باوجود تقابل تاريخ چندهزار ساله ادبيات با تاریخ یکصد و اندی ساله سينما، تأثير و تأثر ميان اين دو رسانه چه آگاه چه ناآگاه، چه با اقبال چه با انكار، در توليدات هنری جريان داشته و در نقدهای دانشگاهی و غير دانشگاهی بازتاب يافته است.
مطالعات تطبیقی اقتباس به پژوهشهایی اطلاق میشود که تعامل بین دو رسانه را مورد بررسی قرار میدهند و بیشترین تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفته، به اقتباس ادبی در معنای انتقال از ادبیات به سینما بازمیگردد.
بحثهای نظری درباره اقتباس به چند حوزه قابل تقسیم است: سیر تاريخی اقتباس، نظریهپردازی درباره فرایند اقتباس با توجه به فسلفه و زیباییشناسی سینما، تحلیل اقتباسهای ادبی با نظر به رویکرد متمایز سینما به شعر يا نثر داستانی، بحث درباره تفاوتهای رسانهای ادبیات و سینما، توضیح درباره ضرورتها و فرصتهای فرهنگی اقتباس از ادبیات بومی و ملی، مقایسه جریان اقتباس در سینمای ملی با سینمای جهان و تحلیل آسیبها و راهکارها و مانند آن.
در این زمینه منابع علمی معتبری وجود دارد، اما اگر بخواهیم درباره «مطالعات تطبیقی اقتباس» در ایران سخن بگوییم و منظورمان آن نوشتههایی باشد که به مقایسه فیلمهای اقتباسی با منابع ادبی پرداختهاند، باید در نظر داشته باشیم که این پژوهشها غالباً از دو ویژگی برخوردارند: نخست اینکه پرسشها و فرضیههای تحقیق با اتکا به دو متن ادبی و سینمایی و با استناد به شواهد شکل میگیرند و کمتر ذهنی و انتزاعی هستند، دیگر اینکه آثار اقتباسی بهراحتی میتوانند دستهبندی شوند و از نظر سبک مورد تحلیل قرار گیرند؛ مانند داستانهای یک نویسنده که مورد اقتباس قرار گرفتهاند، آثار یک فیلمساز اقتباسگر که از داستانهای مکتوب گرفته شدهاند یا آثار اقتباسی یک دوره تاریخی.
پژوهشهای انجامشده را از چند منظر میتوان دستهبندی کرد: رسالههایی که به قلم کارشناسان سینما یا محققان ادبیات نوشته شدهاند، آثاری که بهطور مشخص و مستقل درباره اقتباس ادبی تألیف شدهاند، تألیفاتی که ضمن مباحث سینمایی و ادبی دیگر به جریانهای اقتباس هم اشاره کردهاند. پژوهشهایی که در شمار پایاننامهها و رسالههای دانشگاهی فهرست میشوند، آثاری که در قالب کتاب به طبع و نشر رسیدهاند، مقالاتی که در مجلات مروری دورنمایی از وضعیت موجود به دست دادهاند، مقالاتی که با پایبندی به مبانی تحقیقات آکادمیک در مجلات علمی-پژوهشی یا علمی-ترويجی قرار گرفتهاند، تحقیقاتی که آثار ادبی را قبل از تبدیل به فیلم از منظر ظرفیتهای نمایشی و تصویری بررسی کردهاند، پژوهشهایی که آثار سینمایی و ادبی را بعد از تولید فیلمهای اقتباسی نقد کردهاند از دیگر دستهبندیهای این پژوهشها است.
آثاری که بهصورت انفرادی و بهطور مستقل به مسأله اقتباس پرداختهاند غالباً به قلم صاحبنظران رشته سینما نوشته شدهاند و شکل متقدم برخی از این تألیفات، رسالههای دانشگاهی بوده است؛ مانند «اقتباس ادبی در سینمای ایران»، شهناز مرادی کوچی؛ «اقتباس برای فیلمنامه»، محمد خیری. این دو تألیف بنا به شکل و ساختار تحقیق، دارای سرفصلهای جزئی و شواهد و مستندات قابل ارجاع است.
این سرفصلها شامل تعریف واژگانی اقتباس، شرح انواع اقتباسهای ادبی و غیر ادبی در سینما، دستهبندی انواع اقتباس از وفادار تا آزاد، تبیین جایگاه ادبیات داستانی در اقتباس و بهویژه داستانهای شناخته شده و آثار واقعگرا، ارائه فهرستی از اقتباسهای ادبی در تاریخ سینما، تحلیل نخستین اقتباسهای تاریخ سینما و مقایسه آن با جریانهای بعد، توضیح درباره تأثیرپذیری سینماگران صاحب سبک از ادبیات، اشاره به نمایشنامهها و داستانهای ادبی که به کرات مورد اقتباس قرار گرفتهاند.
توجیه فرایند اقتباس با دلایل هنری- رسانهای یا فرهنگی- هویتی، برشمردن تفاوتها و تشابههای ادبیات و سینما، بحث درباره اصول اقتباس و اشاره به نظریههای اقتباس، توضیح راهکارها و مراحل اقتباس مانند تلخیص رمان یا گسترش داستانهای کوتاه، طرح بحث تأثیرگذاری سینما بر ادبیات در کنار تأثیرپذیری از آن از دیگر سرفصلها است.
در نهایت، توضیح شاخصترین اقتباسهای سینمای ایران شامل «شب قوزی»، «شوهر آهوخانم»، «گاو»، «آرامش درحضوردیگران»، «داش آکل»، «تنگسیر»، «خاک»، «شازده احتجاب»، «بوف کور»، «سایههای بلند باد» هستند.
از مجموع تألیفها میتوان دریافت:
نقد فیلمهای اقتباسی بهصورت کلی مطرح شده و کمتر به نقد عملی سینما و ادبیات نزدیک است. یکی از معیارهای اصلی قضاوت درباره فیلمها میزان اقبال مخاطبین است و مسئله اصلی اقتباس از دیدگاه این محققان، انتقال رویدادهای داستانی از متن ادبی به فیلم است و البته ریشهیابی و دلایل تاریخی این نگرش به مطالعات غربی و ترجمه آن بازگشت دارد.
آثاری که با اهتمام یک نهاد فرهنگی-هنری یا مؤسسه سینمایی به مسئله اقتباس پرداختهاند نیز غالباً منشائی سینمایی دارند و مؤلفان آن بیشتر منتقدان یا استادان رشته سینما هستند اما تفاوت محسوسی با گروه قبل دارند و آن مسئلهیابی از دیدگاههایی متفاوت و بنیادین است، چنانکه کاربست نظریههای سینمایی یا رویکردهای نقد ادبی برای تحلیل فیلمهای اقتباسی در این نگاشتهها چشمگیر است.
پژوهشهایی که ظرفیتهای آثار ادبی را برای تبدیل به فیلمنامه و فیلم بررسی کردهاند، عمدتاً در قالب رسالههای دانشگاهی و کتابها و مقالات علمی-پژوهشی مستخرج از آن تألیف شدهاند. این آثار خود به دو دسته تقسیم میشوند: آثاری که قابلیتهای نمایشی عناصر روایی را در متون ادبی بررسی کردهاند و آثاری که به قابلیتهای نمایشی عناصر سبکی پرداختهاند.
پژوهشهایی که قابلیتهای نمایشی عناصر روایی را در متون ادبی بررسی کردهاند، بیشتر مورد اهتمام کارشناسان ادبیات بوده است. این پژوهشها بر این پیشفرض اتکا دارند که نخست متون ادب فارسی، قابلیت تبدیل سینمایی دارند و دوما با توجه به شمار اندک فیلمهای اقتباسی در سینمای ایران، میتوان با معرفی متون ادبی به سینماگران براساس نگرۀ روایت دراماتیک، در مقام یک واسط به جریان اقتباس کمک کرد.
از مؤلفههای مشترک در این آثار، وجود یک مقدمه درباره تبیین مناسبات ادبیات و سینما، تعداد اندک مثالها و نمونههای سینمایی، معطوفکردن توجه به عناصر روایی و ترجیح آن بر عناصر سبکی و گاه تلاش نویسندگان برای یافتن برابرهای سینمایی است که اثر را از تحقیق به تخییل سوق داده است.
بعضی نوشتهها بررسی ظرفیتهای نمایشی آثار ادبی را از یک متن واحد به متونی گسترش دادهاند که میتوانند تحت عنوان یک سبک فهرست شوند؛ مانند قابلیتهای نمایشی ادبیات دفاع مقدس یا ظرفیتهای دراماتیک متون حماسی.
آثاری که قابلیتهای نمایشی عناصر سبکی را در متون ادبی بررسی کردهاند، از دیدگاه دیگری هم قابل دستهبندی هستند. برای مثال برخی از این نوشتهها بهطور خاص مشترکات زیباییشناسی ادبیات و سینما را در عرصۀ سبک و تصویر بررسی کردهاند و برای مثال به مقایسه فنون و صنایع ادبی با تکنیکهای سینمایی پرداختهاند.
برخی دیگر از نگاشتهها قابلیتهای نمایشی عناصر روایی - سبکی را در آثار ادبی بررسی کردهاند که بارزترین آنها توجه به خسرو و شیرین نظامی، شاهنامه فردوسی و تاریخ بیهقی است. تعداد دیگر از نگارشها نیز با نگرههای سینمایی به نقد متون ادبی پرداختهاند.
همزمان با اقبال گسترده محققان به پژوهشهای نوین ادبی که بر نظریه و رویکردهای نقد متکی هستند، گروهی از مطالعات ادبیات و سینما براساس شاخههای مطالعاتی یا رویکردهایی مانند ادبیات تطبیقی، روایتشناسی، نشانهشناسی و مانند آن به برهمسنجی متون ادبی و سینمایی پرداختند.
گذشته از آثار فوق که بهطور مشخص و مستقل درباره اقتباس ادبی تألیف شدهاند میتوان به اقسامی از تحقیقات پرداخت که یا ضمن مباحث خود به اقتباس پرداختهاند یا در قالب نوشتههای مطبوعاتی و مصاحبههای ژورنالیستی، اقتباس را مورد توجه قرار دادهاند.
قسم اول، تحقیقات اولیه درباره تاریخ سینمای ایران است که هرگاه به نمونهای از فیلمهای اقتباسی برخوردهاند درباره رویکرد ادبی فیلمسازان نکتههایی بیان کردهاند. و قسم دوم، نوشتههای پراکنده مطبوعاتی هستند و از این جهت درخور توجه هستند که منبعی از ایدههای راهبردی یا فهرستی از آسیبشناسی اقتباس به دست میدهند. نوشتههایی که بین یک یا دو صفحه هستند و میتوانند، موضع اصلی سینماگران یا صاحبنظران ادبیات را بهعنوان باورهای عمومی و غالباً پنهان آنها به ما نشان دهند.
نظر شما