شنبه ۷ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۲
ادبیات دو رویکرد تراژدیک و حماسی به حضرت زینب (س) داشته است

رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن گفت: در ادبیات دو رویکرد تراژدیک و حماسی به حضرت زینب (س) شده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سیدسلمان صفوی، در نشست ادبی «قبله اندوه‌ها» که شامگاه ششم بهمن به مناسبت سالروز ارتحال حضرنت زینب (س) به صورت مجازی به همت گروه بین‌المللی هندیران برگزار شد، عنوان کرد: حضرت زینب کبری (س) نماد عشق، محنت، شکیبایی، خطابت، شجاعت، عبادت و همت در ادبیات است.

وی توضیح داد: در ادبیات دو رویکرد تراژدیک و حماسی به حضرت (س) شده است. تراژدی همچون بندهای هشتم و نهم ترکیب‌بند مشهور محتشم کاشانی و رویکرد حماسی که رویکرد شعر دوره پس از انقلاب است. در این اشعار زینبی، غالباً از آرایه‌های ادبی استعاره، تشبیه و تمثیل و تلمیح استفاده شده است، مثل شعر علی موسوی گرمارودی ««بانگ رسای تو ستم‌سوز شد / کشته مظلوم تو، پیروز شد» و نغمه مستشار نظامی «هرخطبه اش به منزله یک سپاه بود / آن دختری که مثل پدر مرد راه بود»

ساحت شعر آیینی، «هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو» نیست

رضا اسماعیلی، شاعر و پژوهشگر ادبی نیز با تاکید بر اینکه ساحت شعر آیینی، «هرچه می خواهد دل تنگت بگو» نیست، عنوان کرد: در این عرصه، مضمون‌یابی مثل عرصه «آزاد سروده‌ها» صرفاً یک کار ذوقی و سلیقه‌ای نیست و شاعر نمی‌تواند تنها و تنها به مدد قدرت تخیل، تصویرپردازی و صنعتگری، به هر مضمون غریب یا خوشایندی چنگ اندازد و سیمای بزرگان دین را به هر گونه‌ای که دوست دارد بر بوم شعر به تصویر بکشد.

اسماعیلی تاکید کرد: در این وادی، شاعر باید امین، صادق، متخلق به اخلاق اسلامی و آراسته به ادب قرآنی باشد و در دایره آموزه‌های مبتنی بر دین و برگرفته از قرآن حرکت کند. به تصویر کشیدن سیمای بزرگان دین در شعر آیینی باید دقیقاً منطبق بر سیره عملی و سلوک ایمانی و قرآنی آن بزرگواران باشد. فرایند خیال‌پردازی و پرواز ذهنی شاعر در این وادی، باید اندیشیده و رسالت‌مندانه باشد تا شاعر بتواند چهره‌ای واقعی، بی‌تحریف و پیراسته از خرافات را از ائمه هدی (ع) به تماشا بگذارد، سیمایی روشن و زلال که قابلیت الگوبرداری از آن برای زندگی انسان معاصر وجود داشته باشد.

وی همچنین به بیان آداب ستایش‌گری پرداخت و عنوان کرد: شاعر آیینی نمی‌تواند و نباید افسار ذهن و زبان خود را تنها و تنها به دست خیال وحشی بسپارد و همچون سایر عرصه‌ها بر طبل «خلاف‌آمد عادت» بکوبد و خواهان سعادت باشد، چراکه در این عرصه «خلاف آمد عادت» معنا ندارد. زیرا در این عرصه، شاعر بر مسند انبیا و اولیای الهی که رسالت‌شان اصلاح‌گری و تربیت نفوس است تکیه زده است. مقام شاعر در این وادی، مقام سخنگوی یک مکتب و آیین است و سخنگو در مقام سخنگویی نمی‌تواند و نباید بیان‌کننده مواضع و دیدگاه‌های خویش برای پیروان و سالکان آن مکتب باشد.

این پژوهشگر ادبی در ادامه گفت: این روزها اشعاری با پیشانی‌نوشت «شعر زینبی» در فضاهای مجازی و کانال های تلگرامی منتشر شده که با وجود عنوانش، علاوه بر اینکه – در صورت و سیرت - نسبت چندانی با شعر ارجمند زینبی ندارند، در مواردی نیز در نقطه مقابل سیره زینبی ایستاده‌اند! هر چند که در حسن نیت و اخلاص شاعران این شعرها شکی نیست ولی نکته‌ای که متاسفانه در شعر آنها مورد غفلت قرار گرفته، بی‌توجهی به «وحدت کلمه» و شرایط حساس جهان اسلام و توطئه‌های رنگارنگ دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب - صهیونیسم، وهابیت و تکفیری -هاست.

اسماعیلی همچنین تأکید کرد: اینکه ما در شعر زینبی همچنان بر طبل بزرگ‌نمایی اختلافات تشیع و تسنن بکوبیم و از تاریخ پرشکوه اسلام و سیره عملی حضرت زینب کبری (س) جز به حواشی نپردازیم - آگاهانه یا ناآگاهانه - آب ریختن در آسیاب دشمن است. تقویت وحدت جهان اسلام و پرهیز از تفرقه‌افکنی، بزرگ‌ترین رسالت شاعران آیینی روزگار ماست.

در این نشست که با بداهه نویسی مسعود ربانی همراه بود جمعی از اهالی فرهنگ همچون علیرضا قزوه، سیدسلمان صفوی، رضا اسماعیلی، عبدالرحیم سعیدی‌راد، سیدمسعود علوی‌تبار، سیدمهدی بنی‌هاشمی، محمدمهدی عبداللهی، محمدعلی یوسفی، محمود بوسفی، نغمه مستشارنظامی، سارا جلوداریان، فرزانه قربانی، مریم فروزان‌کیا، سارا عبداللهی، صبا فیروزی و شهلا کلبعلی حضور داشتند.

برخی از آثار قرائت شده در این نشست را با هم مرور می‌کنیم:

شعر عبدالرحیم سعیدی‌راد

مبادا شکوه‌ای بر لب ببینیم

خطای مردم از مکتب ببینیم

خوشا یک روز ما هم کربلا را

به چشم حضرت زینب ببینیم

شعر نغمه مستشارنظامی

زینب تمام بار جهان را به دوش داشت

داغ کبوتران جوان را به دوش داشت

بغض هزار ابر سترون به شانه‌اش

اشک هزار رود روان را به دوش داشت

سنگین‌تر از همیشه سری سربلند را

غمگین‌تر از همیشه که جان را به دوش داشت

شرح فصیح واقعه‌ای تلخ و جانگداز

تفسیر آفتاب نهان را به دوش داشت

از صبر او ملائکه مبهوت می‌شدند

چندین فرشته نگران را به دوش داشت

هرگز نگفت از پسرانش اگرچه او

اندوه مادران جهان را به دوش داشت

هر خطبه‌اش به منزله یک سپاه بود

آن دختری که مثل پدر مرد راه بود

شعر فاطمه نانی‌زاد

مانند کوه از دل طوفان گذشته است

مردانه از میانه میدان گذشته است

بعد از غروب روز دهم، از کنار آب

با خاطرات آن لب عطشان گذشته است

آه از کنار جسم شهیدان لاله‌گون

وقتی گذشته است که از جان گذشته است

گودال قتلگاه و حروف مقطعه

تفسیر کرده است و پریشان گذشته است

خون می‌چکد هنوز ز گلبرگ گونه‌ها

این باغ گل، ز خار بیابان گذشته است

از موج‌خیز حادثه، از مجلس یزید

با سیل خطبه‌هاش خروشان گذشته است

ادبیات دو رویکرد تراژدیک و حماسی به حضرت زینب (س) داشته است

شعر سیدمهدی طباطبایی

اینها که من دیدم، کسی کی دیده باشد؟

من دیده‌ام آن را که کس نشنیده باشد

هرگز کسی دیده، پدر بر روی نیزه

با دخترش زیر لبی خندیده باشد؟

یا که سه‌ساله دختری، کُنجِ خرابه

آهسته سر در گوشه‌ای دزدیده باشد

بی گوشواره، پای زخمی، دل شکسته

در خلوت خود با پدر نالیده باشد؟

هرگز کسی دیده پدر، خونِ پسر را

با اشک، سوی آسمان پاشیده باشد؟

وقتِ وداعِ آخر خود با برادر

زیرِ گلو را خواهری بوسیده باشد؟

هرگز کسی دیده که وقتِ سر بُریدن

خنجر هم از زیر گلو لغزیده باشد؟

یا اینکه سقّایی قدم بر آب دارد

بی آنکه از آن قطره‌ای نوشیده باشد؟

تلخ است راوی! نه دعا کن قعرِ گودال

انگشت نه، انگشتری بخشیده باشد!

آهسته نجوا کن، مبادا خردسالی

بی آب در گهواره‌اش خوابیده باشد!

شعر عارفه دهقانی

دریاست اگرچه داغ، نامطلوب است

کوه است اگرچه در دلش آشوب است

زینب که صبوری از پدر یاد گرفت،

استادِ بزرگِ حضرتِ ایوب است!

شعر سیده‌کبری حسینی‌بلخی

به دست خسته تاریخ، دفتری گل کرد

به گوش اهل محل، نام دختری گل کرد

شکفت آیهزینب چو بر لبان رسول

به دشت، سوره گل‌های پرپری گل کرد

که شام مقصد پروانه‌های رنگین بود

دو روز بعد، خبرهای بهتری گل کرد

زنی به منبر تاریخ عشق قامت بست

که شام و کوفه برآشفت و منبری گل کرد

شب وداع، برادر چه گفت در گوشش؟

که آفتاب به رخسار خواهری گل کرد

که در میانه سرهای سروران شهید

به روز واقعه، سردار و سروری گل کرد

به قتلگاه شهیدان چه بود بر لب تو؟

که خنده بر لب سرخ برادری گل کرد

شعر فرزانه قربانی

هربار که بر چهره بابا نظر کرده

آتشفشانی در دل او شعله‌ور کرده

یک نیمه‌اش زهرا و نیمِ دیگرش حیدر

در خلقت این زن خدا شق القمر کرده

درماجرای شام حتی در دفاع از او

جبرئیل هم بال وپر خود را سپر کرده

نوری که زینب در دل غم پرورش دارد

خورشید را در کل عالم بی‌اثر کرده

از تیغ تیزِ خطبه‌های آتَشینِ او

دائم سپاهِ دشمن احساس خطر کرده

باید که بی‌شک خلعت پیغمبری باشد

این چادری که زینب کبری به سر کرده

شعر صبا فیروزی

زمین از رفتنش غم دارد امشب

درون سینه ماتم دارد امشب

برای هجر زینب تا دمِ صبح

جهان باران نم‌نم دارد امشب

شعر محمود یوسفی

نیست در توان ما گفتن مراتبش

آنکه جبرئیل بود دم به دم مراقبش

رنگی از ظفر نبود خطبه اش اگر نبود

دین حق قوام یافت از قیام غالبش

زینت پدر شدن بی سبب نبوده است

ذوالفقار حیدر است تک‌تک مطالبش

دخت مرتضی شدن عشق مجتبی شدن

نور کربلا شدن بخشی از مناقبش

صبر طفل رام او عرش زیر گام او

نه فلک غلام او سروری مناسبش

آن قدر بلا کشید روز خوش به خود ندید

آن قدر که خوانده‌اند مادر مصائبش

آه همسفر شده ست با عجب جماعتی

خواهری که نور بود هر کجا مصاحبش

همنشین او که بود جز حسین فاطمه

از چه رو نشسته است اجنبی به جانبش

لعنت خدا بر آن ظالمان بی‌حیا

بر سقیفه سیرتان بر قسی و غاصبش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها