. البته من نمی‌خواهم حکم کلی بدهم که خدای ناکرده به همۀ ناشران تعمیم پیدا کند، ولی بسیاری از ناشران یا دست‌کم بخش عمده‌ای از آنها گویی هیچ‌گونه تعهدی در خود برای رعایت حقوق پدیدآورندگان احساس نمی‌کنند و گویی به جایی هم پاسخگو نیستند. این یکی از چیزهایی است که در نشر امروز مایۀ تأسف است. در چنین وضعیتی، این اهل قلم و پدیدآورندگان هستند که بی‌پناهند. اگر از سوی پاره‌ای از ناشرنمایان ظلمی هم به آنها می‌شود یا حق‌وحقوقشان پایمال می‌شود، خلف وعده‌های مکرر و بی‌اعتنایی می‌بینند و به آنها زور گفته می‌شود و راه به جایی ندارند.

وی افزود: آنها جایی ندارند که بتوانند حقشان را پیگیری کنند یا اگر پیگیری هم می‌کنند، گویی ناشر خیالش راحت است که محقق ره به جایی نمی‌برد و در بالادست مرجعی برای رسیدگی به حقوق مؤلف وجود ندارد. یکی از مشکلاتی که وزارت ارشاد هر چه سریع‌تر باید در پی رفع و علاج آن باشد همین مسئلۀ حقوقی است. اگر می‌خواهند بحران موجود در وضعیت نشر کشور برطرف شود، باید سازوکاری طراحی شود که حس امنیتی در نویسندگان و اهل قلم و پدیدآورندگان ایجاد شود. محققان باید احساس کنند که مراجعی در بالادست وجود دارد که به دادشان برسد.

داریوش رحمانیان بیان کرد: تأکید می‌کنم که قصد تعمیم‌دادن ندارم، اما پاره‌ای از ناشران آن‌گونه که من تجربه کردم گویا میدان تاخت‌وتاز برایشان باز است. به هر شکل که تمایل دارند با اهل قلم برخورد می‌کنند و آسوده هم هستند و می‌دانند که اتفاقی رخ نمی‌دهد. گویا می‌دانند اگر آن فرد یا آن افراد بخواهند دادخواهی کنند، کسی به دادشان نمی‌رسد. این بدترین شکل تجربۀ یک مؤلف است که با ناشری قرارداد ببندد و ناشر برای کتاب فیپا بگیرد و سپس اعلام کند که کتاب را منتشر کرده است و حتی خبر آن را نیز در شبکه‌های اجتماعی اینستاگرام و تلگرام رسانه‌ای کند و شما تلاش کنید که با ناشر ارتباط برقرار کنید و جویا شوید که اگر کتاب منتشر شده است، چرا و چگونه به دست منِ پدیدآورنده نرسیده است و باز هم به نتیجه نرسید. من نمی‌دانم که آیا وزارت ارشاد در برخورد با چنین پدیده‌هایی سازوکاری دارد و آیا می‌تواند جلوی رواج چنین ناهنجاری‌هایی را بگیرد؟

گوهرهای گرانمایه ایران را دریابیم

وی گفت: تأکید من بر مشکلات این حوزه است و معتقدم اگر قرار است اصلاحی صورت بگیرد، باید وزیر محترم ارشاد به درد اهل قلم و پدیدآورندگان توجه جدی داشته باشد.

دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران افزود: آقای وزیر ارشاد! شمایان با سکوت و انفعالتان باعث شده‌اید که بسیاری از اهالی هنر، قلم، علم و فکر ایران از این کشور فرار کنند. من در آستانۀ کهنسالی قرار دارم. آردم را بیخته‌ام و الکم را آویخته‌ام. وقتی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این کشور به امثال داریوش رحمانیانِ پیرمرد و کهنسال رحم نمی‌کنند و به‌راحتی تیغ جفا بر او می‌کشند و حق‌وحقوق اولیۀ او را مثل آب‌ِ خوردن پایمال می‌کنند چه انتظاری باید از نوقلم جوانی داشت که در این کشور فعالیت علمی می‌کند. عمر من گذشته است، اما هنگامی که دانشجوی من اوضاع‌واحوالم را می‌بیند و رفتار ناشر حوزۀ عمومی با من را مشاهده می‌کند که به من زور می‌گوید و من نمی‌توانم احقاق حق کنم با خود چه می‌اندیشد؟ با خود می‌اندیشد در این کشور که با رحمانیان کهنسال این‌گونه رفتار می‌شود با من چه خواهند کرد. پس چارۀ کار خود را در رفتن از وطن می‌بیند.

وی در پایان گفت: اینها درد من نیست. اینها درد جامعۀ ماست. نهادهایی چون شما نقشی پررنگ در نه شاید علاج، اما دست‌کم در کاهش این درد دارید. من چهارسال به‌همراه آزاده حسنین روی این متن وقت گذاشته‌ام، تصحیح، تحقیق و تحشیۀ بسیار کامل و جامعی بر این متن نوشته‌ام. متن این کتاب، گوهر نابی در دست ایرانیان است. اگر کشور دیگری چنین منابعی داشت، بسیار سریع‌تر از آنچه تصورش را بکنید به آن بها می‌داد و آن را چاپ می‌کرد. مایۀ تأسف فراوان است که چنین متنی باید چهارده سال در دست ناشرهای مختلف باشد. چند سال پیش، قرار بر این بود که کتاب را فرهنگستان هنر به چاپ برساند. نزدیک به سه سال نیز در دست فرهنگستان هنر باقی ماند. این متن یکی از گوهرهای گرانمایۀ ایران است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها