نشست «زندگی عریان در موقعیت دیجیتال» برگزار شد؛
طاهری کیا: وصل بودن به ماشین یک حق انسانی است/ نجفزاده: این کتاب از ادبیات توسعهنیافتگی ایران سخن میگوید
نجف زاده گفت: مفهومی که طاهریکیا در این کتاب صحبت میکند همان ادبیات توسعهنیافتگی ایران است که با الفاظ روانشناسانه و جامعهشناسانه مطرح میشود. تحلیل این سنت انتقادی به نظر میرسد نیازمند از آن خود کردن مفهوم زیست-سیاست است.
طاهریکیا بیان کرد: حواس و حافظه زیر ضربات ریتمهای جریانهای ارتباطی است. اینفورمیشن یعنی شکل دادن. آگامبن مفهوم پیچیدهای را در سه کتاب توضیح میدهد. حیات برهنه که به زندگی عریان تبدیل شد. من زندگی عریان را با نگاهی انتزاعی دیدم. آگامبن میگوید در جامعه مدرن با دو مدل زندگی روبهرو هستیم، یکی زندگی حیوانی و دیگری زندگیای که مشمول قانون انسانی میشود.
وی اضافه کرد: وقتی از دایره قانون جدا میشویم درگیر زندگی حیوانی میشویم. تبدیل میشویم به یک آدم بیتربیت. طرز رفتار مدرن و حقوق مدرن هم از بین میرود. وقتی پوشش قانون را از دست میدهیم رانده میشویم به سمت زندگی عریان. در این زندگی حتی ممکن است کشته شویم.
طاهریکیا ادامه داد: موقعی که اطلاعاتی از ما تولید نشود و ما را بیرون بیاندازند ما از بین میرویم. در جامعه شبکهای، بیرون افتادن از شبکه میتواند مستقیما با حیات و زندگی ما روبهرو باشد. زندگی عریان در جغرافیای دیجیتال زندگیای است خارج از شبکه. تهی شدن از قدرت اشتراک. تهی شدن از صدا کردن دیگران برای احقاق حق.
وی با اشاره به اینکه جداشدن از ماشین خشونتبار است بیان کرد: وصل بودن من به ماشین از سختافزار و الگوریتم و ماهواره و ... یک حق انسانی است. شاید من بخواهم چارلی چاپلین را نقد کنم اما جدا شدن از ماشین راه حل نیست؛ بلکه ماشین بخشی از مشکل است. ما باید به سمت گسترش ماشین برویم. جدا شدن ماشین یعنی جدا شدن قسمتی از بدن من.
طاهریکیا به داستان دنیا علی پرداخت و گفت: دنیا علی یک دختر عربستانی است که چندین سال پیش به دلیل مشکلاتی که در خانواده برایش پیش آمد به سمت کانادا فرار کرد. از آنجایی که از یک خانواده بانفوذ عرب بود در فیلیپین، جلویش را میگیرند و تصمیم میگیرند او را دیپورت کنند. او به واسطه یکی از گردشگران مشکلش را به صورت ویدیو منتشر میکند و همین باعث میشود نجات پیدا کند.
وی افزود: مثال دیگر این موضوع مسئله black life matter بود. جورج فلوید که صحنه کشته شدنش را فیلم میگیرند و همین تبعات و مسائل زیادی را در سرتاسر آمریکا و حتی اروپا ایجاد میکند. اگر آن فیلم تولید نمیشد این جریانات پدید نمیآمد. در رخداد شهریور 1401 هم همینطور بود. عکسی از خانم امینی گرفته شد و ما با وضعیت جدیدی روبهرو شدیم. موارد دیگری نیز هست.
طاهریکیا گفت: آنچه ما میگوییم زندگی عریان، یک پدیده غربی نیست و اتفاقا ربط خاصی به ما دارد. اگر از ارزش فاخر رمانتیک که میخواهد تکنولوژی و ماشین را به کناری بگذارد بگذریم، این حق ماست که به ماشین اتصال داشته باشیم. ماشین قسمتی از ارگانیسم ماست.
نجفزاده به عنوان دیگر سخنران این نشست بیان کرد: یکی از هنرمندیهای طاهریکیا در کتاب، مفهومسازی به زبان فارسی است. بعضی از مفهومها را خلق کرده و نیاز به ترجمه دارند. یکی از دردسرهایش این است که باید مفهوم اینها را در انگلیسی پیدا کند. مفاهیمی همچون حواس-سیاست یا مفهوم بر زندگی.
وی ادامه داد: او در حال نوشتن مقدمهای برای تحلیل جامعه ایران در عصر هوش مصنوعی یا شهر هوشمند است؛ تمام منازعاتی که در این شهر وجود دارد، در تنازع با وضعیت جهانی است. تا جایی که معتقدم او دنبال سویههای رهاییبخش این حیات در جغرافیای دیجیتال است. داستان نیز از همین جا شروع میشود.
نجفزاده گفت: مسائل نهفتهای نیز در اثر وجود دارد که نیاز هست در آثار بعدی بیشتر دربارهشان توضیح داده شود. او از تبارشناسانه نگاه کردن به پدیدارشناسی زندگی روزمره میرسد. طاهری کیا خیلی ساده از حواس-سیاست تعبیری ارائه میکند که به نظر نمیرسد موضوع مغفولی بوده باشد تا الان.
وی عنوان کرد: حواس-سیاست ماهیت زندگی به مثابه پرت کردن حواس برای موقعیتهای جدید است به نظر میرسد در سنت انتقادی از باب نمونه، جلد نخست سرمایه، اساسا این موضوع را در میدان روابط انقیادی مطرح میکند و چگونگی پرت کردن حواس فرودست و کارگر. این همان تلاش برای تولید بهره بیشتر یا امر مازاد از جسمانیت سوژه فرودست است.
نجفزاده گفت: حسن کار طاهریکیا این است که میگوید که در میدان قدرت و سیاست در ایران، این به چه صورت دارد رخ مینماید. تلاش ستودنی ایشان در همین جاست. صرفا شروع کرده و جا دارد که بیشتر جلو بیاید و این امر نیازمند تعمیق بیشتر روی این مسائل است.
وی ادامه داد: حواس–سیاست در مورد حیات برهنه، یک تنزل مفهومی دارد. هم نوعی تنزل معنایی وجود دارد به خصوص وقتی که درباره ایران صجبت میکند و مشکل از همینجا شروع میشود. حواس روشنفکر ایرانی و نخبگان درباری به سمت حیاتی دیگر پرت شد. این نام دیگریست برای عقبماندگی.
نجفزاده بیان کرد: چیزی که طاهریکیا در این کتاب صحبت میکند همان ادبیات توسعهنیافتگی ایران است که با الفاظ روانشناسانه و جامعهشناسانه مطرح میشود. تحلیل این سنت انتقادی به نظر میرسد نیازمند از آن خود کردن مفهوم زیست-سیاست است. باید این منازعات را به منزله زیست-سیاست ایران یا حیات عریان در نظر گرفت.
وی اضافه کرد: طاهریکیا میخواهد در مقیاس جهانی این را به کار ببرد و بگوید که ما نسبت به جهان خارج از ایران فرودست هستیم یا به ورطه برهنگی و عریانی رانده شدهایم. از مدار توسعهیافتگی بیرون پرت شدهایم. مفهوم زیست-سیاست باید در مدار اتفاقاتی که برای توسعه اتفاق میافتد تحلیل کنیم.
خسروی به عنوان دیگر سخنران این نشست بیان کرد: اولین نکته از نظر من عدم تمیز بین نظم و قانون است. در جاهایی با هم تناظر دارند اما نظم فکر نمیکنم از طریق قانون جاری و ساری شود. در بسیاری از مواقع شاهدیم که ساز و کار اعمال نظم، ناقانونی است.
وی ادامه داد: مفهوم عاملیت نیز قابل بحث است. گاهی در یک کارخانه نور را کم و زیاد میکنند تا متوجه اثرگذاری نور بر کار کارگران شوند. یا بحث ردیابی چشمی ما روی اسکرین که به کدام بخشهای صفحه مانیتور بیشتر توجه میکنیم. اینها همه جزو حواس-سیاست هستند.
خسروی گفت: نکته دیگر درباره کلیت متن است که علیرغم رویکرد پساتجددگرایانه خودش درگیر دوگانگیهای تجددگرایانه است. اینکه من نخواهم از ماشین استفاده کنم فکر نمیکنم از من یک بازمانده بسازد. شاید در زندگی شهری کمی نمود داشته باشد اما در زندگی و حیات نوع دیگر مثل زندگی در یک روستا، نمود آن کمتر است.
وی گفت: طاهریکیا اشاره میکند که در تلاش است به حداکثر انتزاع نزدیک شود و از من حکومت یا من مردم صحبت میکند. از موسسه مطالعات اجتماعی انتظار میرود اول پایش را روی زمین بگذارد و از دادههایی استفاده کند و بعد از نردبان انتزاع بالا برود.
کتاب «زندگی عریان در موقعیت دیجیتال» در فصل دوم، به تاریخ جامعهشناسی در قرن نوزدهم و امیل دورکیم و گابریل تارد میپردازد که با دو دیدگاه هستیشناسی متفاوت در پی تدوین هستی جامعه بشری بودند. دورکیم میتواند رشته جامعهشناسی را در قالب رشتهای دانشگاهی و علمی به ثبت برساند و شباهت انسانها به هم را در جامعه تحت عنوان وجدان جمعی به مثابه پیشفرضی مسلم در نظر بگیرد.
تارد اما، ایده شباهت انسانها به یکدیگر را زیر سوال میبرد. تارد جامعه را در قالب مجموعهای از روابط جستجو میکند و نظام طبیعت را به سبب داشتن همین روابط، همانند جامعه میپندارد. طاهریکیا در این فصل از کتاب، به تفصیل به مقایسه آراء این دو هستیشناس میپردازد.
نظر شما