دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۱:۵۹
وجود خلأ در مکتب‌های منطقه‌ای ادبیات/ «عیدگاه»؛ روایتی خواندنی از کوچه پس کوچه‌های مشهد

خراسان‌رضوی- نویسنده مجموعه سه جلدی «قصه‌های محمد»، کتاب «عیدگاه» را جلد دوم از مجموعه «قصه‌های محمد» و روایتی خواندنی از کوچه پس کوچه‌های مشهد هم برای نوجوانان امروز و هم برای نوجوانان دهه ۶۰ دانست.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - لیلا نوعی: کتاب «عیدگاه» به قلم «محمد خسروی‌راد» اثر انتشارات به‌نشر از مجموعه سه جلدی «قصه‌های محمد» ویژه مخاطب نوجوان است که سعی دارد فضای تاریخی و بومی مشهد را برای مخاطبان، بازنمایی کند. این اثر روایتگر قصه‌های خواندنی و پر ماجرا درباره زندگی چند پسر نوجوان است. محمد، عاشق ساختن وسایل الکترونیکی است و می‌خواهد کیت فرستنده رادیویی بسازد که اهالی محله هم بتوانند برنامه‌های رادیویی او و دوستانش را گوش دهند. اتفاقات پی در پی و ماجراجویی‌های این گروه پسرانه داستان‌های جالب و خواندنی را خلق کرده است. از «محمد خسروی‌راد» نویسنده کتاب «عیدگاه» تاکنون آثار متعددی از جمله «نقل گیتی»، «گوهر یک دانه»، «جایزه دیگر» منتشر شده است.

این نویسنده خراسانی تاکنون ۳۸ جلد کتاب نوشته و ۲ عنوان از کتاب‌هایش به عنوان کتاب سال خراسان رضوی شناخته شده است. در ادامه گفت‌وگوی اختصاصی ایبنا با محمد خسروی‌راد، نویسنده این کتاب را می‌خوانید.

«قصه‌های محمد؛ عیدگاه» با چه محوریتی نوشته شده است؟

تلاش کردم در قصه‌های محمد، آدم‌ها و محلات قدیمی مشهد را ترسیم کنم، شغل‌ها، بازی‌ها و سرگرمی‌های آنان بسیار دلچسب و جذاب بوده اما کمتر به آنها پرداخته شده است. در کتاب، شخصیتی به نام «محمد» داریم که در زندگی‌اش چند برهه خاص دارد. اولین برهه زندگی او در محله عیدگاه مشهد اتفاق می‌افتد که در جلد اول کتاب به آن پرداختیم. بخشی دیگر هم در رفت و آمد بین محله «عیدگاه» و «حوض‌نو» رخ می‌دهد که در جلد دوم می‌خوانیم، این جلد در دست چاپ است. جلد سوم رمان هم با نام «کیان‌پارس» در محله‌ای در اهواز رخ می‌دهد و در دست نگارش است. فعلاً تصمیم دارم این کتاب ۳ جلد داشته باشد، اما احتمالاً در آینده به آن اضافه می‌شود. در «عیدگاه» سعی کردم اثری بنویسم که ساده باشد و همه آن را بخوانند، در عین‌حال داستان بوده و شعاری نباشند.

مخاطب کتاب صرفاً نوجوانان هستند؟

با توجه به اینکه ماجرای این کتاب در دهه ۶۰ رخ می‌دهد، مخاطب کتاب خاص و دو بخش است. بخشی از آن نوجوان‌های هم سن و سال محمد در دهه فعلی و برخی هم نوجوان‌های دهه شصت هستند. نوجوانان دهه شصت که الان حوالی ۵۰ سال دارند، وقتی این کتاب را می‌خوانند با اینکه کتاب نوجوان است، حس خوب و همذات پنداری می‌کنند.

فکر می‌کنید هنوز هم تجربه‌های نوستالژیک دهه شصت برای نسل امروز جذاب است؟

در کتاب صحنه‌هایی داریم که نوجوان امروزی دیگر نمی‌تواند تجربه کند. مثلاً کتاب با ماجرای کشتن یک مار جلوی درب قهوه‌خانه و آبگوشت پختن با آن شروع می‌شود! چیزی که دیگر برای نوجوان امروز امکان تجربه ندارد و از طریق کتاب می‌تواند کمی آن را حس کند و لذت ببرد.

این سوژه برای شما چه جذابیتی داشت که به سراغ آن رفتید.

ما در زمینه مکتب‌های اقلیمی و منطقه‌ای در ادبیات خلأ داریم. اگرچه عناصر داستانی در تمام دنیا مشترک است اما به لحاظ موضوعی و نوع نگاهمان به ماجرای درام ممکن است هر منطقه جغرافیایی یک سبک خاص داشته باشد. مثلاً سوار شدن به تاکسی در نیویورک با تهران و مشهد متفاوت است. وقتی پدیده‌های کوچک اینقدر با هم متفاوت است طبیعتاً پرداخت و پردازش به آن داستان هم می‌تواند سبک ایجاد کند. من مشهدی هستم و همیشه دغدغه داشتم داستان‌هایی بنویسم که در همین اقلیم، اتمسفر و جغرافیا اتفاق بیفتد. بنابراین بعد از رمان بلندم که در همین منطقه رخ می‌دهد، تصمیم گرفتم یک رمان نوجوان با همین نگاه بنویسم که ناظر بر ادبیات فرهنگی خراسان بزرگ باشد تا کمی جای خالی خرده فرهنگ‌ها و اقلیم را پر کنم.

چه چیزی را دنبال می‌کردید؟

به دنبال آن بودم که در فضای داستانی، اقلیم مشهد را جست‌وجو کنم. برای من فرصت ارزشمندی بود. اما فراتر از همین معرفی اقلیم «مکتب» منطقه است. محمد قصه ما، مشهدی است و در کوچه پس کوچه‌های عیدگاه اتفاق‌هایی را رقم می‌زند و با آن مواجه می‌شود که اگر همان‌ها در شهرهای دیگر باشد، مدل مواجه او و اطرافیانش فرق خواهد کرد. دوست داشتم محمد مشهدی را بنویسم. از این جهت می‌توان به این کتاب در قالب ادبیات اقلیمی نگاه کرد.

تاکید بر مشهد و به ویژه محله «عیدگاه» دارید، چرا؟

«عیدگاه» تصویر کامل و کوچکی از کل مشهد است. این محله زمانی چهارراه حوادث و زیست مسالمت‌آمیز ادیان و افراد مختلف بوده است. محل برگزاری جشن‌های بزرگ بوده است. نزدیک‌ترین دروازه به حرم مطهر امام رضا (ع) هم هست. یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین المان‌های مشهد، حرم رضوی است و مشهدی‌ها سال‌هاست به آن افتخار می‌کنند. برایم مهم بود اتفاقات را طوری روایت کنم که نزدیک حرم باشد. در مجموع کوچه جذابی است که همه تاریخ مشهد به نحوی در آن مرور می‌شود. از طرفی بنده هم تا ۲۰ سالگی آنجا زندگی کردم و تسلط بیشتری بر ماجراها و وقایع آنجا دارم.

«عیدگاه» روایتی نوجوانانه است و با توجه به زمان رخداد آن حساسیت‌هایی در انتقال معنا و پیام وجود دارد. در نوشتن این کتاب برای نوجوانان چه چالش‌هایی را پشت سر گذاشتید؟

از لحاظ نوشتن خاطرات یک نوجوان دهه شصتی خیلی چالش خاصی نداشتم، چون آن را تجربه کرده بودم. اما از نظر اینکه نوجوان امروز بتواند ماجرا را درک و حس کند چالش داشتم و به همین خاطر باید بیشتر روی زندگی و اخلاقیات نوجوان امروز کار می‌کردم. من سال‌هاست در این زمینه کار می‌کنم و تحقیقات دارم، همین مسائل موجب شده بود نوجوان امروز را تا حدودی بشناسم و بتوانم بهتر با آنها ارتباط برقرار کنم. یک نکته دیگر که بسیار به من کمک کرد داوری در جشنواره‌های مختلف در زمینه آثار نوجوان بود که باعث شد با این عصر نا مأنوس نباشم.

به عنوان سوال پایانی از وضعیت نشر و نویسندگان بگویید.

بهتر است وضعیت کتاب در ایران و جهان را با هم مقایسه نکنیم. بازار فروش و مطالعه در ایران بسیار سرد و متفاوت از نقاط دیگر جهان است. در برخی کشورها به نویسندگانی که حداقل ۲ کتاب چاپ کرده باشند تا آخر عمر حقوق می‌دهند اما در کشور ما نه تنها این موضوع نیست بلکه به اندازه کافی کتابشان هم چاپ نمی‌شود! حمایت و فروش کتاب در کشور ما خوب نیست و دنیای حرفه‌ای نویسنده تحت تاثیر است. نویسنده‌های ما معمولاً خبرنگار، استاد دانشگاه یا در سازمان‌های اداری کارمند هستند و وقتی شغل دوم افراد نویسندگی است، نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم منظم و دقیق بنویسد و کتاب‌ها تاثیرگذاری بالایی داشته باشند. البته که جای امیدواری وجود دارد و مردم یک آشتی قابل قبولی با کتاب و کتابخوانی پیدا کرده‌اند. امیدوارم با حمایت ارگان‌های مرتبط که از وظیفه اصلیشان فاصله گرفتند، شرایط توزیع و فروش کتاب در جامعه بهتر شود تا فرصت اقبال و استقبال مردم فراهم شود و این گردش مالی به نحوی اتفاق افتد که نویسنده‌ها، نویسندگی را به عنوان شغل دوم انتخاب نکنند و بتوانند تمام تمرکز خود را به عنوان حرفه اصلی روی این عرصه بگذارند. ما باید به سمتی برویم که یک نویسنده فقط نویسنده باشد، همانطور که یک فوتبالیست فقط فوتبالیست است! به این روش می‌توانیم از تمرکز و خلاقیت نویسندگان هم بیشتر بهره ببریم تا اثر خارق العاده‌ای خلق شود و مردم با ولع به سوی آن بروند.

به گزارش ایبنا؛ کتاب «عیدگاه» در ۱۰۴ صفحه، قطع رقعی و شمارگان هزار نسخه با تصویرگری جلد اسماعیل چشرخ و صفحه‌آرایی سعید سلیمی منتشر شده و با قیمت ۷۰ هزار تومان در فروشگاه‌های کتاب و محصولات فرهنگی انتشارات به‌نشر در مشهد و سراسر کشور در دسترس علاقه‌مندان قرار داد. همچنین افراد می‌تواند نسخه الکترونیکی این اثر را از اپلیکیشن‌های کتابخوان به‌نشر و فراکتاب و یا سایت خرید اینترنتی تهیه کنند.

در بخشی از کتاب «قصه‌های محمد» آمده است: «درست همان جایی ایستادم که پدرم خیلی دوست ندارد بایستم. حرف و حکم پدر برایم خیلی مهم است؛ اما دیدن کبوتر و کبک و پرنده‌های کوچک و بزرگ دیگر و تماشای مار و لاک‌پشت، چیزی نیست که بتوانم به‌راحتی بی‌خیالش شوم. اول صبحی راسته کوچه عیدگاه مثل همیشه پررفت وآمد است. جلوی قهوه‌خانه اما بیشتر از هر جای دیگر عیدگاه شلوغ است. خوب می‌دانم پدرم برای چه می‌گوید، هر وقت از مسیر عیدگاه رد می‌شوم، جلوی قهوه‌خانه‌ها به‌ویژه قهوه‌خانه دربان‌ها نباید بایستم…»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین