سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - محمدرضا زروندی، منتقد ادبی و نویسنده: ازدواج موقت و حرکت میان کشمکش شرع و تابوهای عرف، موضوع رمان «تموج» به قلم نورا اصفهانی، است که از همان آغاز با دوگانگیهای جالب توجهی مواجه است؛ استفاده نویسنده از نام مستعار و انتشار توسط نشر معارف و عدم تبلیغ مناسب کتاب، نشان از یک اقدام شجاعانه دارد که با احتیاط لازم ترکیب شده تا بتواند از خط قرمزهای جامعه عبور کند.
این کتاب، بیش از آنکه بر پیچیدگیهای رایج در ادبیات داستانی مدرن تمرکز کند، یک اثر اجتماعی با مایههای دینی است که در قالب رمان ارائه شده و ارزش بنیادین خود را از طرح و پرداخت به یک تابوی بزرگ اجتماعی یعنی ازدواج موقت آن هم از منظر زنانه کسب میکند.
خلاصه داستان رمان «تموج» داستان محبوبه است. او یک زن جوان است که شوهرش را از دست داده و اکنون باید به تنهایی از پسر کوچکش، امیرعلی، مراقبت کند. محبوبه علاوه بر تحمل غم از دست دادن همسر، با مشکلات مالی و درگیریهای حقوقی با خانواده شوهرش بر سر حضانت فرزندش مواجه است. در این شرایط سخت و احساس تنهایی شدید، محبوبه برای داشتن حامی و پاسخ به نیازهای خود، تصمیم میگیرد با فرزین، معلم ورزش مهدکودک پسرش، وارد یک رابطه موقت شود.
داستان، کشمکشهای درونی محبوبه و تلاش او برای بقا و حفظ زندگیاش در بحبوحه این تصمیم را روایت میکند. مضمون و ایده مرکزی ایده مضمونی اصلی «تموج» بسیار سرراست است: نویسنده میخواهد ازدواج موقت را به عنوان یک راهحل شرعی و کاربردی برای نیازهای عاطفی و مالی زنان بیوه مطرح کند.
تمرکز رمان بر یک دوگانگی دردناک است: از یک طرف، شرع این راه را مجاز میداند و از طرف دیگر، عرف جامعه آن را ننگ و تابو میشمارد، در حالی که نیاز واقعی انسان در میان این کشمکش گیر افتاده و قابل سرکوب نیست.
محبوبه، قهرمان داستان، تجسم این مشکل است. او زنی مذهبی است که با بیوگی، دعوا بر سر حضانت فرزندش و احساس بیپناهی دست و پنجه نرم میکند. جامعه او را شرعاً آزاد گذاشته، اما عملاً او را در یک خلأ عاطفی و حمایتی رها کرده است. بنابراین، انتخاب محبوبه برای یک رابطه موقت با فرزین، نه هوس، بلکه یک تدبیر منطقی و شرعی است؛ نوعی چارهاندیشی برای محافظت از خود در برابر پیامدهای این رهاشدگی اجتماعی.

استدلال کلامی و استعاره لباس منطق روایی و کلامی نویسنده، بهویژه در تبیین انتخاب محبوبه، بر پایه مفهومی قرآنی استوار است؛ همان مفهوم لباس بودن زن و مرد برای یکدیگر که در آیه ۱۸۷ سوره بقره آمده: «…هن لباس لکم و انتم لباس لهن…». در این اثر، نویسنده با هوشمندی، ازدواج موقت را به منزله یک لباس موقت تفسیر میکند که در شرایط اضطرار، از کرامت و نیازهای زن در برابر آسیبهای ناشی از «بیلباسی» محافظت میکند.
این تعبیر، هسته فلسفی رمان را میسازد و به انتخاب محبوبه مشروعیت میبخشد. محبوبه، این منطق را با زبانی ملموس از تجربه مادرانهاش منتقل میکند. «امیر علی چند بار از من قول گرفت برای خرید لباس نو، لباس اندازه. اولین قول را روز تمرین دادم، وقتی گفتم: «موقتی حالا امروز و موقتی این رو بپوش. بهت قول میدم آخر هفته برات نوش رو بخرم.» او قبول کرده بود و من هم قبول کرده بودم لباس موقتی را. به امیر علی گفته بودم: «بپوش بهتر از بی لباسیه.»
این پیام، فراخوانی است به جامعه، به خصوص طیف مذهبی، برای بازنگری در اجتناب از یک راهکار شرعی صرفاً به دلیل ترس از قضاوتهای سطحی و افراطی. رمان نشان میدهد که این انتخاب، عین شجاعت و تدبیر برای حیات عزتمندانه است..
تحلیل ساختاری
سادگی فرم در خدمت عمق شخصیت از منظر نقد ادبی، «تموج» را نمیتوان در رده رمانهای با کیفیت قرار داد. ساختار داستانی آن نسبتاً ساده است و گاهی به دلیل اطناب در توصیف روزمرگیها یا غلبه سانتیمانتالیسم، از تعلیق لازم برای مخاطب عمومی فاصله میگیرد. فقدان یک خط داستانی پرتلاطم، مانع از اوجگیری دراماتیک قصه میشود.
نظر شما