سه‌شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۷
ترکیب طلایی فرزاد موتمن و فئودور داستایوفسکی

فیلم «شب‌های روشن» به‌کارگردانی فرزاد مؤتمن که فیلم‌نامه‌ی آن را سعید عقیقی نوشته‌است؛ برداشتی آزاد از داستان «شب‌های روشن» اثر داستایوفسکی است.

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): فیلمنامه، فیلم «شب‌های روشن» به‌کارگردانی فرزاد مؤتمن را سعید عقیقی نوشته‌است؛ فیلم‌نامه این اثر برداشتی آزاد از داستان «شب‌های روشن» اثر داستایوفسکی است.

داستان فیلم به این شرح است: «شب‌های روشن» داستان زندگی دو انسان تنهاست. مرد، استاد دانشگاه، سرخورده‌ی اجتماعی و مأیوس فلسفی است و انزوای خود را با تدریس ادبیات، مطالعه‌ی کتاب و پرسه‌زدن در خیابان‌ها می‌گذراند. شبی متوجهِ دختری ساک‌به‌دست می‌شود و به او کمک می‌کند تا از شرّ مزاحمتِ یک راننده‌ی ماشین رهایی یابد. از این‌جا بینِ او و رؤیا دوستی شکل می‌گیرد. رؤیا بنا بر قولی که به عاشقِ خود، امیر، داده‌است، یک‌سال پس از آخرین ملاقات به وعده‌گاه آمده و می‌خواهد چهار شب در محل و ساعتِ معیّن در انتظارِ امیر بماند. استاد به رؤیا پناه می‌دهد و به او کمک می‌کند تا امیر را پیدا کند. طیّ این چهار روز بین رؤیا و استادِ دانشگاه به‌تدریج دل‌بستگی به‌وجود می‌آید. استاد مصمّم می‌شود که با رؤیا ازدواج کند، امّا در چهارمین شب امیر به محلّ ملاقات ی‌آید و رؤیا با او می‌رود. فیلم روایتِ چه‌گونگیِ آشنایی، دل‌بستگی و جدایی این دو شخصیت از زبان استاد دانشگاه است.

علی دهقانیان منتقد فلیم درباره این فیلم گفت: این داستان از داستایوسکی است و در زمره بهترین کارهای داستایوسکی به حساب نمی‌آید و از کارهای متوسط رو به پایین او است. اما اینکه تقریباً ۹ فیلم تا سال ۲۰۰۹ از این اثر ساخته شده است، نشان می‌دهد، ظرفیت فیلم‌نامه‌ای این اثر بسیار بالا بوده است. به زبان فارسی چند ترجمه از این اثر وجود دارد و آخرین ترجمه از سروش حبیبی است، همانطور که دیدیم اثر بیشتر به مکتب رومانتیسیسم متمایل بود که قهرمان داستان فردی خیالباف بود و تا اندازه‌ای حتی مشعوقه نیز همین وضعیت را داشت. قهرمان اصلی داستان یک راوی است که تا انتهای داستان نامی از او نمی‌شنویم و راوی فردی بی نشان است که نمایانگر سرشست انسانی هریک از ما انسان‌ها باشد که می‌توانیم به راحتی با این قهرمان همزاد پنداری کنیم و تجربیات مختلفی در مسیر عشقی پشت سرگذاشته است

وی ادامه داد: خود رمان با شعری از تورگنیف شاعر روسی شروع می‌شود اما فقط در چند سکانس شعر وجود دارد و به طور کلی در این اثر فضای شعری، بسیار پررنگ است. این کتاب محصول ۱۸۴۸ و معادل با ۱۲۳۰ هجری شمسی است؛ این اثر در سال ۱۳۸۱ در ایران به صورت فیلم در آمده است، از نظر سیاسی در پایان دوره اول اصلاحات ساخته شد این فیلم از این لحاظ فضایی که انتخاب می‌کند بسیار مهم است و کدهای سیاسی و اجتماعی که فرزاد موتمن به اصل فیلم اضافه کرده، اهمیت فیلم را برای مخاطب ایرانی بیشتر از نسخه اصلی آن می‌کند. دلیل انتخاب عنوان در رمان این است که رمان مربوط به سنپترزبورگ است در آنجا شب‌ها روشن است، کلمه روشن در اینجا معنی روشن و شفاف دارد اما دلیل انتخاب فرزاد موتمن که کار را یک اقتباس باز و بازآفرینی اثر می‌داند چه می‌تواند باشد؟ به دلیل قابلیت توسعه معنایی کلمه روشن است که در فارسی می‌تواند از معنای حقیقی به معنای مجازی عدول کند و در پایان نیز هردو شخصیت داستان به نوعی از ماجرای عشقی بهره‌مند شدند و آن اتفاقی که باید می‌افتاد یعنی تغییر شخصیت مرد و زن به وقوع پیوست، می‌توان گفت برای هردو کاراکتر اصلی فیلم، شبها مفید و روشن بوده است.

وی ادامه داد: فیلم دارای دو شخصیت اصلی است که قهرمان مرد و زن هردو به نوعی خیالباف و منزوی و روان‌پریش هستند، اما در این فیلم، این افراد را منزوی و خیالباف نمی‌دانیم. البته فرزاد موتمن بازیگران خوبی برای این فیلم انتخاب نکرده است و شاید لیلا حاتمی انتخاب بهتری نسبت به هانیه توسلی بود.

عبدالله خداکریمی منتقد سینمایی نیز درباره «شب‌های روشن» بیان کرد: تنهایی، شب گردی و خیالبافی ویژگی‌های مشترک راوی داستان داستایوفسکی و فیلم فرزاد موتمن (که در هر دو اثر نیز، به مانند شخصیت‌های مشهور داستان‌های داستایوفسکی، شخصیتی بی نام است) است. عناصری که به نظر با بیماری افسردگی هم ارتباط نزدیکی دارند. موتمن مجبور شده برای طبیعی جلوه دادن شعرخوانی‌ها و لحن ادبی شخصیت اولش، او را استاد ادبیات دانشگاه نشان دهد اما در سایر بخش‌های داستان تغییر زیادی وارد نکرده تا به منبع وفادار باشد. هرچند، قبول نحوه آشنایی این دو و ورود رویا (که اسمش نیز آن است که در ذهن مرد ماجرا می‌گذرد، به خانه‌ی استاد و آن رابطه‌ی افلاطونی میان آن دو در چهار شب، در فرهنگ ما یا حتی سایر ملل چندان قابل باور نباشد، اما مگر هدف سازنده‌ی اثر جز دامن زدن به رویاها و تسکین سوزناک درد تنهایی بشر بوده است؟ و مگر می‌شود با واقعیات روزمره، عاشق را دلداری داد؟ مفهومی ایهام‌دار که نویسنده، نتیجه‌ی این سبک شدن را تعالی می‌داند.

وی ادامه داد: در صحنه‌ی بالا آمدن این دو از سربالایی و سختی راه، ظاهراً همانی است که پرهیزکاری دینی به آن منتصب شده است. فضای جدا شده مرد با دنیای خارج توسط موتمن به شکلی هنرمندانه به نمایش درآمده و فضای احساس درونی‌اش در حس افراد و مکان‌ها، توسط بیننده نیز حس می‌شود. حتی در میان آن‌هایی که گفت‌وگوی اندکی از آن‌ها می‌شنویم، مرز قابل توجه تفاوت‌ها قابل شهود است و خطی نادیدنی، دنیای او را از آدم‌های اطرافش جدا می‌کند. در خانه‌ی این مرد، به جز مادری خاموش، زندگی نیست. همه همان طور که خود راوی نقل می. کند آدم‌های مجسمه‌واری هستند که تنها می‌گذرند. شاید تنها، دوست کتاب فروش او باشد که اندکی سخن می‌گوید. شب گردی راوی به سیاهی فضای تصاویر آمده، اما چنانکه مضمون عشق افلاطونی در سراسر فیلم حس می شود، شب‌های این دو نیز به گرمای همین گفت و شنودها روشن است. رویا در انتها با کسی که می‌داند بهتر از همراه این چهار شب نیست می‌رود، اما می‌دانیم که مرد، دوباره به زندگی سابقش باز نخواهد گشت و هرچند همان شعر ابتدای فیلم را خوانده باشد، اما این بار با حس و حالی دیگر این حس زندگی را خوانده است.

وی گفت: نمی‌توان گفت اقتباس‌ها در این اثر موفق بوده است، از لوکیشن‌های زیادی استفاده نشده است تا تنهایی افراد که را خدشه دار نکند. در مسئله اقتباس از یک رسانه به رسانه دیگر این موضوع مهم است که شخصیت‌ها با توجه به منش و شخصیت‌پردازی که در اصل وجود دارد، پیش برود. فیلم ریتم بیرونی کندی دارد اما درون آن ریتم تندتری نسبت به بیرون آن دارد، مخاطب به دنبال این است که ببیند چه اتفاقی در ۴ شب وجود دارد. درواقع پلان‌ها نیز به کندی فیلم کمک می کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها