شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰
نویسندگان نسل چهارم روی دست نسل‌های قبل زده‌اند

صمد طاهری، از نویسندگان پیشکسوت کشورمان که رمانش امسال در جایزه مهرگان ادب مورد تقدیر قرار گرفت، گفت: نسل چهارم روی دست نسل نویسندگان نسل اول و دوم و سوم بلند شده و توانسته کارهایی خلق کند که در سه نسل گذشته به‌خصوص در نسل اول و دوم بسیار کمیاب بوده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، اخیراً مراسم پایانی دوره‌های بیست‌وسوم و بیست‌وچهارم جایزه «مهرگان ادب» برگزار شد و صمد طاهری یکی از نویسندگانی بود که به‌خاطر رمانش، «پیرزن جوانی که خواهر من بود»، توسط داوران این جایزه مورد تقدیر قرار گرفت.

صمد طاهری، داستان‌نویسی که برگزیده جایزه جلال بوده و جوایزی همچون جایزه احمد محمود را هم در کارنامه دارد، متولد ۱۳۳۶، آبادان و ساکن شیراز است. طاهری در «پیرزن جوانی که خواهر من بود» به مقوله زوال معصومیت پرداخته است. در این داستان آبادان و مردمانش و موقعیت چندفرهنگی‌اش نقش اساسی ایفا می کنند. این کتاب پر از لحظات ناب طنزآمیز و سرخوشانه است و طاهری مخاطب را می‌خنداند، خشمگین می‌کند و عاطفه‌اش را بر می‌انگیزد.

انتخاب این اثر به عنوان رمان تحسین‌شده توسط داوران جایزه مهرگان و نیز تجربه‌ای که صمد طاهری در زمینه داوری جوایز مختلف ادبی دارد و آگاهی او به وضعیت داستان‌نویسی امروز ایران بهانه‌ای شد تا با او دربارۀ جوایز ادبی و نیز اوضاع داستان ایرانی معاصر گفت‌وگو کنیم.

گفتنی‌ست که از صمد طاهری اخیراً رمانی به نام «گم در راه‌های گم‌گشته» در نشر نیماژ منتشر شده است؛ رمانی که نویسنده در آن، روایتی چندلایه از مهاجرت، فقر و تلاش برای بقا را ارائه کرده و این رمان با بهره‌گیری از چند راوی مختلف، تصویری انسانی و دردناک از مهاجرت گسترده مردم به جنوب کشور در پی قحطی به دست می‌دهد.

گفت‌وگو با این نویسنده معاصر را می‌خوانید:

با توجه به اینکه ما تجربۀ داوری جوایز ادبی را دارید، آیا در داوری با چه چالش‌ها و دشواری‌هایی روبه‌رو بوده‌اید؟ چون به هر حال انتخاب یک کتاب از بین کتابهای زیادی که می‌رسد، قاعدتاً انتخاب دشواری است و داور را ممکن است با تردیدهای زیادی روبه‌رو کند. ممکن است قدری راجع به این چالش‌ها صحبت کنید و بگویید معیار یا معیارهای صلی و اساسی خودتان برای اینکه به یک داستان نمره قبولی بدهید چیست؟

در مورد داوری داستان‌ها در جوایز جشنواره‌ها طبعاً معیار اصلی بیان‌های ادبی آن داستان است. حالا چه مجموعه داستان باشد، چه رمان، ما باید عناصری را که در واقع شاکله اصلی یک داستان یا رمان است، در نظر بگیریم، یعنی ببینیم فضاسازی و شخصیت‌سازی در چه حد است و نویسنده تا چه حد موفق بوده داستان را باورپذیر کند چون به هر حال شدت تاثیر یک داستان یا رمان بر مخاطب، برمی‌گردد به باورپذیر بودن آن، که باورپذیری در واقع تابعی است از فضاسازی خوب و شخصیت‌سازی خوب و کلاً آن جذابیت و کششی که داستان یا رمان باید ایجاد کند. برای من همیشه این معیار بوده. در هر جایزه‌ای یک نفر می‌تواند اول باشد و در هیچ جایزه‌ای در جهان، چه جایزه نوبل باشد چه پولیتزر باشد چه من بوکر باشد یا هر جایزه دیگری، یکی می‌تواند اول بشود. در هر مسابقه ورزشی هم یک نفر می‌تواند اول بشود و دو نفر که نمی‌توانند اول بشوند. به هر حال این چالشی است که داورها با آن مواجه هستند، منتها در نهایت با امتیازهایی که می‌دهند ممکن است با یک صدم امتیاز هم یک کتابی یک مقدار بالاتر قرار بگیرد ولی این به معنی این نیست که کتاب‌های دیگر ارزش چندانی ندارند. به هر حال یک مجموعه کتاب است به مرحلۀ نهایی می‌رسد. همان تعداد کتاب‌هایی که به دور نهایی می‌رسند، حالا سی کتاب یا چهل کتاب یا هر تعداد که هست، همه کتاب‌های با ارزشی هستند. هر مسابقه‌ای طبعاً اول و دوم و سوم هم خواهد داشت ولی اینکه اول نشوند چیزی از ارزش واقعی آن کتاب‌ها کم نمی‌کند.

یک نکته دیگر هم که باز در در مورد داوری داستان‌ها و رمان‌ها باید اضافه کنم توجه به نثر نویسنده است. نثر در وهله اول باید همخوان باشد با سوژه و مضمون و ساخت آن داستان یا رمان. حالا در یک داستانی ممکن است این نثر محاوره و پیش پا افتاده یا نثر خیلی کلاسیک باشد. به هر حال در وهله اول آن نثر باید همخوان باشد با داستان.

جوایز ادبی چه تاثیری در ارتقای ادبیات معاصر دارند؟

جوایز ادبی بدون تردید در ارتقای ادبیات معاصر نقش مهمی ایفا می‌کنند، چراکه گردهم‌آیی ادبی و داستانی هستند. در یک شب عده خیلی زیادی گرد هم می‌آیند و درباره ادبیات داستانی اظهار نظر می‌کنند و از طرف دیگر کتابی که معرفی می‌شود چه به عنوان برنده جایزه و چه به عنوان شایسته تقدیر یا شایسته تحسین یا هر عنوان دیگری بهتر و بیشتر دیده خواهد شد که به‌خصوص درباره جوان‌ها این قضیه خیلی مهم‌تر است. همیشه تاکید داشته‌ام که این جوایز را باید بیشتر شامل حال جوان‌ها کنند یعنی نویسندگان جوانی که نیاز به دیده شدن و نیاز به تشویق دارند. این جوایز ادبی باعث می‌شوند یک کتاب خاص بیشتر در معرض دید مخاطبان و خوانندگان کتاب قرار بگیرد و دیده شود. در واقع جوایز ادبی نقش مهمی در معرفی کتاب‌ها و ارتقای کتابخوانی دارند.

تجربه خودتان از اولین جوایز ادبی که گرفتید چیست؟ چه تاثیری بر روند کار شما گذاشت؟ آیا تاثیر جدی داشت؟

خب چون من اولین جایزه‌ام را در سن پایینی نگرفتم، شاید خیلی برایم هیجان‌انگیز نبوده. اولین جایزه‌ای که گرفتم جایزه اول جشنواره ادبی داستان شیراز بوده که سال ۷۷ اگر اشتباه نکنم یا شاید سال ۷۸ بود. جایزه بعدی هم که کشوری بوده جایزه آل‌احمد بوده که برای مجموعه «زخم شیر» گرفتم. ولی به هر حال این جوایز در مورد من جایزه‌ای بوده که مثلاً من بعد از سی یا چهل سال نوشتن گرفتم. طبعاً هر جایزه‌ای مشوق است و در واقع انگیزه‌های بیشتری در نویسنده برای ادامه نوشتن ایجاد می‌کند و مخصوصاً در مورد جوان‌ها فکر می‌کنم که خیلی موثر است که تشویق بشوند به نوشتن و تداوم در نوشتن. من همیشه هم تاکید داشته‌ام که این جوایز باید شامل حال نویسندگان جوان بشود؛ نویسندگانی که سن و سال دار هستند دیگر در واقع نیازی به تشویق ندارند.

بعضی معتقدند جوایز ادبی، اگر نویسنده خیلی جوان باشد و مثلاً بابت اولین کتابش جایزه بگیرد، می‌توانند نقش بازدارنده هم ایفا کنند. یعنی نویسنده، ناخودآگاه، انگیزه‌ای برای تلاش بیشتر و ارتقای کارش پیدا نکند. آیا شما با این دیدگاه موافقید؟

در مورد جایزه‌ای که یک نویسنده جوان ممکن است برای نخستین کتابش بگیرد، این جایزه به هر حال تشویق‌کننده است برای نویسنده و در او ایجاد انگیزه‌های بیشتری می‌کند برای تداوم کارش و بعید می‌دانم که بازدارنده باشد. حالا ممکن است استثنائاً در مورد یک شخصی و یک نویسنده به‌خصوصی این توهم را ایجاد کند که دیگر نویسنده بزرگی شده و در زمان نوشتن داستانهای بعدی‌اش دیگر خیلی به مخاطب اعتنا نکند، ولی در کل به نظر من وجه مثبت دارد و برانگیزنده انگیزه‌های تداوم در نوشتن است. حالا اگر هم استثنائاً نویسنده‌ای فریب این جایزه را بخورد و توهم در او ایجاد بشود، دیگر استثناست و نهایتاً خودش در طول زمان پی به اشتباهش خواهد برد، یعنی وقتی که کتاب‌های بعدیش نتواند آن شوق را در مخاطبان ایجاد کند و مورد استقبال مخاطبان قرار نگیرد طبعاً نویسنده پی به اشتباهات خودش می‌برد و اشتباه خودش را اصلاح می‌کند.

نویسندگان نسل چهارم روی دست نسل‌های قبل زده‌اند

به نظر خود شما دلیل معرفی «پیرزن جوانی که خواهر من بود» به عنوان رمان تحسین‌شده چه بوده است؟

لابد از نظر جنبه‌های ادبی و داستانی شاخصه‌هایی را داشته که توانسته نظر داوران را تا حدودی جلب کند و به عنوان شایسته تقدیر شناخته شود.

وضعیت داستان‌نویسی امروز را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

درباره وضعیت داستان‌نویسی امروز، من نظر خیلی مثبتی دارم و فکر می‌کنم که در یکی از دوران‌های طلایی داستان‌نویسی قرار داریم. مجموعه داستان‌هایی در دهه‌های اخیر و از نویسندگان نسل‌های سوم و چهارم، به ویژه نسل چهارم، منتشر شده‌اند که بسیار عالی و با عیار ادبی بالا هستند. می‌توانم به جرئت بگویم که نسل چهارم روی دست نسل اول و دوم و سوم بلند شده و توانسته کارهایی خلق کند که در سه نسل گذشته، به‌خصوص در نسل اول و دوم، بسیار کمیاب بوده و من آینده خیلی خوبی را برای داستان کوتاه فارسی و نیز رمان تصور می‌کنم. می‌توانم اسم ۳۵ نویسنده ممتاز و درجه یک را بیاورم که کارهای خیلی شاخصی در زمینه داستان کوتاه کرده‌اند و نمونه‌اش هم همین کتاب‌هایی است که در جوایز سال‌های اخیر برنده شده‌اند.

آیا اثری در آستانه چاپ دارید؟

نه ولی اخیراً رمان دیگری از من در نشر نیماژ منتشر شده که «گم در راه‌های گم‌گشته» نام دارد.

نویسندگان نسل چهارم روی دست نسل‌های قبل زده‌اند

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها