منابع طرح کتابخوان ماه، ویژه اردیبهشت ۱۴۰۲ با ارائه کتاب های «ایران! جوان بمان!»، «برایم شمع روشن کن»، «تندتر از عقربهها حرکت کن» و «گلستانخوانی برای کمحوصلهها» معرفی شد.
کتاب اول؛ «ایران جوان بمان»
پدیدآور: محسن عباسی ولدی
ناشر: آیین فطرت
تعداد صفحات: ۳۲۵
«ایران جوان بمان» نشانی از هوشمندی و دقت پدیدآور آن است، چراکه نخستین بار، 10 سال قبل که چندان عوارض هولناک پیری جمعیت برای عموم مردم و بسیاری از کارشناسان هویدا نبود، برای پیشگیری از وقوع این چالش و بحران عظیم هشدارها و راهکارهای علمی و عقلی و عملی ارائه کرده و با بیانی ساده و روان، همهی موضوعات و مسائل مطرح در بحث افزایش جمعیت، تربیت فرزند، کنترل جمعیت در ایران، مشکلات اقتصادی خانوادههای پرجمعیت، سنتهای الهی در رزق و روزی به بندگان، جایگاه فرزندآوری در اسلام و... را در قالب پرسش و پاسخ مطرح نموده و به مسئله بحران جمعیتی کشور نگاهی همه جانبه داشته است.
به طوری که از یکسو دلایل بسیار مهم و چند وجهیِ اهمیت فرزندآوری برای خانواده و اجتماع و تبعات جبرانناپذیری غفلت از مسئله جوانی جمعیت و فرزندآوری بیان شده و از سوی دیگر در جذابترین فصول کتاب، به رد تمام توجیههای به ظاهر منطقیِ برخی خانوادهها و مسئولان در عدم امکان رشد فرزندآوری و غلبه بر مشکلات این پدیده، از منظر فردی و اجتماعی و خانوادگی و حکمرانی پرداخته است.
پاسخی به توجیهات کنترل جمعیت در دههی شصت؛ تبعات گسترده و چند وجهی سالمندی جمعیت؛ نسبت مسائل اقتصادی با فرزندآوری؛ فرزندان بیشتر و مسئلهی تربیت در فضای فرهنگی امروز! افزایش جمعیت و کمبود منابع طبیعی؛ اشتغال مادران و فرزندآوری؛ زندگی آپارتمانی و فرزندان بسیار، برخی از عناوین و مباحث تأمّلبرانگیز این اثر خوشخوان و در عین حال متقن و کاربردی است.
کتاب دوم؛ «برایم شمع روشن کن»
پدیدآور: مریم محمدخانی
ناشر: افق
تعداد صفحات: ۱۵۲
نوجوانی از حساسترین و خاصترین مقاطع زندگی است؛ دورهای با تغییرات بسیار زیاد عاطفی، فکری و فیزیکی. کتاب «برایم شمع روشن کن»، ماجرای دختر نوجوانی را روایت میکند که با خانواده و دنیای اطرافش مشکلات فراوانی دارد. سارا که در آغاز ۱۳سالگی است و نوجوانی را تازه آغاز کرده در حال شناخت خود و دنیایی است که در آن زندگی میکند و در این میان باید با شرایطی نه چندان طبیعی مواجه شود.
او با پدرش زندگی میکند. پدر، یک مهندس پرمشغله است که در نبود مادر نمیتواند زندگی را به خوبی اداره کند و هر شب دیروقت به خانه برمیگردد. سارا با یک مسئله بسیار بزرگ به نام تنهایی مواجه است، آن هم درست در زمانی که بیش از همیشه نیاز به حضور پدر و مادر دارد. یک اتفاق اما زندگی او را تغییر میدهد! یک غریبه که سارا عکس او را در کشوی مادرش دیده و در اینستاگرام پیدایش کرده است. کسی که سارا فکر میکند داییاش باشد. اما مادر نیست تا همه چیز را برای سارا تعریف کند. او در شرایطی سخت به سر میبرد. دوستش پریسا که اسبابکشی کرده و از او دور شده، مادرش که در بیمارستان است، بعد آن غریبه که سالها قبل از ایران رفته و پدرش که هست اما نیست!
سارا در این داستان نماینده نوجوانهایی است که هزاران سوال بیجواب دارند. از تنهایی و جداافتادگی، تفاوتها و خشونتها، ترسها و امیدها و ... او درگیر چند جور رفتن و از دست دادن است.
کتاب سوم؛ «تندتر از عقربهها حرکت کن»
پدیدآور: بهزاد دانشگر
ناشر: دفتر نشر معارف
تعداد صفحات: ۳۰۴
چگونه باید یک کسبوکار ایجاد کنم، کارآفرین باید چه ویژگیهایی داشته باشد، آیا ممکن است در شرایط کنونی کشور، بدون پارتی و سرمایه کسبوکاری آن هم از نوع دانشبنیان ایجاد کرد؟ مهمترین موانعی که بر سر ایجاد یک کسبوکارِ دانشبنیان در ایران وجود دارد کدامند و آیا میشود از راه صحیح و قانونی از این موانع عبور کرد؟
در حوزه کارآفرینی و موفقیت، کتابهای ترجمهی بسیاری وجود دارد، اما کتابی که متناسب با شرایط جامعهی ایران باشد (از حیث اقتصادی، فرهنگی، دینی، اجتماعی، امکانات، رویههای اداری و...) کمیاب و نادر است.
اکثر کتابهای تألیفی هم مطالب و مثالهایشان برگرفته از همان کتابهای غیر ایرانی است و پر از مفاهیم انتزاعی و غیر کاربردی، اما این اثر که به واقع در موضوع خود منحصر به فرد است، در قالب یک داستانِ مستند (با قلم جذاب بهزاد دانشگر)، ضمن ارائه پاسخ برای پرسشهای فوق، سرگذشت جوانی را حکایت میکند که کسبوکاری دانشبنیان و بسیار موفق را ایجاد میکند، آن هم بدون پارتی و سرمایه و با مدرک لیسانس (با معدل ۱۴!)
با خواندن این کتاب که روح امید و انرژی مثبت را در مخاطب میدمد، عباراتی نظیر نابرده رنج گنج میسر نمیشود؛ از تو حرکت از خدا برکت و... در ذهن تداعی میشود.
کتاب چهارم؛ «گلستانخوانی برای کمحوصلهها (دفتر چهارم از مجموعهی خرده مینا بر خاک)»
پدیدآور: داوود غفّارزادگان
ناشر: کتاب نیستان
تعداد صفحات: ۸۳
کتاب گلستان سعدی در میان آثار نفیس گنجینه ادب پارسی جایگاهی ویژه دارد؛ اما حوصلهی انسان مدرنِ امروزی کمتر به خوانش این اثر خوشخوانِ روحانگیز تمایل دارد؛ کتاب نیستان اما در این میان راهی برگزیده که طعم دلانگیز این آثار نفیس و خاصه گلستان سعدی، کام انسان کمحوصله معاصر را نیز بتواند شیرین کند.
داوود غفارزادگان با ذوق و سلیقهای ستودنی، دسته گلی زیبا از گلستان سعدی چیده و با اعرابگذاری دقیق عبارات و توضیح معانی احیاناً نامأنوس برای مخاطب عمومی اثری خلق کرده که در عین وزانت ادبی و محتوایی باب طبع مخاطب امروز است. حکایت ذیل نمونهای از ۸۵ حکایت بِهگزین شدهی پدیدآورندهی این اثر دوستداشتنی از گلستان است: «پارسایی را دیدم در کنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارو بِه نمیشد. مدتها در آن رنجور بود و شکر خدای علی الدّوام گفتی. پرسیدندش که: شکر چه میگویی؟ گفت: شکر آنکه به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی...»
نظر شما