کتاب «حاج همت» که اثر خانم ناهید رحیمی است، بیست داستان از زندگی و شخصیت شهید ابراهیم همت را بیان میکند.
کتاب «حاج همت» که اثر خانم ناهید رحیمی است، بیست داستان از زندگی و شخصیت شهید ابراهیم همت را بیان میکند. داستانهای این کتاب بسیار روان است به طوری که هر نوجوانی میتواند با آن ارتباط بگیرد.
شاید هرگز به ذهن هیچ کسی خطور نمیکرد نوزادی که همگان فکر میکردند در شکم مادر از دست رفته است و با عنایتی شبیه به معجزه زندگیاش حفظ شده بود، در آیندهای نه چندان دور تبدیل به مردی بزرگ و تاثیرگذار در تاریخ ایران اسلامی و هشت سال دفاع مقدس شود که به بلندترین درجات انسانی و الهی دست یافت.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«ابراهیم با چشمهای خیسش آسمان را نگاه کرد و گفت: «محمد! ماه را ببین». محمد با دیدن ماه کاملی که در نهایت درخشندگیاش بود گفت:« چقدر قشنگ! ماه امشب درخشانتر از همیشه است.» ابراهیم با بغض گفت:«از اول عملیات دقت کردم. هر جایی لازم بود که از دید دشمن پنهان باشیم، ابرها جلوی ماه را میگرفتند و هرجایی لازم بود بچهها جلوی راهشان را ببینند ماه از پشت ابرها بیرون میآمد و مسیر را روشن میکرد. میبینی محمد جان؟ میبینی خدا چقدر مراقب ماست؟»
محمدابراهیم همت (۱۳۳۴- ۱۳۶۲ش)، از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی بود.
شهید همت قبل از انقلاب اسلامی ایران به شغل معلمی اشتغال و در صف مبارزان علیه حکومت پهلوی قرار داشت که بارها ساواک به او اخطار داده و حکم ترور و اعدامش صادر شده بود. بعد از انقلاب به همراه دوستانش سپاه شهرضا را تشکیل داده و مسئولیتهایی را در همین زمینه عهدهدار شد. با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفته و در عملیاتهای فتح المبین، بیت المقدس، رمضان، عملیات مسلم بن عقیل، ولفجر مقدماتی، والفجر ۱-۳-۴ و خیبر شرکت کرده و مسئولیتهایی را بر عهده داشت. او فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را بر عهده داشت و چندین عملیات را فرماندهی کرد. سرانجام در عملیات خیبر به همراه معاونش شهید اکبر زجاجی در اثر اصابت گلولهٔ توپ در نزدیکی آنها به شهادت رسیدند.
نظر شما