چهارشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۰
به چاپگر بریل برای تولید کتاب نیاز داریم/ کودکان نابینا باید به اندازه افراد بینا کتاب بخوانند

تسهیلگر نابینایان گفت: تنها دغدغه ما در حال حاضر، نداشتن چاپگر است. من بسیار مایلم که ایبنا صدای ما باشد و درخواست ما را به خیرین و همه افرادی که کودکان را دوست دارند، برساند و از آن‌ها بخواهد با تهیه این چاپگر به ما کمک کنند کودکان نابینا نیز به اندازه افراد بینا به کتاب دسترسی پیدا کنند و شاد باشند. کودکان با نیازهای ویژه نیز جزئی از جامعه ما هستند و حق دارند از حقوق مادی و معنوی خود بهره‌مند شوند.

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه خداوردی: به مناسبت روز جهانی نابینایان (عصای سفید)، گفت‌وگویی با نرگس شَرار، تسهیلگر نابینایان داشتیم که بخش اول آن با عنوان «هموار کردن مسیر مطالعه کودکان نابینا، دغدغه و وظیفه من است» سه‌شنبه (۲۴ مهرماه) منتشر شد. در این بخش صحبت‌های دیگری از این تسهیلگر آمده است که فرایند تولید کتاب بریل را توضیح می‌دهد و درخواست خود از مسئولان و نهادها و خیرین برای تسهیل روند تولید کتاب بریل برای کودکان و نوجوانان نابینا را مطرح می‌کند. این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

- متن شعر را به طور کامل برای کودکان بریل‌سازی می‌کنید؟ آیا توضیحات اضافی برای آنکه کودکان نابینا تصوری از تصویرسازی‌های کتاب داشته باشند، به کتاب اضافه می‌کنید؟ به نظر شما چگونه می‌توان تخیل را در بریل‌سازی برای نابینایان تقویت کرد؟

در کنار خانم نعمت‌اللهی ایستاده بودم و او هر آنچه را که در کتاب مشاهده می‌کرد، به صورت نوشتاری به من می‌گفت و ما آن‌ها را در نسخه بریل اعمال می‌کردیم. به عبارت دیگر، تمام علائم را یکی‌یکی به من می‌گفت و ما همان علائم را در کتاب ایجاد می‌کردیم. متأسفانه، در مورد تصاویر، به دلیل اینکه تصاویر تنها با داشتن بینایی قابل درک هستند، توضیحی برای آن‌ها قرار ندادیم؛ زیرا حتی اگر تصاویر را نیز توضیح دهیم، کودک نابینا قادر به تخیل درباره آن تصویر نخواهد بود؛ مگر آنکه آن تصویر به‌صورت برجسته یا با موادی ساخته شود که برای کودکان نابینا قابل لمس باشد.

کتاب‌هایی وجود دارند که به آن‌ها «کتاب‌های حسی-لمسی» گفته می‌شود. این نوع کتاب‌ها معمولاً با استفاده از موادی مانند پارچه، مشما یا خمیر توسط افراد مختلف، از جمله خانم فرمانی در مؤسسه بادبادک یا شورای کتاب کودک یا دیگر افراد و سازمان‌ها ساخته می‌شوند تا برای افراد نابینا در دسترس و قابلیت لمس داشته باشند. یکی از کارهایی که من در این حوزه انجام داده‌ام، بریل‌سازی کتاب‌هایی برای کودکان نابینا بوده است. به عنوان نمونه، کتاب «دیو سیاه و موش سفید» نوشته محمدهادی محمدی، به‌صورت کامل بریل شده و تصاویر آن نیز به‌صورت پارچه‌ای با نمد ساخته و در مقابل صفحات کتاب قرار گرفته است تا کودک نابینا با لمس تصاویر بتواند درک کند که تصویری که کودکان بینا می‌بینند، به چه شکل است؛ اما این کار بسیار هزینه‌بر است و ما نمی‌توانیم همه کتاب‌ها را به این صورت تصویری برای کودکان ارائه دهیم. بنابراین، به همان متن نوشتاری اکتفا می‌کنیم. بیشتر دغدغه ما، تأمین کتاب‌های بریل‌سازی‌شده برای کودکان نابینا است. متأسفانه، کودکان نابینا از کمبود کتاب‌های بریل رنج می‌برند و زمانی که ما یک کتاب بریل‌شده را به آن‌ها می‌دهیم، بسیار خوشحال می‌شوند و با اشتیاق آن را در آغوش می‌گیرند و بارها و بارها آن را مطالعه می‌کنند؛ زیرا تعداد کتاب‌های در دسترس آن‌ها بسیار محدود است و از داشتن همین یک کتاب بسیار ذوق‌زده می‌شوند.

- وقتی این مجموعه شعر تألیفی بریل‌سازی‌شده را در مراسم رونمایی به دست کودکان رساندید، چه بازخوردی داشتند؟

زمانی که کتاب‌ها در روز رونمایی به کودکان ارائه شد، شادی بسیار زیادی در چهره تک‌تک آن‌ها مشاهده می‌شد. بچه‌ها به‌قدری خوشحال بودند که نمی‌توانم آن را توصیف کنم. بازخورد بیشتری نیز زمانی از آن‌ها گرفتم که چند روز بعد در یکی از کلاس‌هایی که در باغچه حواس برگزار می‌شد، حضور پیدا کردم. همه آن‌ها کلی تشکر کردند که من این کتاب‌ها را برایشان بریل کرده‌ام. پس از آن، این خبر گوش به گوش چرخیده بود و مادران دیگری هم تماس گرفتند و گفتند ای کاش این کتاب‌ها بیشتر تولید شود تا فرزندان آن‌ها نیز بتوانند از این کتاب‌ها بهره‌مند شوند. من و خانم نعمت‌اللهی تصمیم داریم چنین کتاب‌هایی را بیشتر تولید کنیم تا در اختیار تعداد بیشتری از کودکان قرار گیرد.

متأسفانه، همان‌طور که گفتم، ما در حال حاضر چاپگر بریل نداریم و بریل‌سازی کتاب‌ها یکی‌یکی به‌صورت دستی بسیار زمان‌بر است. اگر کسی بتواند برای مجموعه ما یک چاپگر بریل تهیه کند، می‌توانیم کتاب‌های بیشتری برای کودکان نابینا تولید کنیم. چاپگر بریل بسیار گران است و حدود ۶۰۰ میلیون تومان نیاز داریم تا بتوانیم یک چاپگر تهیه کنیم. اگر تأمین این مبلغ برای خودم مقدور بود، حتماً این کار را انجام می‌دادم تا بتوانم کتاب‌های بیشتری برای بچه‌ها بریل کنم. فعلاً تا زمانی که توان دارم و جان در بدن دارم، کتاب‌ها را به‌صورت دست‌نویس برای کودکان می‌نویسم و در اختیار آن‌ها قرار می‌دهم. هرچند این کار زمان‌بر و بسیار دشوار است؛ اما امیدوارم روزی بتوانیم دوباره یک چاپگر داشته باشیم و بتوانیم همه کودکان نابینا و فارسی‌زبان را خوشحال کنیم.

- آیا شما در زمان کودکی و نوجوانی از کتاب‌های کودک و نوجوان بریل‌سازی‌شده استفاده می‌کردید؟ چه خاطره‌ای از کتابخوانی خود در دوران کودکی و نوجوانی دارید؟

درخصوص نحوه مطالعه‌ام از کودکی تاکنون، باید بگویم که وقتی کلاس اول ابتدایی را به پایان رساندم و به کلاس دوم می‌رفتم، تعدادی کتاب از مدرسه به ما امانت دادند تا مطالعه کنیم و تابستان را با مطالعه بیشتر سپری کنیم. آن کتاب‌ها را مطالعه کردم و همچنین تعداد زیادی کتاب دیگر که مادرم خریداری کرده بود، خودش می‌خواند و پدرم برای من به صورت بریل تهیه می‌کرد. درست مانند کاری که اکنون برای کودکان انجام می‌دهم؛ یعنی کتاب را مادرم برایم می‌خواند و او با روش خود می‌نوشت و صحافی می‌کرد و کتاب‌ها را در اختیارم قرار می‌داد. به‌طوری که در تابستان کلاس اول، ۳۸ عنوان کتاب مطالعه کردم. حال نه اینکه ۳۸ صفحه یا ۳۸ جلد کتاب که هر کدام دارای قطر زیاد بودند، نه؛ ۳۸ جلد کتابی که متناسب با شرایط یک دانش‌آموز کلاس‌اولی بود.

قبل از اینکه به مدرسه بروم، چون خانواده‌ام عموماً اهل مطالعه بودند، یکی از اتاق‌های ما پر از قفسه‌های کتاب بود و هر کس به فراخور حال خود کتاب‌هایی را در هر برهه‌ای از زمان به این کتابخانه اضافه می‌کرد. زمانی که من و برادرم، هانی، که دو سال از من کوچک‌تر است، قبل از سن مدرسه‌رفتن بودیم، مادرم بسیار برای ما کتاب می‌خواند و از همان ابتدا، کتاب‌های کودک را برای ما تهیه می‌کرد. ظهرها که می‌خواستیم بخوابیم، برایمان کتاب می‌خواند یا در بسیاری از اوقات عصر که دور هم می‌نشستیم، برایمان کتاب می‌خواند. به همین دلیل، با کتاب بیگانه نبودیم. بعد از کلاس اول نیز، این روند ادامه یافت و پدرم کتاب‌ها را برای من بریل می‌کرد و باز هم همیشه کتاب برای من خوانده می‌شد. مادرم بسیار زیاد کتاب می‌خواند یا من که در کوچه خیلی زیاد بازی می‌کردم، با بچه‌هایی که دور هم بودیم بیشتر کتاب می‌خواندیم یا آن‌ها می‌آمدند و کتاب‌هایی را که خریده بودند، برای من مطالعه می‌کردند.

پدرم صدابردار بود و چند سالی در مرکز نابینایان رودکی که بزرگ‌ترین کتابخانه ویژه نابینایان و کم‌بینایان در ایران است، مشغول به کار بود. خیلی‌وقت‌ها با پدرم به محل کارش می‌رفتم. روزهایی که قرار بود من همراه پدرم به رودکی بروم، یکی از بهترین روزهای زندگی‌ام بود. با او می‌رفتم و همکارانش نیز بسیار به من لطف داشتند. وقتی هم که می‌دیدند یک بچه کتابخوان مهمان‌شان شده، بیشتر ترغیب می‌شدند که نیازهای مطالعاتی من را برآورده کنند. بنابراین، کتاب‌های صوتی و بریل زیادی را در محل کار پدرم مطالعه می‌کردم و خیلی‌وقت‌ها به‌صورت امانت به خانه می‌آوردم و مطالعه می‌کردم.

اتفاقی که در این چند سال اخیر خوشبختانه در حال وقوع است، این است که ناشرهای صوتی تعدادشان روزافزون است و نیازهای مطالعاتی ما بیشتر برآورده می‌شود؛ گرچه هنوز هم ما نابینایان به اندازه افراد بینا، کتاب در دسترس‌مان نداریم و هر کتابی که وارد بازار شود و ما تمایل به خواندنش داشته باشیم، یا هزینه می‌کنیم تا کسی آن را به صورت صوتی تبدیل کند یا منتظر می‌مانیم که بالاخره یکی از ارگان‌هایی که وظیفه‌شان انجام چنین کاری است، این کتاب را به صورت صوتی درآورده و در اختیار ما قرار دهد.

- به نظر شما آینده ادبیات کودک و نوجوان برای نابینایان چگونه خواهد بود و شما به چه تغییراتی در این حوزه امید دارید؟ چه اقداماتی باید صورت گیرد تا ادبیات کودکان و نوجوانان برای نابینایان بیشتر ترویج شود و در دسترس‌تر باشد؟

برای ترویج ادبیات کودک، نکات متعددی باید در نظر گرفته شود. نخست آنکه باید خانواده‌ها را آماده‌تر کرد؛ به عبارت دیگر، شرایط باید به گونه‌ای فراهم شود که والدین از همان بدو تولد، حتی از زمانی که کودک چندماهه است، بتوانند برای او شعر بخوانند یا وقتی کمی بزرگ‌تر شد، برایش قصه تعریف کنند یا بخوانند. باید این شرایط را برای آن‌ها ایجاد کرده و عادت‌شان دهیم که ابتدا خودشان مطالعه داشته باشند؛ چنان‌که پیش‌تر بیان کردم، متأسفانه نقش کتاب برای کودکان نابینا، کمرنگ است. مجموعه کتاب‌های زیادی منتشر می‌شود؛ اما تنها یک قطره از این دریای بیکران در اختیار کودکان نابینا قرار می‌گیرد. یکی دیگر از مسائلی که باید به آن توجه کرد، این است که باید از مدارس بخواهیم بیشتر بر مطالعه کودکان تمرکز کنند و آن‌ها را فقط به مطالعه دروس ترغیب نکنند؛ یعنی ادبیات را نادیده نگیرند. ادبیات در حوزه کودکان و نوجوانان، زبانی بسیار شیرین دارد و هر کسی که بیشتر به این رشته نزدیک شود، نه‌تنها به مطالعه ترغیب خواهد شد؛ بلکه روحیه بهتری خواهد داشت و تخیل بیشتری خواهد یافت و جهان به شکل زیباتری خود را به افراد نمایان می‌سازد. متأسفانه ارگان‌هایی که باید کتاب تولید کنند، بیشترین دغدغه‌شان برآورده‌کردن نیازهای دانشجویان نابیناست. به دلیل اینکه تمامی دانشجویان نابینا کتاب بریل مناسب در دست ندارند و تمام نیازشان با استفاده از کتاب‌های صوتی تأمین می‌شود. هر از چندگاهی که منابع تغییر می‌کنند، مجدداً باید آن کتاب‌ها تولید شود. بنابراین، تعداد دانشجویان نابینا بسیار زیاد است و مجبورند نیازهای خود را به شیوه‌ای توسط ارگان‌های دولتی و خصوصی برآورده کنند.

بنابراین، به دلیل این دغدغه‌های فراوان، کمتر به حوزه کودک پرداخته می‌شود؛ یعنی تعداد کتاب‌های ویژه کودکان، چه بریل و چه صوتی، بسیار محدود است. واقعاً در حد فاجعه است که کتاب‌ها کم و غیرقابل‌دسترس هستند: به‌ویژه در شهرهای کوچک‌تر. البته ما اکنون در کلان‌شهر و پایتخت زندگی می‌کنیم و مشاهده می‌کنیم که نداشتن دسترسی کودکان نابینا به منابع مطالعاتی باعث شده است متأسفانه سواد آن‌ها در سطح پایین بماند. حال اگر این موضوع را به شهرهای کوچک‌تر تعمیم دهیم، ابعاد فاجعه‌بار آن بیشتر نمایان می‌شود. یکی از دلایل این معضل، نداشتن چاپگر است. چاپگر تأثیر بسزایی در تولید کتاب بریل و ترویج مطالعه نابینایان دارد. اگر یک چاپگر در دسترسم بود، لحظه‌ای آرام نمی‌نشستم و مرتب در حال تولید کتاب بریل بودم. حتی زمانی که کارمند سازمان بودم و چاپگر در اختیار داشتم، لحظه‌ای نبود که کتابی برای کودکان تولید نکنم؛ اما گرانی چاپگرها و نداشتن دسترسی به آن‌ها موجب شده است کتاب‌های بریل کمتر تولید شوند و در اختیار نابینایان قرار گیرند. حتی اگر روزی ناشرها نیز به فکر تهیه کتاب‌هایشان به صورت بریل بیفتند، مشکل چاپگر، به‌ویژه در مرکز ما، همچنان وجود دارد. حالا مراکز دیگر نیز بیشتر روی کتاب‌های بزرگسال و درسی تمرکز دارند و در جاهایی که به امور کودکان توجه دارند، دچار فقر زیادی هستیم.

- آیا ناگفته‌ای در این گفت‌وگو باقی مانده است؟

این را می‌دانم که هیچ لذتی به اندازه خواندن کتاب کاغذی نیست؛ زیرا بچه‌ها باید خط بریل را همیشه به خاطر بسپارند و یاد بگیرند و تصویر ذهنی داشته باشند. وقتی که یک کتاب را می‌شنویم، تمرکز ما روی صدای فردی است که کتاب را می‌خواند؛ اما وقتی که شما بیناها با چشم می‌خوانید و ما نابیناها با دست، با بندبند سلول‌هایمان کلمه به کلمه را درک می‌کنیم و آگاهی پیدا می‌کنیم درباره آن کلمه و املای ما نیز بهتر می‌شود. معمولاً املای بچه‌های نابینا ضعیف است؛ زیرا کتاب کافی در دسترس ندارند و منابع بیشتری برای بچه‌های بینا موجود است. اگر فرد خیر یا افرادی پیدا شوند که برای ما یک دستگاه چاپگر تهیه کند، من کتاب تولید می‌کنم؛ زیرا با ناشران زیادی در ارتباط هستم. ناشرانی مانند مهرسا، تاریخ ادبیات و چند ناشر دیگر که مجوز را به ما می‌دهند تا کتاب‌هایشان را امانت بگیریم. ما نیز در امانت‌داری فایل کتاب‌هایشان تلاش می‌کنیم و کوشا هستیم. وقتی که کتاب را تولید کردیم، هر تعدادی که بخواهند، آن کتاب را منتشر می‌کنیم و در دسترس همه بچه‌ها در تهران و شهرستان‌ها قرار می‌دهیم تا همه کودکان نابینا به طور برابر از این مسئله بهره‌مند شوند. تنها دغدغه ما در حال حاضر، نداشتن چاپگر است. من بسیار مایلم که ایبنا صدای ما باشد و درخواست ما را به خیرین و همه افرادی که کودکان را دوست دارند، برساند و از آن‌ها بخواهد با تهیه این چاپگر به ما کمک کنند کودکان نابینا نیز به اندازه افراد بینا به کتاب دسترسی پیدا کنند و شاد باشند. کودکان با نیازهای ویژه نیز جزئی از جامعه ما هستند و حق دارند از حقوق مادی و معنوی خود بهره‌مند شوند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط