دوشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۲ - ۱۱:۲۷
دچار حس تحقیر تمدنی هستیم / بسیاری از مسئولین و دانشگاهیان اعتقادی به تحول علوم انسانی ندارند ‌

هفتمین کنگره بین‌المللی علوم انسانی اسلامی با حضور وزیر علوم، رئیس شورای تحول و ارتقای علوم انسانی، رئیس فرهنگستان علوم، رئیس دفتر تبلیغات اسلامی، رئیس مجمع عالی علوم انسانی اسلامی، رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس و جمعی از اندیشمندان حوزه علوم انسانی اسلامی در فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی برگزار شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، هفتمین کنگره بین‌المللی علوم انسانی اسلامی با حضور دکتر زلفی‌گل وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری، غلامعلی حدادعادل رئیس شورای تحول و ارتقای علوم انسانی، محمدرضا مخبر رئیس فرهنگستان علوم، حجت الاسلام احمد واعظی رئیس دفتر تبلیغات اسلامی، حجت الاسلام رضا غلامی رئیس مجمع عالی علوم انسانی اسلامی، عطاء الله رفیعی آتانی رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس و جمعی از اندیشمندان حوزه علوم انسانی اسلامی در فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی برگزار شد.

احمد حسین شریفی دبیر مجمع عالی علوم انسانی اسلامی، رئیس دانشگاه قم و دبیر کنگره بیان کرد: درود و سلام می‌فرستیم به همه شهدا به ویژه شهدای غزه که یک ماه است تحت وحشیانه‌ترین جنایت‌ها قرار دارند و مظلومانه و مقتدرانه پوچی همه شعارهای زیبای دنیای غرب را نشان دادند. همه دنیای غرب با همه داشته‌ها جمع شده‌اند که این مردم بی‌دفاع را از میان بردارند ولی انشاالله اینطور نخواهد شد و پیروزی با حق است.

او ادامه داد: مدت‌هاست عده‌ای از گوشه کناردنیا و از جمله ایران سخن از محتضر بودن علوم انسانی به میان می‌آورند؛ سخن از تعطیلی علوم انسانی و سخن از مرگ علوم انسانی. این اصطلاحات در ادبیات برخی اندیشمندان، رایج است. به هر حال دهه‌هاست این سخن‌ها گفته می‌شود. بنده هم موافق این ایده هستم که علوم انسانی موجود؛ علوم انسانی‌ای که توجیه‌گر جنایات صهیونیست‌ها است، مرده است. متأسفانه بعضی که در گوشه‌وکنار کشور مرگ یک نفر را بهانه قرار می‌دادند الان قفل بر دهان زده‌اند. مردم غزه این خدمت را داشتند که یک تنه ناکارآمدی علوم انسانی غربی را نشان دادند. الان در دانشگاه‌های بزرگ نام شهدای فلسطینی را ذکر می‌کنند و می‌نویسند. قبلاً این همه آگاهی وجود نداشت و کسی جرئت نمی‌کرد از این موضوعات حرف بزند، کسی جرئت نداشت هلوکاست را زیر سؤال ببرد و خیلی‌ها به خاطر چنین اظهاراتی اخراج می‌شدند. به همین دلیل هم می‌گویم علوم انسانی موجود برای جامعه ما راهگشا نیست. بنابراین فلسفه ما این است که راه دیگری نشان بدهیم که پیام جمهوری اسلامی را به بشر بنمایاند و قوت این ایده در حوزه نظر و عمل را نشان بدهد.

حسین شریفی اضافه کرد: خبرنگاری، در زمان تبعید امام خمینی از او می‌پرسد که آینده بعد از شاه را چگونه می‌بینید و ایشان می‌گویند مسئله ما شاه نیست. ما می‌خواهیم ریل‌گذاری را تغییر دهیم و می‌خواهیم سازمان ملل بر بنیان توحید باشد و علم و حقوق بشر بر بنیان توحید باشد. انقلاب اسلامی یک انقلاب تحول‌گرا به خصوص در علوم انسانی بوده است. ما قصد داریم علوم انسانی‌ای را تولید کنیم که برطرف کننده مسائل بشر باشد و به نوعی هوای تنفس انسان باشد. انسان به تفسیر اومانیستی و خداگونه‌اش، انسان نیست. تفسیر از انسان بر اساس داروینیسم نیز حقیقت انسان نیست بلکه نهایتاً درباره یک حیوان ارتقا یافته است. روانشناسی و اخلاق و حقوقی که بر آن بنیان شده باشد متعلق به انسان نیست. انسانی که مخلوق خداست و به تعبیر فلسفه اسلامی عین ربط به حق است، این انسان مورد مطالعه علوم انسانی اسلامی است. تفسیر از انسان باید تغییر کند. آرمان این بشر بر اساس بنیان‌های غربی یعنی سودگرایی، لذت گرایی و یله‌گی است. این علم کجا و آن علم که در خدمت تعالی انسان باشد کجا. فکر می‌کنم خلأ رشته‌های علوم انسانی ما همین مطالعات انسان‌شناسی است. در دانشگاه‌های ما مثلاً دو واحد درس برای علوم انسانی انتقادی نیست. نگاه انتقادی مطالعه نشده و برداشت عمیقی از علوم قرآنی صورت نگرفته است.

دبیر مجمع عالی علوم انسانی اسلامی گفت: این کنگره برکات خوبی داشته است و تا کنون ۷۰۷ مقاله را تولید کرده‌ایم که در مجلدات مختلف منتشر شده است. شبکه ای از ۳۳۰۰ اندیشمند دغدغه‌مند و ناقد را از کشورهای مختلف مانند افغانستان و اندونزی و سوریه و … تشکیل دادیم. افزون بر این ابتکاری که در دوره هفتم صورت گرفت این بود که این کنگره در این دوره برای اولین بار در ۱۰ روز برگزار می‌شود. ما در ۱۵ مرکز دانشگاهی و علمی کمیسیون‌های مختلف کنگره را خواهیم داشت. برخی از کمیسیون‌ها بیش از ۱۰۰ مقاله داشتند که بخشی از آن ارائه می‌شود. پژوهشگاه‌ها نیز کمک خوبی به کنگره کرده‌اند.

حسین شریفی اضافه کرد: کنگره از همان ابتدا گارد خودش را نسبت به مدعیان و منتقدان علم دینی و علوم انسانی باز کرد و حتی از مخالفان دعوت کردیم که مناظره و گفتگو کنند. این فضا یک فضای تقلیدی و تعصبی نیست و برای هر کسی که در حوزه تحول علوم انسانی حرفی برای گفتن دارد، آماده است. تحولی هم که در وزارت علوم آغاز شده انشاالله مستمر باشد و ما هم بتوانیم رسالتمان را انجام دهیم.

اگر به دنبال جامعه‌ای الهی هستیم، باید به علوم انسانی و اسلامی توجه داشته باشیم

در ادامه کنگره، زلفی گل وزیر علوم تحقیقات و فناوری به ایراد سخنرانی پرداخت. او گفت: هدف از دانش و دانایی و دینداری بحث آسایش و آرامش و ارتقای روح و روان انسان است. رشته‌های علوم طبیعی تمام تلاششان را می‌کنند که به‌حق آسایش را تامین کنند اما رشته‌های علوم انسانی و اسلامی تمام تلاششان را می‌کنند که به بشر یاد بدهند که از فناوری چگونه برای آرامش استفاده کند، به همین دلیل آسایش و آرامش را کنار هم معنا می‌کنیم.

زلفی‌گل ادامه داد: خیلی‌ها با وجود امکانات بسیار، آرامش ندارند. در بحث سلامت هم همینطور است. سلامت انواع مختلفی دارد؛ جسمی، روحی، روانی، اجتماعی و معنوی. اگر ما در پی این هستیم که سلامت یک جامعه را تامین کنیم فقط نباید به سلامت جسمی توجه کنیم، سلامت جسمی و معنوی، مکمل و لازم و ملزوم هستند.

او اشاره کرد: سلامت روحی و روانی را رشته‌های علوم انسانی و اسلامی ما محقق می‌کنند. اگر بخواهیم یک نتیجه‌گیری ساده کنیم، ما باید شخصیت علمی بشری و هر جامعه‌ای را جامع الاطراف ببینیم و هر رشته را به عنوان تکه‌ای از پازل علمی لحاظ کنیم. در کشور ما شرایطی ایجاد شده که برخی از نخبگان ما رشته‌های خاصی را انتخاب می‌کنند و توزین متناسبی از استعدادها در رشته‌ها نداریم و این یک مسئله جدی است.

وزیر علوم اضافه کرد: شخصیت علمی کشور به سمت کاریکاتوری دارد پیش می‌رود. در کشورهای پیشرفته اتفاقاً نخبه‌ترین افراد را در علوم انسانی قرار می‌دهند چون راهبری جوامع را بر عهده دارند. چه شده که رشته‌هایی که مهم‌تر از زمین و زمان هستند استعدادهای ما را جذب نمی‌کنند؟ این مسئله مهمی است.

زلفی‌گل گفت: رشته‌های علوم انسانی به دانش‌پذیری و قانون‌پذیری در جامعه کمک می‌کنند و در یک نگاه کلان‌تر همین رشته‌ها هستند که پویش و پالایش و پیرایش جامعه را رقم می‌زنند. بزرگترین سرمایه هر کشوری فرهنگ و آرمان‌های آن کشور است و این رشته‌های علوم انسانی هستند که فرهنگ و تفکر شهروندی را شکل می‌دهند. فرهنگ، فکر را شکل می دهد و فکر، احساس و عمل را شکل می‌دهد. پس اگر به دنبال جامعه‌ای الهی هستیم، جامعه‌ای که علاوه بر کنترل‌های بیرونی، کنترل‌های درونی نیز صورت می‌گیرند، باید به علوم انسانی و اسلامی توجه داشته باشیم.

او افزود: کنترل درونی یعنی وجدان و انصاف و اعتقاد به حلال و حرام. این‌ها در رشته‌های علوم انسانی لائیک وجود ندارند. جایی که قانون وجود ندارد، کنترل درونی باعث می‌شود فرد مسیر خود را به درستی طی کند. با این نگاه، علوم انسانی اسلامی در دنیا باید سرمشق نویس باشد. اگر این نگاه نباشد رشته‌های ما مشق‌نویس می‌شوند. بابد تمام تلاشمان این باشد که سرمشق نویس باشیم. با توجه به اینکه مقر اصلی علوم انسانی و اسلامی جمهوری اسلامی ایران است، این مهم جز با ارتباط قوی بین حوزه و دانشگاه میسر نخواهد شد.

زلفی‌گل اعلام کرد: ما در مدیریت جدید وزارت، سعی کردیم به این موضوع به صورت نظام‌مند توجه کنیم. سعی کردیم خروجی ارزیابی‌های ما منجر به ارتباط بین حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها شود. مرکز پژوهش‌های علوم قرآنی در وزارت‌خانه وجود داشت و ما مرکز علوم انسانی را نیز اضافه کردیم. در نظام انگیزش و سنجش باید به گونه‌ای عمل کنیم که ارتباط بین حوزه و دانشگاه بیشتر برقرار شود و سعی کنیم منافع هر دو قشر را به هم گره بزنیم.

وزیر علوم افزود: ما به کار تیمی در بروندادهای علمی امتیاز ویژه داده‌ایم. قطعاً نکاتی که در این کنگره گفته می‌شود می تواند برای سیاستگذاری به ما نیز کمک کند.

او گفت: چگونه تابوی نظریه‌های غربی را بشکنیم تا دانشمندان ما بدانند که می‌توانند صاحب نظریه باشند. این‌ها نکات مهمی هستند. اینکه برسیم به جایی که یک مفهوم را خودمان بسازیم. اینکه جسارت داشته باشیم به خودمان و فرزندانمان بیاموزیم که ما هم می‌توانیم نظریه داشته باشیم و لغات جدیدی را خلق کنیم، مگر دانشمندان دیگر هوش ویژه‌ای دارند؟ به لطف انقلاب اسلامی این نگرش در ما شکل گرفت. تا قبل از آن، در دانشگاه‌های ما مقاطع دکترا نبود. سال ۶۵ در شیراز دوره دکترا تاسیس شد.

زلفی‌گل اشاره کرد: این انقلاب آمد و این باور را ایجاد کرد که استادان ما نیز می‌توانند دانشجویان دکترا را تربیت کنند. الان دستاوردهای علمی استادان ایرانی در بسیاری از مجلات جهان چاپ می‌شود، این حس جسارت را رشته های علوم انسانی اسلامی می توانند به وجود بیاورند. ما علوم انسانی را با علوم وحیانی می‌توانیم مرتبط کنیم و این می تواند نقطه قوت ما باشد. راهبری علم وظیفه علوم انسانی اسلامی است. مسئولین علمی کشور باید اجراکننده منویات دانشمندان علوم انسانی باشند. فکر از حکیمان و اجرا با حاکمان. جا انداختن این خیلی مهم است. حتمن همه نبابد مسئول شوند. یک دانشجوی علوم انسانی در پایان مقاله‌اش می‌تواند یک راهکار ارائه دهد و این‌ها باید به دست مسئولین برسد.

وزیر علوم گفت: مسئله جوانی جمعیت و فرزند آوری را باید به واسطه دانشمندان علوم انسانی مورد بررسی و تحلیل قرار داد. همین سیاست حمایت از خانواده می‌تواند یک سرفصل برای تحقیقات علوم انسانی باشد. می‌تواند از جنبه های مختلف بررسی شود و راهکار ارائه شود. باید جا بیاندازیم که هر رشته علمی جایگاه خود را دارد، این وظیفه علوم انسانی است. شکل گیری شخصیت علمی متوازن کشور نیز یکی دیگر از وظیفه‌های علوم انسانی است.

اسلام برای تاثیرگذاری باید به تمدن تبدیل شود

حداد عادل رئیس شورای تحول و ارتقای علوم انسانی دیگر سخنران این نشست بیان کرد: خوشحالم که برگزاری این کنگره و این نوع مجامع یاد علوم انسانی را همچنان حفط می کند. برگزاری این کنگره در فرهنگستان علوم هم یک معنا و پیامی دارد که انتظار از فرهنگستان علوم این است که در قضیه علوم انسانی هم سرمایه گذاری شود.

او اضافه کرد: در سودمندی این قبیل همایش‌ها هیچ شکی نیست چون طرح مسئله می‌شود و مقالات متعددی خوانده می‌شود اما اگر تصور کنیم وضع علوم انسانی در دانشگاه‌ها متفاوت می‌شود اشتباه می‌کنیم. دانشگاه‌ها ده ها سال است که شکل گرفته‌اند و استادان تربیت می‌شوند و تربیت می‌کنند و کم و بیش در همان ریلی که داشته‌اند حرکت می‌کنند و تحول چندانی در دانشگاه‌ها شکل نمی‌گیرد. حداد عادل به مثلی اشاره کرد و گفت: رودخانه راه خودش را می‌رود و روستاییان درباره مسیر رودخانه حرف می‌زنند اما نیروی فشار آب در بستر رودخانه تاثیری از بحث‌های روستاییان نمی‌پذیرد. آب، راه خودش را می‌رود. ما نیز چنین وضعی داریم.

رئیس شورای تحول و ارتقای علوم انسانی عنوان کرد: نکته دیگر اینکه اسلام اگر بخواهد در زندگی و جامعه و جهان به عنوان نیروی تاثیرگذار حضور داشته باشد باید به عنوان تمدن حضور داشته باشد. اگر اسلام به صورت تمدنی حضور داشت، وضعیت در غزه اینطور نبود؛ که کشورهای اسلامی بنشینند و جز به الفاظ و عبارات به امر دیگری متوسل نشوند. واقعیتی به اسم تمدن اسلامی امروز در جهان نیست، هرچند اسم اسلامی روی بسیار از کشورها هست.

حدادعادل ادامه داد: ۳۰ سال پیش در بوسنی وقتی بلاهایی بر سر مسلمانان بوسنی آمد، جهان اسلام کجا بود؟ تمدن اسلامی وجود ندارد. مقام معظم رهبری کاملاً به این نکته توجه دارند که می‌گویند ما باید به تمدن نوین اسلامی دست پیدا کنیم یعنی حضور تاثیرگذار در تمام جهان داشته باشیم. تمدن غربی در جهان همه تمدن‌های دیگر را زیر تسلط خودش آورده و صورت خودش را اعمال کرده بر صورت و ماده همه تمدن‌های غیرغربی. رسیدن به تمدن نوین اسلامی یعنی خروج از این وضعیت و این با علوم انسانی غربی میسر نیست.

او اضافه کرد: حقیقت این است که در تمدن غربی، انسان بنیادی و اومانیست حاکم است. از رنسانس به این سو یک دوگانه‌ای شکل گرفته تحت این عنوان که یا انسان یا خدا. تصور این بوده که انسان برای اینکه خودش باشد، باید در مقابل خدا بایستد. این تصور ایجاد شده که دین آمده که به انسان بگوید تو باید له بشوی. این مفهوم آزادی که در اروپا اینقدر مطلق است اگر بشکافیمش نقطه مقابل عبادت است. در لفظ هم همینطور است. عیادت یعنی بندگی و آزادی یعنی نمی‌خواهیم بنده باشیم. این در فلسفه از دکارت شروع می‌شود و به کانت و نیچه می‌رسد. انگار با دو پارادایم یا ابرانگاره روبه‌رو هستیم؛ در اسلام خدا و در غرب انسان.

حدادعادل گفت: آگوست کنت معتقد به خدا نبود ولی کلیسایی درست کرده بود که خدایش انسانیت بود. فهمیده بود که یک امر مطلقی باید باشد؛ یک دستاویزی باید باشد. کنت گفته بود خدا نیست اما ارزش‌های الهی فطرت انسان او را سوق داده بود سمت اینکه انسانیت باید پرستیده شود. آداب و مناسکی هم درست کرده بود. بعداً دیدند این نیز فرقی با خدا پرستی ندارد و از آن فاصله گرفتند.

او اضافه کرد: کار به جایی می‌رسد که نیچه صحبت از ابر انسان می‌کند که هیچ تعریفی ندارد جز آزادی. نیچه انسان کامل را انسانی می‌داند که نمی‌خواهد گله‌وار زندگی کند. این خیلی جای نقد دارد و به اعتقاد من روشن‌ترین نقدش وضع دنیای معاصر است. الان در واشنگتن و نیویورک و پاریس جمعیت می‌آیند و می‌گویند مردم فلسطین را نجات دهید ولی اتفاقی نمی‌افتد. پس جانشین کردن انسان به جای خدا هیچ مشکلی را حل نمی‌کند. این‌ها همه ایجاب می‌کند که به سوی تمدن نوین اسلامی حرکت کنیم.

رئیس شورای تحول و ارتقای علوم انسانی بیان کرد: از نظر فلسفه کلی ما حرف برای گفتن داریم. از سنخ همین چیزهایی که عرض کردم ولی در عمل باید خیلی کار شود. وقتی می‌گوییم علوم انسانی اسلامی نمی‌توانیم به کلیات اکتفا کنیم. علوم انسانی متنوع است و احکام‌، مختلف هستند و اسلامی کردن هر علم نیز معنای خاصی دارد.

حدادعادل گفت: ما به غیر از جهان‌بینی درباره انسان باید فلسفه اسلامی هر علمی را تبیین کنیم. دانشجوی علوم پایه ما نیز باید در یک تمدن اسلامی فلسفه‌ای بخواند که علم او را در منظومه برتر جا بدهد که بداند کشف قوانین طبیعت به معنی انکار خدا نیست و تفکر غربی را نقد کند که طبیعت شناسی را نقد خدا در نظر می‌گیرند. در همه رشته ها می‌شود این بحث‌ها را کرد اما در علوم انسانی این موضوع ضروری‌تر است. از همین رو نیز از فلسفه‌های مضاف یاد می‌شود. ما باید طوری کار کنیم که در عمل تاثیر خودش را نشان بدهد. باید آرام آرام از مبانی نظری فرود بیاییم و تا پشت در خانه عمل و راه حل، این را جریان بدهیم. در این جهت ما ضعیف هستیم یعنی بنیه اسلامی ما هنوز به آنجا نرسیده که یک عده‌ای، علوم غربی را بشناسند و معارف اسلامی را بشناسند و جهان را هم بشناسند و راه به دانشمندان تاریخ و حقوق و سایر رشته‌ها نشان بدهند.

بسیاری از مسئولین و دانشگاهیان اعتقادی به تحول علوم انسانی ندارند

او افزود: این کار بسیار گسترده و سنگینی است و تنها با یک شورا شدنی نیست و لوازم اجرایی کارآمدی می خواهد. باید تدبیر شود و موانع پشت سر گذاشته شود. یکی از موانع این است که وزارت علوم و دانشگاه‌ها در اختیار کسانی قرار می‌گیرد که اعتقادی به تحول در علوم انسانی ندارند.

حدادعادل ادامه داد: اگر واقعاً می‌خواهیم تحولی در علوم انسانی صورت بگیرد و علوم ما بومی‌سازی و اسلامی شود حداقل کاری که باید بکنیم این است که یک پژوهشکده مستقلی برای مطالعه تحول علوم انسانی ایجاد کنیم و انسان‌های جدیدی بیاوریم که به این کار معتقد باشند و گروه‌های مختلفی را پدید بیاوریم. با یک شورا نمی‌شود کاری کرد و باید انسان‌هایی، تمام وقت، مطالعات خود را صرف تحول کنند. حال علوم انسانی حال خوبی نیست.

چرا علوم انسانی بدل به فرهنگ علمی نشده است؟

واعظی عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم دیگر سخنران این کنگره بیان کرد: محور اصلی صحبت من این نکته است که ایده علوم انسانی اسلامی چرا بدل یه فرهنگ علمی جامعه علمی ایران نشده است؟ برای یک ایده صرف حقانیت یا اعتبار یا دلایل موجه کفایت نمی‌کند که آن ایده بیاید و فرهنگ علمی شود. ایده علوم انسانی اسلامی موضوع تلاش‌های بسیاری بوده است. اما حقیقت این است که آنچه که فرهنگ علمی جامعه علمی ماست همان فرهنگ علم انسانی سکولار است.

او ادامه داد: بازخوانی انتقادی علوم انسانی مدرن در فضای دانشگاهی ما جا نیفتاده و جدی گرفته نشده است. به شکل دقیق علمی مناشی تعقل و شکل‌گیری‌اش به شکل فنی بازخوانی نشده است، اگر این صورت نگیرد رسوبات مبنایی علم مدرن در اذهان دانشجویان شکل می گیرد و دانشجویان در مقابل هر آنچه خارج از مبانی باشد واگرایی پیدا می‌کنند. طرح گفتمان نخبگان علوم انسانی که در دفتر تبلیغات شروع کردیم قدمی بود با این هدف که ورودی‌های نخبه علوم انسانی را نسبت به مبانی مدرن آشنا کنیم تا به شکل واقعی ماهیت شناسی کنند. این قدم باید گسترده‌تر صورت می‌گرفت. حوزه‌های علمیه هم باید با ماهیت علم به شکل فنی آشنا شوند.

واعظی گفت: عده‌ای گمان می‌کنند وقتی می‌گوییم علوم انسانی اسلامی یعنی روش‌های اجتهادی کمک کنند که علوم انسانی را استنباط کنیم که این کج فهمی است. حقیقت این است که وقتی می‌گوییم علوم انسانی یک بخش‌هایی از آن، فلسفی است. وقتی می‌گوییم اسلامی یعنی مبانی بعیده‌ای که هستی‌شناسی اسلامی با خود آورده است ملحوظ نظر فعالین فلسفه فرهنگ باشد. ما دعوت می‌کنیم عالمانی را که بر اساس مبانی اسلامی کار فلسفی کنند. مبانی‌ای که حقانیت و اعتبارش ثابت شده باشد.

او افزود: ما احتیاج به وفاق نسبی داریم. موافقان علوم انسانی و اسلامی باید با هم بحث کنند و به یک اجماع برسند. نباید دچار انحراف بشویم که با یک تلقی غلط انتظارات ناروا داشته باشیم. نکته دیگر این است که به هر دلیل قضیه علوم انسانی اسلامی سیاسی شده است. عده‌ای که مخالف‌اند به این تلقی رسیده‌اند که دفاع از این علوم یک حربه سیاسی برای مواجهه با غرب است و مخالفت خودشان را مقابله سیاسی با نظام تلقی می‌کنند. متاسفانه این تلقی سیاسی کار را خراب کرده است. همین الان در ماجرای غزه عده‌ای در جامعه ما در مقابل این همه جنایت آشکار، سکوت کرده‌اند. در علوم انسانی اسلامی هم همینطور است. نگاه اقتدارگرایانه به مقوله علوم انسانی اسلامی خطاست. ما احتیاج داریم در ساختار مدیریتی و سیاست‌گذاری، علوم انسانی اسلامی را حمایت کنیم.

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم بیان کرد: این علوم وقتی بدل به فرهنگ علمی می‌شود که بدنه جامعه لبیک بگوید و چرخ دنده‌های تولید علم شکل بگیرد. پس اکتفا به موضع حاکمیتی خطاست. قطعاً لازم است اما کافی نیست. عدم توازن در تولید دانش علوم انسانی اسلامی دیگر موضوعی است که باید به آن توجه کنیم. برخی می‌گویند هیچ تولیدی صورت نگرفته که این بی انصافی است. آورده‌های علمی زیادی داشته‌ایم. مطالعات سیاسی در کشور ما یکی از این زمینه‌هاست، اعم از فقه سیاسی، جامعه شناسی سیاسی و …اما من تاکید می‌کنم که کار و تولید متوازن نبوده است. ما استعداد و توانایی‌مان را متوازن پخش نکردیم.

دچار حس تحقیر تمدنی هستیم

محمود حکمت‌نیا، استاد حقوق اسلامی دیگر سخنران این کنگره بیان کرد: این کنگره به عنوان یک موج علمی در کشور پیگیری می‌شود که این جای تشکر دارد. ما یک دغدغه مهم تاریخی داریم؛ سوال این است که در عین حال که ریشه‌های علمی و نظری قوی داریم اما چرا حرکتی انجام نمی‌شود؛ به‌رغم همه تلاش‌ها و رجوع به تاریخ که زحمات زیادی در علوم انسانی اسلامی صورت گرفته است. کارهای بزرگی انجام شده است.

او با اشاره به مقالاتی که از سیدجمال الدین اسدآبادی منتشر شده بیان کرد: دغدغه اصلی این نوشته‌ها این بوده است که چه بر سر تمدن اسلامی آمده است. حرفش این است که ما به مباحث دینی به خوبی عمل نکرده‌ایم. مجموعه تمدن اسلامی تنها مربوط به ایران نیست.

حکمت‌نیا ادامه داد: برخی می‌گویند وضعیت تمدنی ما این است که دچار حس تحقیر تمدنی شده‌ایم. جوانان به جایی رسیده‌اند که می‌گویند نمی‌توانیم و نمی‌شود. برخی از بزرگان ما روی کلمه می‌توانیم تمرکز می‌کردند و تمرکزشان بر همین حس تحقیر تمدنی بوده است. من با اندک مطالعه‌ای که دارم یک تصویری کردم از این ماجرا و یک ادعا که دغدغه تاریخی ما برای برون‌رفت از گرفتاری تاریخی مستلزم چند امر است.

او اضافه کرد: یک اینکه تمدن باید دستگاه نظری داشته باشد و ببینیم دستگاه نظری باید به چه سوالی پاسخ بگوید. ما نسبتمان با خودمان و منابع طبیعی چیست؟ قواعد پایه فلسفی این نسبت‌ها چیست؟ ماجرای فلسفه وقتی بخواهد تحقق عینی بیابد یکی از اشکالات این است که نمی‌توان این دستگاه فلسفی را صرفاً با دستگاه تحققی مورد بررسی قرار داد. همه می گوییم عقل ولی برداشت‌ها متفاوت است ولی در عین حال در یک سری مبناها مشترک هستیم. بین مباحث فلسفی و نظری یک رابطه رفت و آمد است؛ گاهی این برای آن مسئله درست می‌کند و گاهی آن برای این.

حکمت‌نیا گفت: انسان شبیه‌سازی شده در درون تمدن مسئله‌اش پیدا می‌شود اما درون فلسفه مسئله‌اش حل می‌شود. رفت و برگشت باید جایی اتفاق بیفتد. تمدن اسلامی توان شناخت دارد ولی توان ساخت ندارد. توان تغییر ندارد. گرفتاری بزرگ‌تر اینکه، خیلی از چیزهایی که در حقوق می‌خوانیم اختراعات بشر است. که بر اساس قواعد طبیعی توانسته بر اساس ترکیب‌هایی، محصولاتی به دست بیاورد، در برخی قوانین گفته می‌شود کل این اختراعات باید بر اساس قانون طبیعت باشد. این ضعف توانمندی است. ممکن است ما شیمی و فیزیک بلد باشیم اما برای حل مسئله زندگی نمی‌توانیم از این شیمی و فیزیک استفاده کنیم.

این استاد حقوق اسلامی بیان کرد: علوم انسانی تنها قاعده نیست و باید بتواند همانطور که علوم مهندسی اختراعات ارائه می‌دهد علوم انسانی هم چنین کاری را بکند یعنی اختراع کند و اختراعات را مدیریت کند. یعنی توانمندی تجربی را به صورت رفت و برگشت در بیاورد. مثلاً در مورد هوش مصنوعی؛ آیا این به عنوان یک موجود موثر جایی دارد؟ جایش کجاست، در نظام رفتاری یک موجود مانند هوش مصنوعی را کجا باید قرار بدهیم. در کجای بستر نظام حقوقی ما باید قرار بگیرد که این می شود بحث تمدنی ما.

حکمت‌نیا عنوان کرد: ما باید نوع نگاه را اصلاح کنیم و مسئله را اصلاح کنیم و بعد حل کنیم، مسئله غلط را نمی‌شود حل کرد. در حوزه فناوری مسائل ما اشتباه بود، اگر اصلاح نشود سیاست گذاری‌ها و راه‌های دیگر هم اشتباه خواهند بود. ما اگر تحلیل مسئله را غلط انجام دهیم راه‌حل نیز غلط خواهد بود. در ادبیات دینی قواعد پایه ای وجود دارد که اگر به هم بریزد رفتارهای حقوقی بشر به هم می ریزد. لذا در همین راستا نیز جریان کنگره علوم انسانی اسلامی ادعا دارد که باید مسائل علوم انسانی را در بستری نخبگانی جلو برد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط