سرویس بینالملل خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: رمان «زندگی خیالی» (The Imagined Life)، اثر اندرو پورتر که انتشارات معتبر ناپف (Knopf) آن را در ۱۵ آوریل ۲۰۲۵ منتشر کرده است، اثری داستانی است که در همان نگاه اول، با طرح داستانی تأملبرانگیز و چندلایهاش، نوید مواجهه با کاوشی عمیق در باب حافظه، روابط خانوادگی و بحرانهای هویتی را میدهد. این رمان که توجه علاقهمندان به ادبیات داستانی جدی را به خود جلب کرده، داستان مردی به نام استیون میلز را روایت میکند که در بزنگاهی از زندگی شخصی خود، تصمیم میگیرد پرده از راز ناپدید شدن پدرش بردارد؛ پدری که دههها پیش، در اوج یک رسوایی، خانواده را ترک کرده است.
کاوشی در دل گذشته: ساختار و پیرنگ «زندگی خیالی»
«زندگی خیالی» در هسته خود، یک رمان تحقیقی-روایی است که از منظر استیون، شخصیت اصلی داستان، روایت میشود. او در دوران بزرگسالی، در حالی که زندگی خانوادگی خودش نیز با بحران مواجه شده و همسر و پسرش او را ترک کردهاند، به واکاوی فروپاشی روانی و ناپدید شدن پدرش میپردازد. پدر او، استاد دانشگاهی در جنوب کالیفرنیا در دهه ۱۹۸۰ بوده که زندگیاش در کوران تلاش برای کسب کرسی دائمی (تِنور) دستخوش تلاطم و نهایتاً ازهمپاشیدگی شده است. پورتر با ظرافت دو خط زمانی را در هم میتند: یکی وقایع آن دوره حساس در دهه ۱۹۸۰، زمانی که استیون تنها یازده یا دوازده سال داشته و شاهد این تحولات بوده، و دیگری زمان حال که استیونِ بزرگسال، مصمم است دلایل کنشهای پدرش را دریابد؛ پدری که به تعبیر راوی، «به نظر میرسید همهچیز دارد اما این همهچیز را با دستان خودش نابود میکند.»
این ساختار دوگانه، به نویسنده امکان میدهد تا نه تنها به بازسازی تدریجی گذشته و شخصیت پیچیده پدر بپردازد، بلکه تأثیر این گذشته را بر حال و روان استیون نیز به تصویر بکشد. سفر استیون در امتداد ساحل کالیفرنیا و جستجو برای یافتن دوستان، اعضای خانواده و همکاران سابق پدرش، موتور محرک پیشرفت داستان در هر دو خط زمانی است. هر گفتگو در زمان حال، لایهای تازه از گذشته پدر و دریافتی دیگر از معمای ناپدید شدن او را آشکار میسازد. رمان از خلال این جستجو، تصویرهایی وسوسهانگیز و نوستالژیک از کودکی استیون ارائه میدهد: از «جشنهای افسانهای کنار استخر والدینش» و «فیلمهای سیاهوسفید روی پرده حیاط پشتی» گرفته تا «رازهایی که با نزدیکترین دوستش شریک میشود.» این جزئیات، به فضاسازی رمان عمق بخشیده و خواننده را در اتمسفر خاص آن دوران غرق میکند.
نکته قابل تأمل در این ساختار، پیچیدگی فزاینده شناخت پدر همزمان با پیشرفت تحقیقات استیون است. برخلاف انتظار، هر کشف جدید، بهجای شفافسازی، تصویر پدر را مبهمتر و چندوجهیتر میسازد و استیون را وامیدارد تا با حقایقی تلخ، نه تنها درباره پدر، بلکه درباره زندگی خودش نیز روبرو شود. این جنبه از رمان، آن را از یک داستان صرفاً معمایی فراتر برده و به یک «بیلدونگزرمان» (رمان رشد و بلوغ) برای شخصیت استیون بدل میکند که با عناصر بحران میانسالی در هم آمیخته است. در واقع، تحقیق درباره پدر، به نوعی به سفری درونی برای استیون تبدیل میشود تا زخمهای گذشته خود را التیام بخشد و به درک جدیدی از خویشتن دست یابد. پایان رمان که «رهاییبخش» توصیف شده، میتواند ناظر بر همین فرایند رشد و پذیرش باشد.
اندرو پورتر: نویسندهای با نگاه به لایههای پنهان روابط انسانی
اندرو پورتر، نویسندهای آمریکایی است که سابقه انتشار شش کتاب در زمینه داستان کوتاه و رمان را در کارنامه دارد. او با کسب جایزههای مهمی چون فلانری اوکانر برای مجموعه داستان «نظریه نور و ماده» و درج آثارش در فهرستهای معتبری چون Best American Short Stories و One Story، جایگاه خود را بهعنوان نویسندهای صاحبسبک تثبیت کرده است. کتاب پیشین او، «میان روزها»، نیز با استقبال منتقدان و حضور در فهرست بهترین آثار سال همراه بود.
در آثار پورتر، تمرکز اصلی بر کاوش رابطههای خانوادگی، آسیبهای روانی، و بحرانهای میانسالی است. «زندگی خیالی» با ترجمه به چندین زبان و انتشار بینالمللی، نشان از گستره نفوذ این نگاه دارد. پورتر که اکنون استاد دانشگاه ترینیتی در سن آنتونیو است، بخش عمدهای از فعالیت حرفهای خود را به تربیت نویسندگان جوان اختصاص داده است. حضور داستانهای کوتاه او در نشریات مهمی چون Ploughshares و The Threepenny Review، سبک تحلیلی، موشکافانه و دقیق او درباره جزئیات زندگی روزمره را تصدیق میکند.
بخشها و مضمونها: جستوجوی حقیقت و بحران هویت
در «زندگی خیالی»، کتاب بر ساختار سفری جستوجوی حقیقت استوار شده است. استیون میلز پس از ترک شدن توسط همسر و پسرش، تصمیم میگیرد پاسخی برای راز ناپدیدشدن پدرش پیدا کند. هر بخش از رمان، همزمان به گذشته و حال میپردازد: از گفتوگو با همکاران و دوستان پدر تا مرور خاطرات شخصی از رویدادهای دوران کودکی. این لایههای زمانی مخاطب را به مواجههای عمیقتر با معنای پدر و پسر بودن و میراث روانی خانواده سوق میدهد.
رمان در بخشهای مختلف، موضوعاتی چون سوءتفاهمهای بین نسلها، درک ناتمام از والدین، رؤیاهای فروپاشیده و معصومیت ازدسترفته را با زبانی دقیق و ظرافت روایی بیان میکند. بخشی از انسجام ساختاری کتاب در استفاده از جزئیاتی چون «فیلمهای سیاهوسفید»، «رازهای کودکی مشترک»، و تضاد میان «نظم ظاهر زندگی دانشگاهی» و «آشوب درونی شخصیتها» شکل میگیرد. این مضامین، کارکرد عمدهای در پیریزی سفر درونی استیون و بحران هویت شخصیت اصلی دارند. در نهایت، رمان به تجربهای «رهاییبخش» میرسد که بازتعریف رابطه فرزند با والد غایب، و آشتی فرد با گذشتهاش را رقم میزند.
واکنشها و نقدها: تحلیل نقاط قوت و ضعف
واکنش منتقدان به «زندگی خیالی» بهطور عمده مثبت بوده و بر نقاط قوتی همچون «فضاسازی قوی»، «پرداخت جزئیات روانشناختی شخصیتها» و «ساختار دوخطی منسجم» تأکید داشتهاند. منتقدان، دقت پورتر را در بازنمایی پیچیدگی روابط پدر و پسر و خلق احساسی نوستالژیک بدون کلیشههای رایج، یکی از مهمترین وجوه اثر دانستهاند. قدرت فضاسازی، بهخصوص در توصیف محیطهای خانگی و رویدادهای جزئی اما معنادار کودکی استیون، بازتابی است از تسلط نویسنده بر تکنیک روایت و فضاسازی.
در عین حال، برخی نقدهای وارده به کتاب به «کندیِ روایت در برخی بخشها» یا «تمرکز بیش از حد بر جزییات روزمره» اشاره دارند که ممکن است برای بخشی از مخاطبان طاقتفرسا باشد. با اینحال، انسجام ساختاری و لحن تحلیلی غالب، باعث شده این اثر بهویژه نزد دوستداران رمانهای روانشناختی و علاقهمندان به ادبیات خانوادگی با استقبال قابلتوجهی روبهرو شود. کتاب با ساختاری چندلایه، خواننده را نهتنها به کشف راز خانواده استیون میلز، بلکه به کاوشی درونی برای کشف هویت و معنای پیوندهای انسانی سوق میدهد.
منبع: نیویورکر، آمازون و گودریدز
نظر شما