در رمان گورنه، سلیم یک زندانی مجازی است. اسیر معمایی است که در هفتسالگی وی رخ داده؛ پدرش بدون آنکه توضیحی دهد خانهشان در زنگبار را ترک میکند و هرگز بازنمیگردد. از آن زمان به بعد سلیم در نوعی برزخ زندگی میکند. نه مرده است و نه مانند زندهها زندگی طبیعی دارد. وجودش در گرو اسرار خانوادهاش محبوس شده است.
گذشت زمان تأثیری بر ارتباط ضعیف سلیم با پدرش ندارد و پدرش حتی روزبهروز کمتر
به او نزدیک میشود. دیدارهای سلیم هم هنگام بردن ناهار پدرش غمبار و مملو از
شرمندگی است: «او حدودا سیساله بود، اما نشانههای پیری در چهره جوانش باعث
میشد مردم به او خیره شوند... همواره از سستی و فرومایگیاش خجالت میکشیدم.»
از قضا، سلیم بزرگترین سرنخ از اسرار پدرش را نه در زنگبار، بلکه در بیش از
چهارهزار مایل دورتر، در انگلیس پیدا میکند، جایی که در سنین نوجوانی برای تحصیل
میرود و هزینههایش را نیز عموی دیپلماتش تقبل میکند. سلیم در انگلستان نیز
نمیتواند راحت و آسوده زندگی کند، اسرار خانواده همچنان روی زندگیاش سایه افکنده و حالا او نیز همچون پدرش خانه واقعی ندارد.
گورنه نیز خود از مهاجران آفریقاییتبار است که پس از انقلاب زنگبار به انگلیس پناهنده
میشود و به همین خاطر حسوحال مهاجران را بهخوبی منتقل میکند؛ حس
تعلق نداشتن به محل تولد یا مکان زندگی. هرچند موضوع مهاجرت در نگاه اول حرف
تازهای برای خواندن ندارد، اما آنچه رمان «قلب شنی» را از کتابهای دیگری که این
تجربه را به اشتراک گذاشتهاند متمایز میکند مضامین متنوع و عمیقتر در روایت گورنه
است. همان گونه که نویسنده در مصاحبه اخیرش در نشریه نشنال شرح داده است: «میخواهم مردم را با داستانم سرگرم و مشغول کنم درعینحال معتقدم که باید در این راه با نوشتهای ساده و قابل فهم عموم سطح فکری خوانندگان را در هر کتاب کمی ارتقا داد.»
بهاینترتیب در خوانش رمان «قلب شنی» خواننده علاوه بر آنکه سرگرم میشود، با برخی مفاهیم و حقایق جهان نیز بهتر آشنا میشود. یکی از این حقایق، سنگینی بار اسرار و قدرت ناگفتههاست، اسراری که ابتدا والدین سلیم از او مخفی میکنند و بعدتر سلیم نیز هنگام نقل مکان به انگلستان رازهای مادرش را حفظ میکند. با اینکه سلیم پیامهای موجز و کوتاه برای خانه میفرستد، از نامههای ارسالنشدهای که احساسات واقعی و حرفهایش را در آن آشکار کرده، کتابی درست کرده که آن را نزد خود نگاه میدارد.
چه تعهد و الزامی ما را وامیدارد تاریکترین رازهایمان را با اعضای خانواده درمیان
بگذاریم یا برعکس؛ گمان میکنیم با پنهانکردن اسرار مهم خانوادگی، در قبال آنها نوعی حرکت عاشقانه انجام دادهایم.
هنگامی که سلیم بالاخره دلیل آشفتگیهایش را با پدرش درمیان میگذارد و در مورد زنی که عاشقش شده صحبت میکند، حس خیانت و عذاب وجدان به او دست میدهد و از این کار خود پشیمان میشود. البته آن زن با او همعقیده نیست و میگوید باید از این محدودیتها و مرزها عبور کرد و بتوان در مورد هرچیزی که باعث رنج و عذاب
ماست حرف زد.
دیگر موضوع مطرحشده در رمان، موج تحولات سیاسی است که در انقلاب ۱۹۶۴
زنگبار رخ میدهد. دستگیری و کشتهشدن یک پدربزرگ در این انقلاب و فرار
پدربزرگ دیگر مستقیم بر انتخابهای مادر سلیم تاثیر میگذارد که به ترک پدر سلیم
و سقوط پیدرپی این خانواده بهویژه سلیم منجر میشود.
هرچه زمان به عقب بازمیگردد، عمق پیامدهای استعمار و استعمارگری بیشتر نمایان
میشود. سلیم حالا در دنیای انگلیسیهایی زندگی میکند که استعمارگران پیشین آنها هستند.
هرچند گورنه بیشتر در ذهن سلیم و کمتر به ذهن پدر او میپردازد، این کتاب درباره زنان نیز بهخوبی صحبت میکند. در اینجا نیز دوباره قدرت در آنچه گفته نمیشود نهفته
است؛ بهویژه درمورد دیدگاه به سخننیامده مادر سلیم. نویسنده با ناگفته گذاشتن رویدادها و وقایع از نگاه مادر، دگرباره نشان میدهد که زنان همچنان در استثمار مردها قرار دارند و هنوز حرفهایشان شنیده نمیشود.
در اواخر داستان، پدر سلیم تلاش میکند کمی از خلاها و کاستیهای پسرش را جبران کند و ناخودآگاه داستان «حکم برابر حکم» شکسپیر در ذهن خواننده متبادر میشود. انگار گورنه دست به بازآفرینی این نمایشنامه زده است؛ کاری که در پروژه هوگارت شکسپیر انجام میشود. در این پروژه تعدادی از نویسندگان معروف امروزی نظیر مارگارت اتوود، آن تایلر و گیلیان فلین به بازآفرینی تعدادی از معروفترین آثار شکسپیر پرداختهاند.
هرچند که «قلب شنی» جزو این آثار چاپشده یا درحال چاپ نیست، ممکن است گورنه در زمان نگاشتن رمان از این پروژه الهام گرفته باشد.
چه عبدالرزاق گورنه عمدا تصمیم گرفته باشد دست به بازآفرینی نسخه زنگبار امروزی از «حکم برابر حکم» شکسپیر بزند یا اینکه این تشابهات به شکل اتفاقی تنها در هنگام نگاشتن کتاب آشکار شده باشد، در هر صورت «قلب شنی» روایتی جذاب و خواندنی است.
داستان آن بسیار بیشتر و پرمحتواتر از ماجرای تلاش پسری است که میخواهد راز
خانوادهاش را کشف کند. این داستان درباره تلاش انسان برای یافتن جایگاه خود در این
جهان یا یافتن خلوتی برای انسان در انزوا ست تا در آن بتواند خودش باشد و همین نکته کافی است تا همه با این رمان ارتباط برقرار کنیم.
نظر شما