سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۶
کتابی که روایت پشت پرده یک دیکتاتور را فاش کرد

زندگی‌نامه صدام؛ روایتی مفصل با جزئیات بسیار و تحلیل‌های متعدد از مراحل مختلف زندگی و فعالیت‌های سیاسی او در کنار حوادث مهم تاریخ معاصر عراق که نقش صدام در آنها روشن شده و از بسیاری روابط او با رویدادها و اشخاص پرده برداشته است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبناکتاب دو جلدی «زندگی‌نامه صدام» [Saddam : his rise and fall] اثر کان کاگلین [Con Coughlin] و ویل باردنورپر ترجمه بیژن اشتری؛ روایتی مفصل با جزئیات بسیار و تحلیل‌های متعدد از مراحل مختلف زندگی و فعالیت‌های سیاسی او در کنار حوادث مهم تاریخ معاصر عراق است که نقش صدام در آنها روشن شده و از بسیاری روابط او با رویدادها و اشخاص پرده برداشته است.

کتاب اول زندگی صدام را از آغاز تا هنگام دستگیر شدنش به دست آمریکایی‌ها پوشش داده. کتاب دوم که نقدهای بسیار مثبتی هم در نشریات آمریکایی دریافت کرده، درباره ماه‌های پایانی زندگی صدام حسین در زندان، محاکمه و اعدامش است.

با پیچیدگی‌های شخصیت صدام، به ویژه در جلد دوم کتاب آشنا خواهید شد. نویسنده در مواجه با شخصیت صدام دنبال یافتن پاسخی بر این پرسش است: آیا شر خود تو هستی یا آن کاری که داری می‌کنی؟

زندگی‌نامه صدام؛ روایتی مفصل با جزئیات بسیار و تحلیل‌های متعدد از مراحل مختلف زندگی و فعالیت‌های سیاسی او در کنار حوادث مهم تاریخ معاصر عراق که نقش صدام در آنها روشن شده و از بسیاری روابط او با رویدادها و اشخاص پرده برداشته است.

اشتری در دوجلدی زندگی‌نامه صدام دو اثر متفاوت را در کنار هم قرار داده است؛ کتاب نخست زندگی صدام را از آغاز تا هنگام دستگیر شدنش به دست آمریکایی‌ها پوشش داده است. کتاب دوم درباره ماه‌های پایانی زندگی صدام حسین در زندان، محاکمه و اعدامش است. مترجم با تلفیق دو زندگی‌نامه بر آن است که خوانندگان بتوانند به طور کامل با این ابردیکتاتور قرن آشنا شوید.

کتاب در جلد اول از کودکی صدام آغاز می‌شود و زندگینامه او را تا زمان دستگیر شدنش توسط آمریکایی‌ها شرح می‌دهد. بخشی از کتاب هم به جنگ و ایران اختصاص دارد که برای خواننده فارسی جالب توجه است. جلد اول با فهرست: «یتیم»، «آدمکش»، «انقلابی، «انتقامجو»، «کشورساز»، «تروریست»، «کشورساز، «تروریست، «آقای رئیس جمهور»، «جنگ‌سالار»، «فاتح»، «متجاوز»، «بازنده»، «جان به‌دربرده»، «تهدیدگر، «اسیر و محکوم» برای مخاطب شرح داده می‌شود.

در جلد دوم درباره ماه‌های آخر زندگی صدام است. زمانیکه او در زندان بود و سپس محاکمه و اعدام شد. جلد دوم مورد توجه نشریات آمریکایی بوده و نظریات مثبتی درباره‌اش نوشته شده است. جلد دوم کتاب از سه بخش و یک قسمت با عنوان «سرانجام کار» تشکیل شده است.

اقوام صدام به دست بریتانیایی‌ها کشته شده بودند و خانه‌هایشان ویران شده بود؛ اجداد صدام شجاعانه علیه ترک‌ها جنگیده بودند. صدام حسین با چنین زمینه ای آگاهی کاملی از استعمار بریتانیا داشت. او به خوبی می‌دانست که دولت عراق چگونه اسیر استعمارگران شده است و به همین دلیل تصمیم گرفت درگیر فعالیت‌های سیاسی شود.» همین احساسات را می‌توان به راحتی به خیرالله طلفاح نیز نسبت داد. ماجرای درگیر شدن صدام در طرح ترور رئیس‌جمهور عراق [عبدالکریم قاسم] نقش زیادی در شکل‌گیری کیش شخصیت‌پرستی او در دوره حکمرانی‌اش دارد. خود او شرحی از نحوه مشارکتش در طرح ترور قاسم ارائه کرده که چنان پرآب و تاب است که از این حیث هیچ شرح دیگری نمی‌تواند گوی سبقت از آن برباید. در روایت صدام درباره مشارکتش در طرح ترور قاسم نشانه‌هایی دیده می‌شود که پیشینه‌شان به زندان تکریت باز می‌گردد. صدام برای مدت شش ماه، از اواخر ۱۹۵۸، به اتهام قتل سعدون التکریتی کمونیست، در تکریت زندانی بود. وقتی التکریتی به دست صدام کشته شد فقط مدت کوتاهی از روی کار آمدن عبدالکریم قاسم گذشته بود. در نتیجه موقعی خشونت دسته‌جمعی و قتل و غارت همگانی سراسر کشور را فرا گرفت، صدام و دایی‌اش، خیرالله، در زندان بودند. صدام بعدها ادعا کرد که از داخل زندان برای نجات جان رفقای بعثی‌اش تلاش کرده و مانع از کشته شدن آنها به دست کمونیست‌ها در تکریت شده بود. البته برخی از این کمونیست‌ها چه بسا درصدد بودند که انتقام قتل سعدون التکریتی را از صدام بگیرند. اما در روایت صدام چنین آمده که او به برخی از نگهبانان علاقه‌مند به بعثی‌ها رشوه می‌داده تا فعالان بعثی را به جرم‌های غیرحقیقی و ساختگی دستگیر و زندانی کنند تا جانشان در زندان حفظ شود. صدام مدعی شده؛ به این ترتیب، شماری از بعثی‌ها به زندان آورده شدند. آنها روزها در زندان می‌ماندند...

صدام مساجد بسیاری ساخت و پرچم عراق را هم به نحوی تغییر داد که مطابق میل مسلمانان کشورش باشد و فروش مشروب را محدود کرد. با این حال، در زندگی خصوصی‌اش بی‌دین باقی ماند تا این‌که حکومتش ساقط شد و خودش هم به دست سربازان اشغالگر آمریکایی افتاد. از این پس، صدام متفاوتی پدیدار شد. او در جلسات دادگاهش با سیمای یک مرد ریشوی مذهبی ظاهر شد. خیلی‌ها این را به حساب تحول ایدئولوژیک صدام گذاشتند. اما واقعیت چیز دیگری بود. صدام در همان هفته‌های نخست بازداشتش، موقعی که برای معاینات پزشکی به یکی از درمانگاه‌های ارتش آمریکا در مرکز بغداد برده می‌شد دلباخته پرستار آمریکایی‌ای شد که فشار خونش را می‌گرفت و دیگر خدمات پزشکی را به او ارائه می‌کرد.

دوازده سرباز آمریکایی که برای تقریباً سه سال پایانی زندگی صدام از او نگهداری می‌کردند جملگی بر درستی این قضیه شهادت داده اند. آنها می‌گویند صدام ریش گذاشت تا چهره جذاب‌تری برای این خانم پرستار داشته باشد. او مدام از نگهبانانش می‌پرسید با ریش جذابترم براش یا بی‌ریش؟ صدام حتی به این فکر افتاده بود که اگر از زندان آزاد شود با او ازدواج کند.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها