دوشنبه ۹ تیر ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۲
شکاف در زنجیره بومی تولید کتاب/ بی‌اعتمادی حلقه مفقوده چرخه نشر خراسان شمالی

خراسان شمالی- روند تولید و انتشار کتاب، متأثر از پیوند مؤثر میان نویسنده و ناشر است؛ پیوندی که در سال‌های اخیر با چالش‌هایی جدی مواجه شده و به کاهش همکاری میان این دو رکن اصلی صنعت نشر در خراسان شمالی انجامیده است و در شرایطی که صنعت نشر با افزایش هزینه‌های چاپ و کاهش تیراژ دست‌وپنجه نرم می‌کند، شکل‌گیری یک رابطه حرفه‌ای، شفاف و مبتنی بر اعتماد میان نویسنده و ناشر اهمیتی دوچندان یافته است.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - اکرم عباسی: با گسترش فعالیت‌های فرهنگی و ادبی در خراسان شمالی و افزایش کمی و کیفی تولیدات ادبی در این استان، انتظار می‌رود ارتباط میان نویسندگان بومی و ناشران محلی نیز تقویت شود اما در عمل، شکاف میان این دو حلقه مهم از زنجیره تولید کتاب همچنان پابرجاست. بسیاری از نویسندگان بومی ترجیح می‌دهند آثار خود را به ناشران پایتخت یا شهرهای بزرگ بسپارند و ناشران محلی نیز از کم‌رنگ شدن اعتماد نویسندگان گله‌مندند.

این عدم همکاری، نه‌تنها روند نشر استان را دچار اختلال کرده بلکه به گسست فرهنگی در بازنمایی هویت بومی نیز انجامیده است؛ چرا که بخش زیادی از محتوای تولید شده در خراسان شمالی پیش از آن‌که به بدنه جامعه محلی راه یابد، در پیچ‌وخم فرآیندهای نشر سراسری رنگ می‌بازد یا با تأخیر منتشر می‌شود.

باید گفت در اساس و ادبیات توسعه فرهنگی، هم‌افزایی و هم‌گرایی میان ظرفیت‌های بومی در تولید، نشر و مصرف آثار ادبی و علمی، یکی از پیش‌شرط‌های اصلی برای پویایی و روشن نگه داشتن موتور محرکه چاپ و نشر کتاب در هر استان به شمار می‌رود. با این حال، در خراسان شمالی نوعی شکاف عمیق میان دو رکن مهم این چرخه یعنی نویسندگان بومی و ناشران بومی مشاهده می‌شود. شکافی که نه تنها مانعی برای شکوفایی استعدادهای محلی است، بلکه باعث وابستگی به پایتخت در زمینه تولید و عرضه کتاب شده و امکان رشد متوازن فرهنگی را با چالش جدی روبه‌رو کرده است.

در ظاهر قضیه، انتظار آن است که نویسندگان هر منطقه، به‌واسطه نزدیکی جغرافیایی، اشتراکات فرهنگی و درک متقابل از دغدغه‌های محلی، ارتباطی تنگاتنگ و اثربخش با ناشران هم‌استانی یا همشهری خود برقرار کنند. اما واقعیت میدانی حاکی از آن است که بسیاری از مؤلفان، نه تنها ناشر بومی را گزینه‌ای قابل اتکا نمی‌دانند، بلکه در بسیاری موارد، ترجیح می‌دهند از راه‌های دور و دشوار، کتاب خود را به ناشران ساکن تهران یا سایر شهرهای بزرگ بسپارند. این ترجیح، در پس خود نشانه‌ای از یک بی‌اعتمادی عمیق دارد؛ بی‌اعتمادی‌ای که نه حاصل بدبینی فردی، بلکه بازتابی از تجربیات تلخ، ساختارهای ناکارآمد و عملکرد غیرحرفه‌ای برخی ناشران محلی است.

نکته نگران و ناراحت‌کننده آن است که این گسست نه‌تنها ترمیم نشده، بلکه در برخی مناطق، با سرعتی بیشتر از گذشته در حال گسترش است. از یک سو، ناشران بومی نتوانسته‌اند خود را به استانداردهای حرفه‌ای نشر نزدیک کنند و از سوی دیگر، نویسندگان نیز اغلب در فضای بی‌پشتوانه و گاه حتی بی‌مهری فرهنگی، ناگزیر به مهاجرت ادبی می‌شوند. چنین وضعیتی، در درازمدت می‌تواند به تضعیف ادبیات بومی، کاهش تولید محتوای منطقه‌محور و افول سرمایه فرهنگی در سطح استان خراسان شمالی بینجامد.

در حوزه چاپ و نشر، نشر بومی همواره یکی از حلقه‌های گم‌شده توسعه متوازن فرهنگی در استان خراسان شمالی بوده است. با وجود افزایش تعداد ناشران محلی، همچنان بخش عمده‌ای از نویسندگان و مؤلفان بومی، ترجیح می‌دهند آثار خود را به ناشران پایتخت‌نشین یا فعالان عرصه نشر در کلان‌شهرها بسپارند. این روند که در نگاه نخست، تابعی از مرکزگرایی رایج در ساختار فرهنگی کشور تلقی می‌شود، در واقع، ریشه در مجموعه‌ای از عوامل درونی و بیرونی دارد که به شکل‌گیری نوعی بی‌اعتمادی عمیق و مستمر میان دو ضلع مهم تولید و انتشار محتوا، یعنی نویسنده بومی و ناشر بومی انجامیده است.

هم‌زمان با رشد نسبی کمّی ناشران در استان خراسان شمالی، امید به تقویت نشر بومی و توسعه عدالت فرهنگی در حوزه کتاب نیز زنده شده است. اما آنچه در عمل رخ داده، فاصله‌ای معنادار و افزاینده میان نویسندگان بومی و ناشران بومی است.

پرسش اساسی این است که چرا نویسندگان بومی، اعتماد خود را به ناشران محل زندگی‌شان از دست داده‌اند؟ این گزارش، به دنبال آن است تا با رویکردی آسیب‌شناسانه، دلایل این بی‌اعتمادی را جست‌وجو کند و تلاش شده با نگاهی تحلیلی، عوامل این شکاف بررسی شود؛ شکافی که اگر ترمیم نشود، مسیر شکوفایی ادبیات بومی و ارتقاء نشر منطقه را به‌طور جدی تهدید خواهد کرد و این دلایل نه‌فقط از منظر آماری یا اجرایی، بلکه از حیث اجتماعی، فرهنگی و روانی نیز قابل تأمل‌اند و البته باید گفت درک درست از این فاصله، شرط لازم برای یافتن راه‌حل‌هایی پایدار و مؤثر در مسیر بازسازی اعتماد میان نویسنده و ناشر بومی است؛ اعتمادی که می‌تواند نقطه آغاز توسعه‌یافتگی فرهنگی در بسترهای محلی باشد.

باید گفت؛ نویسندگان بومی برای اعتماد به ناشران هم‌محلی خود، نیازمند تجربه‌ای جدید، حرفه‌ای و امیدوارکننده هستند. اصلاح سازوکار نشر در سطح استان‌ها، تربیت نیروی انسانی متخصص، بازتعریف نقش فرهنگی ناشران محلی، گسترش شبکه‌های توزیع و افزایش شفافیت و انصاف در تعامل با مؤلفان، می‌تواند نخستین گام در بازسازی این اعتماد فرسوده باشد.

به‌نظر می‌رسد تا زمانی که ناشر بومی نتواند جایگاه خود را از یک فعال صرفاً چاپ‌محور، به یک کنش‌گر فرهنگیِ اثرگذار ارتقا دهد، همچنان این گسست اعتماد، پابرجا خواهد ماند و نویسنده، ناگزیر از کوچ به سوی مراکز نشر پایتخت خواهد بود.

از آنجایی که نشر بومی، به‌عنوان یکی از مؤلفه‌های توسعه فرهنگی در مناطق دور از مرکز، نقش مهمی در کشف و معرفی استعدادهای نویسندگی ایفا می‌کند در استان‌هایی چون خراسان شمالی که از تنوع زبانی و فرهنگی برخوردارند و به گنجینه فرهنگ‌ها معروفند؛ اهمیت این نقش دوچندان است. با این حال، رابطه میان نویسندگان بومی و ناشران محلی همواره رابطه‌ای ساده و بی‌چالش نبوده است. این گزارش، با تکیه بر گفت‌وگویی تفصیلی با یکی از نویسندگان و یکی از ناشران فعال استان، به بررسی ابعاد این رابطه می‌پردازد.

شکاف در زنجیره بومی تولید کتاب/ بی‌اعتمادی حلقه مفقوده چرخه نشر خراسان شمالی

محمود اکرامی‌فر نویسنده و شاعر خراسانی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در این باره عنوان کرد: پرسش‌هایی اساسی در باب چرایی بی‌اعتمادی و عدم همکاری نویسندگان بومی به ناشران محلی شکل گرفته است. سوال این است که چرا بسیاری از نویسندگان استان ترجیح می‌دهند آثار خود را به ناشران تهرانی بسپارند، حتی اگر هزینه بیشتری بپردازند و زمان بیشتری منتظر بمانند؟ آیا این بی‌اعتمادی، تنها ناشی از ضعف در کیفیت چاپ و طراحی است، یا ریشه در ساختارهای عمیق‌تری چون ناکارآمدی شبکه توزیع، نبود برند نشر معتبر در شهرستان‌ها و نارسایی در رسانه‌سازی دارد؟

اکرامی‌فر افزود: بررسی عملکرد صنعت نشر در خراسان شمالی نشان می‌دهد که سهم ناشران بومی در چرخه تولید و توزیع کتاب همچنان اندک است. در بسیاری از شهرها، حتی آثاری که درباره فرهنگ و هویت محلی نوشته می‌شوند، توسط ناشرانی در پایتخت منتشر می‌شود و این پدیده نه‌تنها به تضعیف نشر بومی انجامیده، بلکه باعث کوچ سرمایه‌های ادبی به پایتخت شده و در نگاه اول می‌توان از دلایل اصلی این وضعیت به ضعف زیرساخت‌های توزیع، نبود اعتماد عمومی به برندهای شهرستانی و ناپیوستگی در زنجیره تولید تا فروش اشاره کرد.

وی ادامه داد: این تناقض که چرا نویسنده‌ای که حتی درباره جغرافیای بومی خود می‌نویسد، حاضر نیست کتابش را به دست یک ناشر بومی بسپارد؟ یکی از جدی‌ترین چالش‌های نشر محلی است که با این حال، یکی از چالش‌های اساسی پیش روی این ناشران، عدم دسترسی مؤثر به شبکه‌های توزیع و پخش سراسری کتاب است؛ چالشی که به‌طور مستقیم بر میزان فروش، گستره نفوذ و حتی انگیزه نویسندگان برای همکاری با این ناشران تأثیر می‌گذارد.

اکرامی‌فر بیان کرد: ناشران بومی، برخلاف ناشران ملی و بزرگ که در پایتخت و مراکز اصلی نشر متمرکز هستند، به‌طور طبیعی از دامنه ارتباطات حرفه‌ای محدودی برخوردارند و این محدودیت در ارتباطات، در سطح پخش و فروش نیز خود را نشان می‌دهد و کتاب‌هایی که توسط این ناشران منتشر می‌شود، در بهترین حالت در یک منطقه جغرافیایی خاص دیده می‌شود و امکان توزیع سراسری و رسیدن به بازارهای بزرگ‌تر، عملاً برای بسیاری از آنان فراهم نیست.

وی با بیان اینکه این وضعیت باعث شده است که آثار منتشر شده توسط ناشران بومی، با وجود کیفیت محتوایی بالا، به‌دست طیف گسترده‌ای از مخاطبان نرسد، تاکید کرد: از آنجا که بسیاری از نویسندگان بومی در خراسان شمالی، دغدغه دیده‌شدن، بازخورد گرفتن و ایجاد ارتباط گسترده با خوانندگان را دارند، همکاری با ناشرانی که به لحاظ توزیع و پخش با محدودیت روبه‌رو هستند، برای آن‌ها چندان مطلوب به نظر نمی‌رسد و از سوی دیگر، اعتماد پخشی‌ها و توزیع‌کنندگان عمده کشور به ناشران بومی همچنان پایین است و این بی‌اعتمادی، که گاه ریشه در سابقه اقتصادی محدود یا ضعف در تبلیغات و بسته‌بندی حرفه‌ای دارد، موجب می‌شود که کتاب‌های ناشران محلی حتی در ویترین پخش‌های معتبر جایی نداشته باشند و در چنین شرایطی، تلاش یک نویسنده یا تولیدکننده محتوا برای رساندن صدایش به مخاطب، با مانعی جدی روبه‌رو می‌شود و در نتیجه، یکی از دلایل اصلی فاصله گرفتن برخی نویسندگان از ناشران بومی، نه صرفاً کیفیت چاپ یا طراحی کتاب، بلکه عدم کفایت در توزیع و ناتوانی در ورود به زنجیره‌های پخش مؤثر است و تا زمانی که این مسئله به شکل ساختاری و با حمایت‌های سیاست‌گذاری شده برطرف نشود، شکاف میان نشر محلی و نشر ملی عمیق‌تر خواهد شد و ادبیات مناطق، از امکان دیده‌شدن در سطح کشور محروم خواهد ماند.

نشر بومی و تولید پیام

اکرامی‌فر موضوع نشر بومی و چالش‌های توزیع در خارج از مرکز را همواره یکی از گره‌های اصلی مسیر نویسندگان و تولیدکنندگان محتوا در خراسان شمالی عنوان و تصریح کرد: بسیاری از فعالان حوزه کتاب، در مواجهه با این موانع، یا مسیر را رها می‌کنند یا به ناچار به پایتخت کوچ می‌کنند اما گاهی نیز، برخی از دل همین محدودیت‌ها، سازوکاری تازه و خوداتکا ایجاد می‌کنند که تجربه شخصی من نمونه‌ای از همین تلاش‌هاست.

وی گفت: در سال‌های ابتدایی نویسندگی‌ام، وقتی که تازه وارد فضای تألیف و نشر شده بودم، خیلی زود با محدودیت‌های رایج نشر مواجه شدم؛ از دسترسی محدود به پخش‌کنندگان تا عدم حضور مؤثر کتاب در ویترین کتابفروشی‌های پایتخت که این مسئله نه‌فقط دیده‌شدن کتاب را تحت تأثیر قرار می‌داد، بلکه حلقه مهمی از زنجیره تولید محتوا یعنی ساختن پیام را نیز ناتمام می‌گذاشت و برای اینکه این چرخه ناقص نماند و بتوانم از مرحله تولید محتوا تا توزیع آن را شخصاً مدیریت کنم، تصمیم گرفتم مسیر مستقلی را طی کنم و انتشاراتی به نام ایوار راه‌اندازی کردم. ایده اصلی، ساختن مدلی بود که در آن تولیدکننده محتوا بتواند خودش درباره «چه چیزی گفته شود»، «چگونه گفته شود» و «به دست چه کسی برسد» تصمیم بگیرد. به بیان دیگر، این تجربه تلاش برای کنترل چهار حلقه تعیین محتوا، تولید محتوا، دروازه‌بانی محتوا و توزیع محتوا بود.

اکرامی‌فر ادامه داد: در مدت حدود دو تا سه سال، در کنار انتشار آثار خودم، حدود ۱۰ تا ۱۵ اثر از دیگر نویسندگان را نیز منتشر کردم و در مجموع بیش از ۶۰ کتاب توسط این نشر چاپ شد که این تجربه اگرچه موفقیت‌های نسبی قابل توجهی داشت، اما در عین حال کاستی‌های ساختاری نشر بومی را نیز آشکار کرد.

وی افزود: با وجود تلاش فراوان و شبکه‌سازی‌های منطقه‌ای، بسیاری از کتاب‌هایی که چاپ کردیم، هیچ‌گاه به بازار تهران نرسیدند. حتی آن‌هایی که در مقطعی به پایتخت راه یافتند، اغلب تنها یک بار توزیع شدند و چرخه عرضه آن‌ها تداوم نیافت. همین موضوع نشان داد که صرف شناختن و شناخته‌شدن در یک منطقه، هرچند اهمیت دارد، اما برای شکستن دیوارهای توزیع و ورود به مدار نشر ملی کافی نیست. نکته اصلی آن است که در غیاب یک نظام توزیع یکپارچه و حمایت‌گر از ناشران بومی، حتی تلاش‌های مستقل و پرانرژی نیز با سقفی نامرئی محدود می‌شوند و همچنان که اعتماد پخشی‌های بزرگ کشور به ناشران محلی ضعیف باقی مانده و حلقه‌های واسط نشر از رسانه تا کتاب‌فروشی‌های مهم، به جای کشف و حمایت از صداهای تازه، بیشتر به بازتولید چهره‌های تثبیت‌شده بسنده می‌کنند.

این نویسنده خراسانی ادامه داد: به گمان من، نشر بومی زمانی می‌تواند مؤثر و ماندگار باشد که هم‌زمان دو مسیر تقویت ارتباطات حرفه‌ای درون منطقه‌ای و گشودن مسیرهای مؤثر برای حضور در چرخه پخش و توزیع ملی را در کنار یکدیگر پیش ببرد؛ اگر این دو مؤلفه به شکل موافق عمل کنند، آنگاه می‌توان امید داشت که صدای نویسنده‌ای که در بجنورد، مشهد، اهواز، تبریز یا کرمان، بوشهر و …کتاب می‌نویسد، به همان اندازه شنیده شود که صدای نویسنده‌ای در میدان انقلاب تهران شنیده می‌شود.

بازخوانی یک ذهنیت رایج در زنجیره توزیع کتاب

اکرامی‌فر با اشاره به فضای نشر خراسان شمالی مطرح کرد: یک ذهنیت نسبتاً تثبیت‌شده و کلیشه‌ای شکل گرفته است؛ اینکه ناشران مستقر در پایتخت، به‌طور طبیعی از توانمندی بیشتری در دسترسی به شبکه‌های توزیع، کتاب‌فروشی‌ها و بازار سراسری کتاب برخوردارند. این ذهنیت، که اکنون به یک کلیشه ذهنی رایج بدل شده، نه‌فقط بر تصمیم مؤلفان برای انتخاب ناشر اثرگذار است، بلکه باعث شده ناشران شهرستانی با چالشی مضاعف در مسیر رقابت با ناشران تهرانی مواجه شوند هر چند نباید از واقعیت گذشت چرا که عوامل مختلفی در برخورداری ناشران مرکز موثر است.

ناشران پایتخت؛ برخورداری از امتیازهای ارتباطی و غیرارتباطی

این نویسنده خراسانی گفت: در شرایط فعلی، بسیاری از مؤلفان بر این باورند که ناشران تهرانی، به دلیل استقرار در مرکز توزیع کشور، توان بهتری در تعامل با کتاب‌فروشی‌ها دارند و این ناشران می‌توانند آثار منتشرشده را به‌مراتب آسان‌تر در شبکه پخش قرار دهند و تا دورترین نقاط کشور ارسال کنند اگرچه بخشی از این باور ریشه در واقعیت دارد؛ چرا که زیرساخت‌های توزیع، حمل‌ونقل، ارتباط با پخش‌کنندگان و نمایشگاه‌های کتاب، عمدتاً در تهران متمرکز شده، اما بخش دیگری از آن حاصل شکل‌گیری تدریجی یک ذهنیت غالب در میان فعالان نشر است. این ذهنیت اکنون عملاً فضای فعالیت برای ناشران شهرستانی را محدود می‌کند.

فرصت‌های مغفول در نشر شهرستانی

وی بیان کرد: در این میان، ناشران شهرستانی برای بقا و رشد در این بازار نابرابر، باید راهبردهای مشخصی در پیش بگیرند. یکی از این راهبردها، تمرکز بر نشر محتوای بومی و منطقه‌ای است. به بیان دیگر، اگر ناشران پایتخت مسئولیت مهندسی پیام‌های ملی را به عهده دارند، ناشران محلی می‌توانند به صورت هدفمند، در زمینه شناسایی، تولید و توزیع محتوای فرهنگی خاص مناطق خود فعال شوند؛ محتوایی که نه تنها اصالت دارد، بلکه می‌تواند مورد توجه نهادهای فرهنگی، دانشگاهی و حتی رسانه‌ای قرار گیرد.

برخی ناشران خارج از تهران همچون به‌نشر یا ناشران فعال در قم، اصفهان، تبریز و شیراز موفق شده‌اند با تکیه بر شبکه‌های توزیع اختصاصی، یا همکاری با پخش‌کنندگان مستقل، دامنه تأثیر خود را فراتر از محدوده جغرافیایی‌شان گسترش دهند. در واقع، این ناشران با تمرکز بر زیرساخت‌سازی و ایجاد کانال‌های اختصاصی پخش، نشان داده‌اند که مزیت مکانی می‌تواند با برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری شبکه‌ای جبران شود.

نقش فناوری در آینده نشر منطقه‌ای

اکرامی‌فر با اشاره به سومین عامل گفت: با پیشرفت فناوری، به‌ویژه در حوزه پلتفرم‌های فروش آنلاین، انبارداری هوشمند، خدمات لجستیک مبتنی بر تقاضا و کتاب‌فروشی‌های مجازی، بسیاری از محدودیت‌های فعلی به‌تدریج رنگ خواهد باخت و آینده نشر به‌جای تمرکز جغرافیایی، به سمت تمرکز محتوایی و مخاطب‌محور حرکت خواهد کرد چرا که این بدان معناست که ناشرانی که بتوانند محتوایی دقیق، متناسب با نیاز بازار و در عین حال با کیفیت بصری و فنی مطلوب تولید کنند، در هر نقطه‌ای از کشور که باشند، می‌توانند با ابزارهای فناوری به بازار ملی و حتی فراملی دست یابند.

راهکارها برای تعادل در نظام نشر

وی با بیان اینکه برای ایجاد تعادل بیشتر در نظام نشر استان خراسان شمالی چه اقداماتی می‌تواند مؤثر واقع شود؛ گفت: ایجاد شبکه‌های پخش منطقه‌ای قدرتمند با حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اتحادیه ناشران، حمایت مالی و فنی از ناشران بومی برای ورود به پلتفرم‌های فروش دیجیتال، تشویق به برگزاری نمایشگاه‌های کتاب استانی با امکان توزیع سراسری کتاب‌های ناشران محلی، راه‌اندازی شبکه‌های مشترک نشر در میان چند ناشر شهرستانی برای کاهش هزینه‌ها و افزایش قدرت رقابتی همگی می‌تواند این تعادل را ایجاد کند.

اکرامی‌فر در پایان تاکید کرد: در حالی که ذهنیت برتری ناشران پایتخت در حال حاضر یکی از عوامل شکل‌دهنده رفتار مؤلفان بومی است که واقعیت این است با نگاهی استراتژیک و بهره‌گیری از ظرفیت‌های فناوری، می‌توان زمینه‌ساز یک بازتعریف در نسبت نشر و جغرافیا شد.

در حالی‌که محمود اکرامی‌فر در قامت یک نویسنده، به تحلیل چالش‌های فراروی نشر بومی در استان خراسان شمالی پرداخت، در ادامه این گزارش و به منظور تکمیل منظومه دیدگاه‌ها و بررسی زوایای دیگر این مسئله، با حمید خسروی‌خواجه از ناشران برگزیده و پرکار استان خراسان شمالی نیز گفت‌وگویی انجام داده‌ایم.

شکاف در زنجیره بومی تولید کتاب/ بی‌اعتمادی حلقه مفقوده چرخه نشر خراسان شمالی

وی مطرح کرد: در سال‌های نه‌چندان دور، نشر بومی در استان‌هایی مانند خراسان شمالی با تحولات چشمگیری همراه بوده است. فلسفه وجودی چنین نشرهایی اساساً در معرفی استعدادهای بومی هر منطقه ریشه دارد و ناشران محلی این ظرفیت را دارند که با تکیه بر شناخت عمیق خود از زبان، فرهنگ و نیازهای مخاطبان منطقه، نقشی کلیدی در شکوفایی ظرفیت‌های نویسندگی ایفا کنند. خوشبختانه در خراسان شمالی شاهد شکل‌گیری ارتباطی سازنده میان نویسندگان و ناشران بومی هستیم، ارتباطی که حاصل تلاش و میراث فرهیختگانی است که سال‌ها پیش، فعالیت‌های فرهنگی در حوزه کتاب را در این استان آغاز کردند. امروز ادامه‌دهندگان راه آن نسل، در تلاش‌اند تا این پیوند را مستحکم‌تر کنند و به جریان تولید محتوای بومی تداوم بخشند.

مسئولیت تمام‌عیار فاصله نویسنده با نشر محلی صرفاً بر دوش ناشر نیست

خسروی افزود: با این حال، برخی نویسندگان استان هنوز ترجیح می‌دهند آثار خود را با ناشران بزرگ‌تر یا مستقر در پایتخت منتشر کنند. این تمایل معمولاً از تصویر ذهنی شکل‌گرفته نسبت به ناشران مرکزگرا ناشی می‌شود که از امکانات وسیع‌تری در زمینه‌هایی چون توزیع، تبلیغات، طراحی جلد، ویراستاری و دیده‌شدن آثار برخوردارند. از سوی دیگر، اعتماد به ناشران محلی در برخی موارد به‌دلیل همین کاستی‌ها دچار خدشه شده است. ضعف در فرآیندهای ویراستاری، طراحی ضعیف جلد، توزیع محدود یا فقدان برنامه‌ریزی تبلیغاتی، عواملی هستند که گاه باعث می‌شود نویسنده راه خود را به سوی ناشرانی خارج از استان کج کند.

وی با طرح یک سوال ادامه داد: آیا تمام مسئولیت این فاصله به دوش ناشر است؟ پاسخ منفی است. بسیاری از این مشکلات، ریشه در محدودیت‌های زیرساختی و اقتصادی منطقه دارند. در واقع، نبود شبکه توزیع حرفه‌ای و مستمر، نبود حمایت‌های مالی و تبلیغاتی کافی و در پاره‌ای موارد، توان مالی پایین نویسندگان برای بهره‌گیری از خدمات حرفه‌ای، سبب می‌شود آثار منتشر شده گاه در سطح استانداردهای نشر سراسری نباشند. هر چند هم‌اکنون بسیاری از ناشران استان به‌دلیل تجربه، پشتکار و ارتباط مؤثر با نویسندگان و دانشگاهیان توانسته‌اند به سطحی از حرفه‌ای‌گری دست یابند و مسیر نشر در استان را ارتقا دهند.

نقش سرمایه اجتماعی در توسعه نشر بومی

خسروی تصریح کرد: اهمیت سرمایه اجتماعی ناشر در این میان بسیار حیاتی است. ناشرانی که در استان با جامعه فرهنگی، دانشگاهی، رسانه‌ها و کتاب‌فروشی‌ها ارتباط فعال دارند، موفق‌تر در جذب نویسندگان ظاهر می‌شوند چرا که نویسنده امروز، به‌درستی دغدغه دیده‌شدن دارد؛ او نمی‌نویسد که تنها اثری را چاپ کند، بلکه می‌نویسد تا خوانده شود، تأثیر بگذارد و مسیر حرفه‌ای خود را گسترش دهد. اگر کتابی در قفسه کتاب‌فروشی محلی باقی بماند و به مخاطبان هدف نرسد، بی‌تردید نمی‌تواند نویسنده را به ادامه همکاری با ناشر بومی ترغیب کند.

پیوند نویسندگان و ناشران بومی؛ نیازمند ساختار حمایتی و ارتقای کیفی

خسروی تاکید کرد: در این مسیر، ناشران استان خراسان شمالی که بالغ بر ۴۰ ناشر فعال هستند، نقش مهمی ایفا کرده‌اند. با وجود محدودیت‌ها، بسیاری از آنان با جدیت فعالیت کرده‌اند و در سطح کشور نیز حرف‌هایی برای گفتن دارند اما انتظارات از نهادهای فرهنگی، به‌ویژه اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، خانه کتاب، شهرداری‌ها و رسانه‌های محلی، همچنان پابرجاست.

وی بیان کرد: حمایت از ناشران به عنوان بازوان پرتوان فرهنگی، فراهم‌کردن زیرساخت‌های مناسب، تخصیص فضاهای کاری و برنامه‌های تبلیغاتی مؤثر از جمله انتظارات اصلی فعالان حوزه نشر است. البته باید اذعان کرد که حمایت‌ها تاکنون به‌صورت موردی و محدود انجام شده و نیاز به تداوم و نظام‌مندی دارد.

مدیر انتشارات زبان علم مطرح کرد: تجربه استان‌های موفق‌تر در این زمینه نیز می‌تواند برای ما الهام‌بخش باشد. استان‌هایی که توانسته‌اند زنجیره‌ای مؤثر میان نویسنده، ناشر، توزیع‌کننده و نهادهای فرهنگی ایجاد کنند، نشان می‌دهند که با برنامه‌ریزی صحیح، می‌توان جریان نشر بومی را تقویت کرد. الگویی که در آن نه‌تنها تولید، بلکه عرضه، ترویج و مصرف کتاب نیز به صورت زنده و پویا جریان دارد.

رسانه‌ها و رسالت پر کردن شکاف میان نویسنده و ناشر بومی

خسروی بیان کرد: در فرایند تقویت نشر بومی، رسانه‌های استان نقش تعیین‌کننده‌ای در پر کردن شکاف میان نویسندگان و ناشران محلی دارند؛ شکافی که اغلب از سوءتفاهم، ضعف ارتباط و کمبود زیرساخت‌های اطلاع‌رسانی ناشی می‌شود.

وی تاکید کرد: بخشی از بی‌اعتمادی نویسندگان به ناشران محلی، از تصویر ذهنی ناقصی نشأت می‌گیرد که ناشر بومی را فاقد قابلیت‌هایی همچون ویراستاری حرفه‌ای، طراحی مناسب جلد، یا شبکه توزیع مؤثر می‌داند که رسانه‌ها می‌توانند با بازنمایی تجربه‌های موفق، معرفی ناشران فعال و گفت‌وگوهای راهبردی با نویسندگان و مدیران نشر، به اصلاح این تصویر و این ذهنیت کمک کنند و بستر تعامل و اعتماد را تقویت نمایند.

خسروی با اشاره به نقش موثر رسانه‌های تخصصی حوزه کتاب و نشر افزود: در این میان، رسانه‌های تخصصی حوزه کتاب و نشر نقش ویژه و برجسته‌تری دارند که این رسانه‌ها با تسلط بر گفتمان نشر، اشراف بر روند بازار کتاب، و ارتباط مستمر با بازیگران اصلی این حوزه، می‌توانند نهاد واسطه‌ای برای تقویت جریان نشر بومی باشند که پوشش خبری کتاب‌های تازه منتشر شده در استان‌ها، نقد آثار محلی، بررسی روندهای نشر منطقه‌ای و پیگیری مطالبات صنفی، از جمله ظرفیت‌هایی است که می‌توانند در خدمت گسترش نشر بومی قرار دهند.

وی بیان کرد: رسانه‌ها با ایفای نقش مطالبه‌گرانه در برابر نهادهای متولی مانند اداره ارشاد، خانه کتاب، شهرداری‌ها و انجمن‌های صنفی، می‌توانند زمینه‌ساز سیاست‌گذاری‌های هدفمند در حوزه حمایت از نشر محلی باشند.

خسروی گفت: اگر ناشر محلی و نویسنده بومی شنیده نشوند، چرخه تولید و مصرف کتاب بومی مختل می‌شود که رسانه‌ها می‌توانند این چرخه را احیا کنند؛ به شرط آنکه از اطلاع‌رسانی صرف فراتر روند و در جایگاه کنشگر فرهنگی، پلی میان دغدغه تولید محتوا و نیاز به دیده‌شدن، ایجاد و رسانه‌ها با بازتاب دادن جریان نشر محلی، می‌توانند چرخه‌ای از تولید، عرضه و ترویج کتاب را در سطح استان فعال نگاه دارند.

وی در پایان گفت: در نهایت، اگر بخواهیم سه راهکار عملی برای تقویت ارتباط نویسندگان و ناشران بومی در خراسان شمالی پیشنهاد کنیم، نخست باید زمینه حمایت‌های ساختاری و مادی را فراهم آورد؛ دوم، ارتقای کیفیت فرایندهای نشر از ویراستاری تا طراحی و تبلیغ و سوم، گسترش ارتباط ناشران با جامعه فرهنگی و رسانه‌ای استان را فراهم کرد و تحقق این راهکارها نیازمند مشارکت نهادهای مختلف است.

نشر در استان‌ها؛ گره‌هایی که با گفت‌وشنود گشوده می‌شود

گزارش پیش‌رو از سرزمین گنجینه فرهنگ‌ها بار دیگر پرسش قدیمی را پیش‌روی ما گذاشت؛ چه زمانی قرار است رابطه نویسنده و ناشر بومی در استان‌ها از سطح همکاری محدود و بی‌اعتماد، به مشارکتی پایدار و حرفه‌ای ارتقا یابد؟

این گزارش درباره وضعیت نشر خراسان شمالی نشان می‌دهد که اگر جدایی در رابطه ناشر و نویسنده بومی رخ می‌دهد تنها یک اختلاف سلیقه نیست، بلکه نشانه‌ای از بحران عمیق در نظام نشر اول در سطح استان است بحرانی که ریشه‌هایش در بی‌اعتمادی متقابل، نبود آموزش حرفه‌ای و غیبت نهادهای ذیربط فرهنگی است.

هر چند نویسنده امروز باید مخاطب شناسی و معرفی اثر را بخشی از فرایند نویسندگی بداند همان‌طور که ناشر باید از سطح خدمات فنی به سطح مشارکت در تولید محتوای فرهنگی بالا بیاید.

از سوی دیگر میل برخی نویسندگان به کار با ناشران مرکز تنها به دلایل گفته شده در گزارش نیست بلکه بخشی از آن‌ها از نگاه بالا به نشر محلی سرچشمه می‌گیرد و دقیقاً همین ذهنیت و نگاه از بالا به پایین نویسنده به ناشر بومی بنیان‌های خوداتکایی را در صنعت نشر استان ضعیف می‌کند.

اگر قرار است این زنجیره و چرخه معیوب پایان پذیرد ناشر بومی باید مهارت و شفافیت بیاورد و نویسنده از انفعال خارج شود و هر دو طرف نیازمند آموزش و بازآموزی در شناخت مخاطب و هم درک مسئولیت خود در زنجیره نشر نیاز دارند.

باید بدانیم که ادبیات بومی بدون مناسبات نشر حرفه‌ای محکوم به خاموشی است و آنچه که اکنون نیازمند آن هستیم نه دلسوزی، بلکه برنامه، گفت‌وگو و شجاعت ورود به مسیر تازه است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین