جمعه ۱۷ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۱:۵۴
«مگر چشم تو دریاست»؛ روایت زنی که چهره زنانه جنگ را سرخ می‌کند

لیلا مهدوی، مولف در یادداشتی نگاهی به کتاب «مگر چشم تو دریاست» کرده است.

سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) _لیلا مهدوی، مولف و پژوهشگر: آن بالا گوشه سمت راست جلد کتاب نوشته: مادرانه. همین واژه به تنهایی می تواند یک نفر مثل من را ترغیب به خواندن کند. در میان سطرهای کتاب، دلم هزار راه می‌رود. مادری را می‌بینم که برای پاره‌های تنش دل‌دل می‌زند و دم برنمی‌آورد. هر چه بیشتر می‌خوانم، بیشتر می‌خواهم بدانم. نمی‌توانم با راوی همراه نشوم. خودش گره‌های ذهنم را یکی یکی باز می‌کند و به دنبال خودش می‌کشد. آنچه دارد اثر را برایم متمایز می‌کند، زبان ساده‌اش است. بخواهی نخواهی صدای آرام پیرزنی ایستاده در میان داد و ستد گلوله به گوش می‌رسد که دارد چهره زنانه جنگ را سرخ می‌کند.

می‌خواهم بگویم قصد ندارم خاطراتی را که خوانده‌ام به پای میز نقد بکشانم بلکه می‌خواهم حس خودم را در مواجه با زنی بنویسم که برایم حیرت‌انگیز است. شاید با خودتان بگویید که ما از این زنان کم نداشته و نداریم. بله درست است خصوصاً آن هشت سال که تعادل زندگی مردم کشورمان را به‌هم زد می‌تواند تعادل ذهنی نویسنده‌های زیادی را در خلق اثر ادبی برهم بزند و ایجاد سوال کند و آدم را به دنبال یافتن پاسخ بکشاند. به قول افلاطون که می‌گوید آغاز فلسفیدن از لحظه حیرت در برابر هستی است. من حیرت کردم و گاهی خودم را در برابر خیلی چیزها در سطر به سطر کتاب ناتوان دیدم. سعی کردم در خلال خواندن از راوی و نویسنده عقب نمانم. نقش نویسنده را نباید فراموش کنم. نویسنده‌ای که برای بازگرداندن تعادل کوشیده است تا خودش را یک گام از راوی عقب‌تر نگه دارد و با سعه‌صدر در جهت داشتن زبانی ساده و سلیس، تصویر درستی از یک روایت بسازد.

نویسنده با دو گونه «منِ راوی» در نگاشتن خاطره مواجه است. یکی من قصه‌گو و دیگری من مادر! یک جاهایی مادرانگی راوی را می‌توان توی مکث‌هایی که در میان سطرها و در ریتم نوشتن احساس می‌شود حس کرد. مادری که نفس تازه می‌کند و بغض را با آه افتاده در گلویش قورت می‌دهد و باز می‌گوید. وقت‌هایی هم راوی قصه می‌گوید و خاطره‌هایش را از پستوی ذهن بیرون‌می‌کشد و گردگیری‌کرده و بیان می‌کند و تو در قصه شیرینش غرق می‌شوی. شاید بتوان ترکیب این دو راوی را یک راوی قهرمان دانست که نمایان شدنش را وام‌دار نویسنده است. نویسنده میان مادرانگی‌ها و اصل روایت یا بهتر بگویم خاطره‌ها موازنه برقرار می‌سازد.

«مگر چشم تو دریاست»؛ روایت زنی که چهره زنانه جنگ را سرخ می‌کند

گاهی فراموش می‌کنیم که از راوی سن و سالی گذشته و شاید گرد پیری جافظه او را دستخوش تغییر کرده باشد. زیرا گاهی چنان من قصه‌گو در او قوت می‌گیرد که دست به خلق میرانسن و صحنه می‌زند و یک‌باره از المان‌هایی حرف به میان می‌کشاند که اولش تصور می‌کردی اصلاً به خاطر نخواهد آورد مثل آن درخت توت در ابتدای راه که جان داده بود به ارکان روایت در خاطره‌نگاری.

یکی از ویژگی‌ها در روایت این است که راوی قدم به قدم با تحولات واقعه همراه شود تا به تغییر و تحول برسد؛ یعنی از نقطه مشخصی حرکت کند و به نقطه جدیدی برسد. راوی اثر حاضر در طی بیان خاطراتش دستخوش تغییر می‌شود و می‌توان این رشد و تحول را حس کرد.

یکی از مهم‌ترین دلایل نوشتن هر اثری برآورده کردن انتظار مخاطب است. در ناداستان بنابر انتظار مخاطب ما اجازه ابداع نداریم و نویسنده با کشف به خلق اثر می‌پردازد و این نکته از خصوصیات بارز این کتاب است که نویسنده سعی دارد با حفظ فاصله مناسب به کشف برسد و جهان روایی خود را بر اساس داده‌های اندک و واقعیت‌های موجود بسازد. در حقیقت نویسنده در اثر کوشیده است تا خاطرجمعی را در کتاب برقرار سازد. خاطرجمعی به اعتبار تعهد اثر وابسته است. خاطر جمعی یعنی خیال مخاطب از روایی و تعهد اثر به حقیقت، راحت است.

یکی دیگر از ویژگی‌ها در ناداستان مطالعه کنش‌های فردی در راستای کنش‌های جمعی است. نویسنده در میان داده‌های مختلف وقتی توانست فردیت راوی را با تمرکز بر دسته‌بندی اطلاعات، کشف و انتخاب زبان روایی برقرار سازد، بعد از آن تاثیر فردیت را جوامع بزرگ‌تر از راوی نیز نمایان می‌کند، یعنی در خلال حرف‌های راوی، نویسنده از زاویه دید بزرگتری نگاه خود را از زاویه بسته آرام آرام به سمت لانگ شات و بستر جامعه های بزرگ‌تر و نقش‌های متفاوت راوی می‌رساند. در این فرایند است که چرخه و موازنه موثر در میان راوی، نویسنده و مخاطب شکل می‌گیرد.

اما فکر می‌کنم با عبور از چم و خم نقد و مسائل فنی در نگارش خاطره‌ها، چیزی که این اثر را متمایز می‌کند نگاه آرام و مطمئن مادری است که با دست خودش اسماعیل‌هایش را به قربانگاه برده و برای عشق عظیم و پاک بندگی‌اش بها می‌پردازد و به کلمات معنا می‌بخشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها