سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - خدیجه سلمانی سولا: توجه به ادبیات بومی یا اقلیمی یکی از روشهای مهم آشنایی با فرهنگ، تاریخ و جهانبینی مردم یک منطقه است و به ماندگاری اثر و جذب مخاطب کمک میکند.
سعید فیوضات، نویسنده مجموعه داستان «ترسه» و رمانهای «قانلی گونلر» و «یانلیش رمان» و مجموعه قصههای پریان از جمله نویسندگان و پژوهشگران تاریخ و فولکور استان اردبیل است که بومینگاری و توجه به ادبیات اقلیمی در تمام آثارش مشهود است.
وی عقیده دارد: کسی که بومی مینویسد یعنی از تمام قابلیتهای خود استفاده میکند، شاعر آذربایجانی «بولوت قارا چورلو» در کتاب معروفش «سازیمین سؤزو» گفته است: «آشیق گؤردویونو سؤیلر» یعنی آشیق همان ساز زن، چیزی را که دیده میسراید و مینوازد. کسی که بومی مینویسد به نوشته خود مسلط است و قلم قدرت خود را نشان میدهد.
از طرفی هدف از نوشتن این است که انسان روح ناشناختهاش را پیدا کند و وقتی از فرهنگ، رسم و رسوم و نحوه لباس پوشیدن و گویش و غذا خوردن ملتی نوشته میشود، به جامعه شناسان و روانشناسان کمک میشود که انسان را بهتر و بیشتر بشناسند. با شناخت نحوه زندگی و روح و روان همه ملل میتوان برای مشکل انسانها راه حل پیدا کرد. برای همین است که اگر زبان شناسان در دنیا به حفظ زبانها تاکید دارند به این دلیل است که با مطالعه جغرافیا و زبان یک خطه میتوان چیزهای ناشناخته و جدید در مورد تفکر بشر پیدا کرد. اسطوره شناسی به نام «میرچا الیاده» اسطوره تمام ملت را جمع و یک چیز مشترک ارائه کرده است که به نظر میرسد نوشتن داستان و رمان اقلیمی به این نوع کارهای پژوهشگران کمک میکند.
این گفتوگو حاصل گپ و گفت با نویسنده صاحب سبک اردبیلی در ادبیات اقلیمی است:
میتوانید از نویسندگان استان که بومی مینویسند، نام ببرید؟
نویسندگان ما دو دسته هستند؛ یکی قبل انقلاب اسلامی و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نویسندگانی که قبل از انقلاب می نوشتند اغلب تفکر چپی داشتند و در آثارشان رئالیسیم سوسیالیستی موجود است مانند صمد بهرنگی و تا حدودی در آثار غلامحسین ساعدی ولی نویسندگان عصر حاضر که بومی استان اردبیل هستند همچون محمدرضا بایرامی، صالح عطایی، حافظ خیاوی، داود غفارزادگان، یعسوب محسنی، محمود مهدوی، عادل قلی پور، کریم عظیمی ججین و رضا کاظمی آثارشان بدون گرایش به تفکری خاص، کاملاً بومی نوشته شده است. به طور مثال در اثر «فیقدان آتی» صالح عطایی که از نویسندگان صاحب سبک و چیره دست استان است، با دنیای شعر و به ویژه شعر مدرن در زبان ترکی در ایران آشنا می شویم. یا در رمان «کلمهلرین آردیجا» خواننده در سطر سطرش با نحوه گویش مردم یک شهر، غذاهای محلی، مناسبت های اجتماعی اردبیلیها آشنا میشود.
به نظر شما اردبیل در ادبیات اقلیمی توانسته در سطح کشور معرفی و شناخته شود؟
اردبیل در ادبیات حماسی و شعر آیینی و عاشورایی در کشور حرف اول را میزند و اگر اغراق نباشد، الگوی بسیاری از شعرا در این نوع سبک است. استاد یحیوی، منزوی، مضطر، بیضاء، منعم، انور، شمس و عطار اردبیلی و استاد شاهی از شاعران حسینی و حماسی هستند که شعرهایشان در تاریخ ماندگار شده است ولی در حوزه داستان و رمان اردبیل به این سطح ادبیات دست نیافته است تا مکتبی را معرفی و الهام بخش باشد.
شما بیشتر آثارتان را به زبان ترکی نوشته اید، چرا؟ آیا نمیشود به زبان فارسی از این خطه نوشت؟
نوشتن از یک اقیلم به زبانی که انتخاب میکند چندان ربطی ندارد. نویسنده به هر قلمی که مسلط است میتواند مطلب بنوسید؛ اما گویش و لحن در زبان شخصیتها معرف آن منطقه است. از یک نویسنده ایتالیایی که در فرانسه زندگی میکند، پرسیدند: شما چرا با وجود زندگی در این کشور به زبان ایتالیایی مینویسید و آثارتان با ترجمه فرانسوی به دست همشهریانتان میرسد؟ پاسخ داد: «چون من وقتی ایتالیایی مینویسم خودم هستم». بنده نیز در زبان فارسی هر آنچه دلم می خواهد را نمیتوانم بنویسم. به نظرم نوشتن به زبانی که زبان مادریات نیست، صددرصد نمیتواند مبدا را نشان دهد و هویت شخصیتهای جهان داستان به شایستگی ساخته نمیشود.
به نظر شما مولفههای خطه اردبیل در بومینگاری چه هستند؟
اردبیل از موقعیت تاریخی و جغرافیایی خاصی برخوردار است و نمیتوان همه را در یک گزارش جا داد ولی مراسم عروسی عشایر مغان و روستاهای این دیار خاص است. بازیهای محلی منطقه و اتفاقات تاریخی که در قسمتهای مختلف استان بویژه در دوران صفویه، جنگ جهانی اول و دوم، عصر مشروطه، و دوران پیروزی انقلاب اسلامی روی داده است، همه جای پرداخت دارند. زمانی که در قصه رنگ و بوی اقلیمی داده شود مخاطب ناآشنا به این فضا جذب می شود.
برای کسانی که علاقه به بومی نگاری دارند چه توصیهای دارید؟
بومی نوشتن یعنی مطالعه از جایی که نویسنده قصد نوشتن آن را دارد، دانستن فولکلور یا قصههای قدیمی و مراسم گذشتگان منطقه و از همه مهمتر مطالعه تاریخ و جغرافیای یک اقلیم مهم است. آنچه میخواهم بگویم این است که ادبیات همیشه معترض است و این اعتراض جایی خلق میشود که فرد احساس کند عدالت در جایی گم شده است. نویسنده به خاطرات و آسیب شناسی فرهنگ اجتماعش رجوع میکند و در انتها اثری خلق میکند.
شما چه موانعی پیش روی نویسندگان استانی میبینید؟
مرکزگرایی درد مشترک همه نویسندگان بومی است، در دوره حاکمیت پهلوی این موضوع عارض شد و کل ایران در پایتخت دیده شد. حتی در سیستم آموزش و پرورش سپاه دانش شاهنشاهی خود را نشان داد. در روستاها یک فرد از مرکز به عنوان معلم میفرستادند و دانش آموزان را به فارسی صحبت کردن مجبور میکردند، این باعث شد خیلی از بچهها از مدرسه فرار کنند و یا هر کسی که می خواست پیشرفت کند بایستی به تهران میرفت که این خود نوعی عقب ماندگی برای روستاها به بار آورد. اما بعد از انقلاب اسلامی این مسئله تا حدی حل شد.
مشکل دیگر ما، ناشران هستند، علت اینکه نویسندگان ما بومی نمینویسند این است که ناشران معروف و مرکزنشین از قبول آثار آنان سر باز میزنند و ناشر بومی نیز پول و قدرت لازم را در گرفتن مجوز و چاپ کتاب با کیفیت و مخاطبپسند را ندارد. از این رو کتابهای نویسندگان بومی در همان چاپ اول گیر میکند و انگیزه بومی نوشتن به مرور زمان خشک میشود. این معضل برای نویسندهای که به زبان ترکی مینویسند کار را سختتر کرده است. اول اینکه مجبور است کار را به ناشر بومی بسپارد و اثرش تبلیغ لازم را نخواهد داشت، خوانندگان این زبان هم محدود هستند چون آموزش آکادمیک برای فراگیری زبان مادری وجود ندارد. شاید اگر نویسنده ترک زبان اجازه داشت به خط لاتین بنویسد میتوانست اثرش را به دست هم زبانان خود در سایر نقاط جهان برساند. در دنیا کم نیستند کشورهایی که چند زبانهاند و مشکلی در این حوزه ندارند. به نظرم فرهنگستان و کرسی زبانهای کردی، عربی، فارسی و ترکی در هر منطقهای باید باشد. این کار علاوه بر اینکه سبب اتحاد و انسجام ملی میشود، کمرنگ شدن تبعیض را هم به دنبال دارد از طرفی نویسندگان و شاعران نیز با احساس هویت بیشتری به کار میپردازند.
آینده ادبیات استان را چگونه میبینید و چه پیشنهادی برای نهادینه کردن ادبیات بومی دارید؟
قبل از هر چیز باید بگویم نسل جدید برای نوشتن از اقلیم و فرهنگ هر منطقهای نیاز به منابع معتبر دارد؛ قصهها و افسانهها و رسومی که فراموش شدهاند باید در قالب کتاب تحقیقی در اختیار نویسندگان قرار گیرند که متاسفانه در این مورد به علت هزینه زیاد چاپ و عدم حمایت دولتی، کار شایستهای چاپ نشده و یا در دست پژوهشگران مانده است. نمونهاش مجموعه کتب هشت جلدی فولکلور استان اردبیل است که بیش از ۲۰ سال روی آن کار کردهام و هنوز در انتظار چاپ است اما با توجه به دورهها و آموزشهایی که در سالهای اخیر از طرف موسسههای دولتی در سطح استان برگزار میشود، نویسندگان زیادی تربیت یافته و آن طور که اطلاع دارم توجه به داشتههای بومی و اقلیمی بیشتر مدنظر مدرسان کارگاههای نویسندگی است و آینده ادبیات داستانی با کشف استعدادها و نویسندگان خلاق بهتر دیده میشود.
پیشنهاد میکنم نویسندگان خودشان بر ملی شدن و تاثیرگذاری اثر ادبی تولید شده در استان کمک کنند. نویسندگان استان میتوانند با تبلیغ کتابهای یکدیگر، نوشتن نقد برای آثار تولید شده و تبلیغ کتابهای هم قلمان خود در محافل و فضاهای مجازی و با دوری از هر نوع خودخواهی و تنگنظری سبب رشد ادبیات بومی استان شوند. نویسندگان با یاری همدیگر میتوانند ناشران را تشویق و ترغیب به چاپ اثر خود کنند. نهادهای دولتی نیز میتوانند با حمایت از نویسندگان محلی و آثار آنها و با اجرای برنامههایی با هدف ترویج رسوم و گویشهای نقاط مختلف ایران، ادبیات بومی را گسترش دهند.
نظر شما