پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۸
تو خادم بودی از اوّل، گواهت گنبد و گندم/ تو خوب آموختی آنجا که باشی خادم مردم!

همدان - این روزها قلم شاعران همدانی همچون چشمان آنها در تب و تاب و اشک‌بار است و سروده‌هایشان بر کاغذ می‌لغزد تا در تاریخ خادمی ملت را ثبت کنند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در همدان، در غم فراق شهادت رییس جمهور عزیزمان سید ابراهیم رئیسی شاعران همدانی نیز همچون سایر مردم سوگوار شدند و سروده‌هایی در این غم جانکاه سرودند.

راه و رسم خدایی

به ما آموخت رفتارت، ره و رسم خدایی را

هوا دلگیر بود و آسمان در مه فرو رفته

نه تنها بالگرد تو، جهان در مه فرو رفته

تو در مه گم شدی اما، به ما ناگاه فهماندی

که قبل از این، کمی افکارمان در مه فرو رفته

همین که گم شدی، بر آسمان اندوه پیدا شد

سپاه ابر با یک لشکرِ انبوه پیدا شد

برای صدق گفتار تو در خدمت به ما، این بس؛

که جسمت در مسیری سخت، بر یک کوه پیدا شد

گرانی چشم ما را بر تلاشت بسته بود انگار

ندانستیم سیّد جان! دمی ننشسته ای از کار

تو ابراهیم ما بودی، تبر در دست جنگیدی

و ما سرگرم بُت هامان؛ به فکر قیمت و بازار

ندانستیم در اندیشه ی سبزت شکوفایی است

و هر بذری که می کاری همه عشق است و دانایی است

همین که فصل رویش شد، دریغا پر گشودی تو؛

بهاری که به بار آرَد تلاشت را، تماشایی است

تو فکر کار بنیادین، غمت اصلاح از ریشه

ولی چشمانِ ظاهربین، به فکر ضربه و تیشه

تو رنجیدی و حق داری، که ضربه از خودی تلخ است؛

چنان تلخیِ خویشاوندیِ سنگ است با شیشه!

تو خادم بودی از اوّل، گواهت گنبد و گندم

تو خوب آموختی آنجا که باشی خادم مردم!

و حالا نوبت آقا علی موسی الرّضا شد، او

بغل وا کرده است آن سو برایت در صف هشتم

به ما آموخت رفتارت، ره و رسم خدایی را

و با چشمان خود دیدیم مسئولی فدایی را

سپاس ای سیّدِ خادم، سپاس از صدق گفتارت

که با تو نسل ما هم دید حالا یک رجایی را

شاعر: ریحانه نوری

تو بال پروازی رو دوشِ ما

پرواز تو معنای پروازو

تو ذهن دنیا جا به جا کرده

ققنوس میشه آخرش هرکی

خدمت به مخلوق خدا کرده

خادم که باشی در نبودِ تو

باید که غوغا هم به پا باشه

دل میره از دستت اگه تو اون

عشقِ علی موسی الرضا باشه

وقتِ دفاع از دین و آیینت

تو ذوالفقار حیدرت بودی

مثل سلیمانی تو میدونا

سرباز پاک ِ کشورت بودی

تو چشم تو وقتی که دریایی

فرقی نداره غزه و ایران

فرقی نداره روستا با شهر

فرقی نداره سیل با طوفان

تو بالِ پروازی رو دوشِ ما

تا قله‌ها میریم راهی نیست

تا با شهیدا همسفر هستیم

راهی که میریم اشتباهی نیست

شاعر: مریم برزگر

درد زمانه

بر هر چه غرور، سد کشیدی ای مرد!

از درد زمانه بد کشیدی ای مرد!

جز نام شهید، لایقت هیچ نبود

در خدمت نور، قد کشیدی ای مرد!

شاعر: زهرا کولیوند

ای عشق

بر سینه ی تو، مدال، زرین شده بود

با نام رضا، کام تو شیرین شده بود

بوسیدن پیشانی تو یعنی که:

ای عشق! شهادت تو تضمین شده بود

شاعر: محمدسینا برنده

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها