سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۷
بی‌پروایی و ساختار قوی، غزلواره‌های شکسپیر را برجسته کرده است

غزلواره‌ها بیش از دیگر آثار شکسپیر مبین شخصیت اوست زیرا او در بسیاری از این اشعار صرفاً از قول خودش، و نه از زبان یک شخصیت نمایشی یا خیالی، سخن گفته است.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – مرضیه نگهبان مروی: ویلیام شکسپیر (۱۵۶۴-۱۶۱۶)، نمایشنامه‌نویس و شاعر برجسته انگلیسی، یکی از بزرگ‌ترین شخصیت‌های تاریخ ادبیات جهان است. او در استراتفورد-آپون-ایون متولد شد و آثارش تأثیر عمیقی بر ادبیات، تئاتر و زبان انگلیسی گذاشت. شکسپیر با خلق ۳۷ نمایشنامه و ۱۵۴ سونات، مهارت بی‌نظیری در کاوش احساسات انسانی، سیاست، عشق و تراژدی نشان داد.

از نمایشنامه‌های برجسته او می‌توان به تراژدی‌هایی چون «هملت»، «مکبث»، «رومئو و ژولیت» و کمدی‌هایی مانند «رؤیای شب نیمه‌تابستان» و «تاجر ونیزی» اشاره کرد. آثار تاریخی او، نظیر «ریچارد سوم» و «هنری پنجم» نیز روایت‌هایی گیرا از قدرت و جنگ ارائه می‌دهند. سونات‌هایش، با زبانی عاشقانه و فلسفی، همچنان مورد تحسین‌اند.

شکسپیر با خلق شخصیت‌های پیچیده و دیالوگ‌های ماندگار، زبان انگلیسی را غنی کرد و عباراتی چون «همه دنیا یک صحنه است» را جاودانه ساخت. آثار او به زبان‌های متعدد ترجمه شده و همچنان در تئاترهای جهان اجرا می‌شوند.

او در ۲۳ آوریل ۱۶۱۶ درگذشت. سال ۲۰۲۵، چهارصد و نهمین سالگرد درگذشت اوست که با اجراهای جهانی و بزرگداشت‌های ادبی همراه خواهد بود. تأثیر شکسپیر فراتر از زمان خود است؛ او نه‌تنها به‌عنوان یک نویسنده، بلکه به‌عنوان آینه‌ای برای تأمل در ماهیت انسان شناخته می‌شود. آثارش همچنان الهام‌بخش نویسندگان، کارگردانان و مخاطبان در سراسر جهان‌اند.

امید طبیب‌زاده، زبان‌شناس، مترجم و استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، از برجسته‌ترین مترجمان آثار شکسپیر در ایران است. او با تحصیل در زبان و ادبیات انگلیسی و زبان‌شناسی، به ترجمه اشعار غیرنمایشی شکسپیر علاقه‌مند شد و تمام پنج اثر مهم شعری شکسپیر را به فارسی برگرداند.

طبیب‌زاده مجموعه کامل غزلواره‌های شکسپیر را با مقدمه‌ای مفصل و شرحی جامع، ترجمه و منتشر کرد. این ترجمه پس از انتشار مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. سپس «ققنوس و قمری و شکایت عاشق» را با استفاده از نسخه‌های اصلی و بررسی نسخه‌بدل‌ها ترجمه کرد و بعد از آن «ونوس و آدونیس و تجاوز به لوکرس» را که تکمیل‌کننده پروژه ترجمه اشعار غیرنمایشی شکسپیر است.
ترجمه‌های او به دلیل دقت علمی، توجه به نسخه‌های معتبر و شرح‌های پژوهشی، هم برای مخاطبان عام و هم برای پژوهشگران ارزشمندند. طبیب‌زاده معتقد است شناخت کامل شکسپیر بدون مطالعه این اشعار ممکن نیست. با امید طبیب‌زاده در آستانه سالروز درگذشت شکسپیر گفت‌وگویی کرده‌ایم که می‌خوانید:

در ترجمه اشعار شکسپیر، چه رویکردی داشته اید، ترجمه واژه به واژه یا محتوایی و به صورت بازآفرینی؟

عرض شود هیچ‌کدام! ترجمۀ واژه‌به‌واژه عمدتاً مختص متون دینی و یا متون آموزش زبان است که غزلواره‌های شکسپیر به هیچکدام از آنها تعلق ندارد؛ ترجمه به‌طریق بازآفرینی هم کار مترجمانی است که علاوه بر ترجمه، ذوق و توان شاعری هم داشته باشند. بنده متأسفانه یا خوشبختانه فاقد این توانایی دوم هستم، بنابراین سعی کردم هر مصراع از غزلواره‌ها را تا حد توانایی و سواد خودم به نثر فارسی امروزین بازگردانم و در این کار به روابط معنایی بین مصراع‌ها هم توجه داشته‌ام.

به نظر شما شکسپیر چگونه توانسته در دوره‌ای که زبان انگلیسی هنوز استاندارد نشده، چنین تاثیری بر زبان و ادبیات بگذارد؟ آیا واقعاً حدود ۳۰۰۰ واژه به زبان انگلیسی اضافه کرده است؟

در واقع معیارشدنِ زبان انگلیسی مدرن آغازین ( early modern English) مدیون دو مجموعه از متون است، یکی مجموعۀ آثار شکسپیر، و یکی هم ترجمۀ کتاب مقدس جیمز به انگلیسی. زمانی که شکسپیر شروع به نوشتن کرد هنوز صد سال از عمر انگلیسی مدرن آغازین نمی‌گذشت و هیچ فرهنگ لغتی هم برای این زبان وجود نداشت و در نتیجه این زبان به‌هیچ‌وجه معیار نبود. اسناد و نامه‌های اداری و حتی غالب متون ادبی در این دوره در انگلستان، به زبان لاتین نگاشته می‌شد. معروف است که شکسپیر در آثار خود حدود بین ۱۵۰۰ تا ۳۰۰۰ واژه به این زبان افزود و مهم‌ترین نقش را در معیار کردن آن به عهده داشت.

چه ویژگی هایی اشعار شکسپیر را از نمایش‌نامه‌هایش متمایز می‌کند؟

خوب حساب نمایش‌نامه که اصولاً از شعر جداست! اما شاید بتوان گفت که شکسپیر در غزلواره‌ها بیش از بقیۀ آثارش خودش را نمایان می‌کند. البته در اینجا هم نقش بازی می‌کند و خود را به اشکال گوناگون نشان می‌دهد، اما اگر کسی بخواهد خود شکسپیر را بشناسد، هیچ منبعی بهتر از غزلواره‌ها پیدا نمی‌کند.

غزلواره‌های شکسپیر به دلیل زبان فشرده، بازی‌های زبانی و ارجاعات تاریخی‌شان شهرت دارند. بزرگ‌ترین چالش شما در ترجمه این اشعار به فارسی چه بود؟ مثلاً چگونه با دوگانگی‌های معنایی یا وزن شعری خاص شکسپیر (مانند ساختار abab cdcd efef gg) برخورد کردید؟

عرض شود بازی‌های زبانی اصولاً در ترجمۀ شعر فوت می‌شوند. بنده تنها کاری که کردم این بود که در بسیاری موارد به این بازی‌ها و جناس‌ها و قافیه‌های درونی و غیره در پانوشت‌های متعدد ترجمه اشاره کردم. ارجاعات تاریخی را نیز تمام و کمال در همین پانوشتها و تفسیرها آوردم تا خواننده هرچه بیشتر با این اثر ارتباط برقرار کند. دوگانگی‌های معنایی را با استفاده از تفسیرهای متعددی که شکسپیرشناسان بر آثار شکسپیر نگاشته‌اند یافتم و توضیح دادم و از قید نمایش الگوی قافیه و وزن نیز کلاً گذشتم!

شکسپیر غزلواره‌هایش را به «آقای دابلیو. اچ.» تقدیم کرده و بحث‌های زیادی درباره هویت او (مثلاً ویلیام هربرت) وجود دارد. به نظر شما، آیا این اشعار واقعاً برای یک شخص خاص سروده شده‌اند یا صرفاً خیالی‌اند؟ این ابهام چگونه بر درک ما از مضامین عشق و زیبایی در غزلواره‌ها تأثیر می‌گذارد؟

دربارۀ این موضوع که این جوان زیبایی که شکسپیر برایش شعر سروده کیست بسیار بحث شده و آراءِ بسیار متفاوتی وجود دارد. بنده در مقدمۀ کتاب با تفصیل بسیار به دیدگاه‌های متفاوتی که در این زمینه وجود دارد پرداخته‌ام و توضیح داده‌ام. به نظر بنده بخشی از این اشعار صرفاً برای همان جوان سروده شده است، اشعاری هم در این کتاب هست که ربطی به او ندارند اما شکسپیر به هر دلیل آنها را در این مجموعه آورده است.

در غزلواره‌های شکسپیر، عشق اغلب به شکلی زمینی و گاه رادیکال به تصویر کشیده شده است. به نظر شما، این نگاه شکسپیر به عشق چگونه با دیدگاه‌های عاشقانه در شعر فارسی، مثلاً در آثار حافظ یا سعدی، مقایسه می‌شود؟

اتفاقاً وجه اشتراک جالبی از این حیث بین غزلواره‌های شکسپیر و شعر شاعران معروف ما وجود دارد. در اشعار انگلیسی هیچ‌گاه سابقۀ مضامین مربوط به شاهدبازی وجود نداشته، درحالی‌که شکسپیر در غزلواره‌ها آشکارا چنین مضمونی را آورده است! این عمل قبل از شکسپیر و حتی تا مدت‌ها بعد از او هم در اشعار انگلیسی به‌هیچ‌وجه معمول و مطلقاً پسندیده نبوده، اما می‌دانیم که بسیاری از اشعار عاشقانۀ شاعران بزرگ فارسی‌زبان مانند سعدی و حافظ، مبین چنین مضامینی است! از سوی دیگر شعر شاعران ما مملو از عشق آسمانی نیز هست، اما این عشق تاجایی که بنده دریافتم، در غزلواره‌ها جای چندانی ندارد. و البته این را هم بگویم که شکسپیر در یکی دیگر از اشعار خود با عنوان ُ ققنوس و قُمری از عشقی دم زده است که برخی منتقدان آن را عشق عرفانی و آسمانی نام نهاده‌اند. این شعر شکسپیر را نیز بنده ترجمه و چند سال پیش در کتابی با همین عنوان منتشر کردم، و شکل ویراستۀ آن را هم تا چندی دیگر مجدداً منتشر خواهم کرد. به‌نظر بنده، و البته به‌نظر بسیاری از مفسران و منتقدان شعر انگلیسی، ققنوس و قمری از زیباترین و رازآمیزترین اشعار جهان محسوب می‌شود.

با توجه به اینکه شکسپیر بیشتر به نمایشنامه‌هایش شناخته می‌شود، به نظر شما چرا غزلواره‌ها تا این حد در میان آثار او برجسته‌اند؟ آیا این اشعار جنبه‌ای از شخصیت یا تفکر شکسپیر را نشان می‌دهند که در نمایشنامه‌ها کمتر دیده می‌شود؟

بی‌پروایی شکسپیر در بیان احساساتش، و اشارات صریح اروتیک او، و نیز شادی و سرخوشی عظیمی که در این اشعار موج می‌زند، در کنار قدرت بیان و ساختار محکم این اشعار سبب شده است که بسیار از آنها استقبال بشود. همانطور که گفتم غزلواره‌ها بیش از دیگر آثار شکسپیر مبین شخصیت اوست زیرا او در بسیاری از این اشعار صرفاً از قول خودش، و نه از زبان یک شخصیت نمایشی یا خیالی، سخن گفته است.

بی‌پروایی و ساختار قوی، غزلواره‌های شکسپیر را برجسته کرده است

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین