گزارش ایبنا از بزرگداشت حجتالاسلام عبدالله حسنزاده آملی/2
فرانویسندگی و معلمی حسنزاده آملی مکتب پرورش نویسندگان متعهد و چیره دست را ایجاد کرد
انصاری گفت: وقتی فرا نویسندگی استاد عبدالله حسن زاده را در کنار مقام معلمی او قرار میدهیم چرایی شروع منش و حرکت شکلگیری مکتب پرورش نویسندگان متعهد و چیره دست در گوشه گوشه این سرزمین پاسخ داده میشود.
باقرانصاری در این مراسم به تعریف ویرایش در 3 مرحله پرداخت و گفت: ویرایش همکاری و همفکری با نویسنده، مترجم و مصحح برای تبدیل به نوشتن، ترجمه و تصحیح است. کسی که بتواند به چنین توانایی برسد، یعنی چنان به اسلوب پژوهش و نگارش اشراف داشته باشد که بتواند چیز یا چیزهایی را به متن اضافه کند یا چنان متن را از کاستیها بپالاید که متن به درجهای از زیبایی برسد، نه تنها از دید من بلکه از دید افراد زیادی که استاد فن نویسندگی هستند یک فرا نویسنده است.
او افزود: کسی که اگر به درستی از شرایط علمی برخوردار باشد این روزها به آن سردی آثار گفته میشود. از خصوصیات رفتاری چنین کسی به قطع، ظرافت و وسواس در بهکارگیری واژگان در محور جانشینی و همنشینی کلام است. پرسشی که سردی آثار پیدرپی از خود میپرسد یافتن تغییر یا تبدیلی است برای برکشیدن نوشتار. این تغییر و اصلاح گاه از یک ویرگول آغاز میشود و گاه از نرم نویسی و جابهجایی بند نوشتها و فصلها میانجامد. وسواس و نکته سنجی گاه به اندازه در جان چنین فردی جایگیر میشود که نوشتن برای او دشوار میشود و یا بهتر بگوییم، سخت به نوشتن تن میدهد.
او ادامه داد: سردی آثار پرشماری را میشناسم که بر اساس همین مسئله اگر مینویسند با اسم مستعار مینویسند و بیشتر از آنکه خودشان مستقیم بنویسند بیشتر به ویرایش و بازآرایی متون دیگران میپردازند. در واقع اینها به تربیت متون سخته و سنجه و روانتر شدن قلم نویسندگان میپردازند.
انصاری بیان کرد: هنوز روی باز و خوش استاد عبدالله حسن زاده آملی را در ۲۲ یا ۲۳ سال پیش به یاد دارم، زمانی که اولین ترجمهام را خدمت او بردم. او با روی خوش خط به خط و واژه به واژه این داستان را برای من خواند و ایرادهایش را برایم گرفت. یا در همان سالها یادم میآید اولین مقاله جدی که نوشتم با نام «صمیمیت زبانی و تاثیرگذاری کلامی»، خاطرم است که او گفت این گوهر تراش نخورده و دور سوخته است.
او اضافه کرد: حسن زاده آملی بسیار ظریف به من آموختند که چطور میشود با جابهجایی چند بندنوشت پیام نوشته را بهتر به خواننده منتقل کرد. رفتار این مرد شریف برای من انصافاً شگفت بود. کسی که الگو و قالب را خوب میشناسد، به زبان آگاهی دارد، ارزش واژگان را به خوبی میداند، اما خود نمینویسد یا کمتر مینویسد. بسیار هستند کسانی که در یک فن یا یک رشته استاد میشوند، اما هیچگاه به مقام معلمی نمیرسد. معلمی مقام ایثار و از خودگذشتگی است، معلمی کندن از خود و افزودن به طالب علم و آموختن است. این است که بسیاری از آثار پیش از آنکه با مؤلفان خود شناخته شوند؛ با معلم، آموزگار و مکتبی که آثار از آن برخاسته است شناخته میشوند.
او اظهار کرد: بنابراین وقتی این دو یعنی فرا نویسندگی استاد عبدالله حسن زاده را در کنار مقام معلمی او قرار میدهیم چرایی شروع این حرکت، منش و حرکت شکلگیری این مکتب، که پرورش نویسندگان متعهد و چیره دست است در گوشه گوشه این سرزمین پاسخ داده میشود.
مسلم ناصری نویسنده کتاب «پنجره فیروزه ای» سخنران بعدی این برنامه بود که درباره حجت الاسلام عبدالله حسن زاده آملی بیان کرد: از نوجوانی در محضر استاد بودم، جدای بحث از هنر، شیوه و راه و رسم چگونه زیستن را آموختم، خواستم در محضر بزرگان اهل ادب و هنر سپاس خود را دریغ ندارم و بگویم که برایم مایه مباهات است که این اندک سخنان را بر زبان بیاورم. امید دارم که استاد بزرگان مجلس این گستاخی را برمن ببخشایند.
او سخنان خود را به گفته خود از درخت زندگی شروع کرد و بیان کرد: حرف هایم را با درخت شروع کردم تا بگویم در میان ما درخت های بخشنده هستند که میوه های گران قیمتی دارند و نفس کشیدن در سایه سارشان ارزشمند است. درختانی که با آب گوارای دانش سلوک معنوی آبیاری شده اند تا جاودانگی را به محیط پیرامون خود هدیه دهند.
او افزود: یکی از باشکوهترین درختان پرثمر دوران ما حاج اقا عبدالله حسن زاده هستن که در عین بزرگواری و جایگاه رفیع خانوادگی چنان فروتنانه رفتار میکنند و افراد ناآشنا را در اولین دیدار اندک لحظاتی سخن گفتن شیفته اخلاق و رفتار خود می کنند. بسیاری از کسانی که هر چند مدتی اندک با استاد بودند این سخن من را تصدیق میکنند. زیرا حاج آقا پرورش یافته خانواده ای است که روح آزادی و آزادگی در آن موج می زده است که در کتاب پنجره پیروزی می توانیم آن را مشاهده کنیم.
او ادامه داد: وسعت دید و بلند نظری دُرهایی گران بهاست که در رفتار و گفتار انسان های امروزی روزگار ما کمتر دیده می شود، اما دوستانی که از نزدیک با استاد کار کردند میدانند که شرایطی را به وجود آورد که اهل هنر سال ها در چنین محیطی نفس میکشند و رشد میکنند.
نویسنده کتاب «پنجره فیروزه ای» اظهار کرد: باید فروتنانه بیان کنم که استاد درختی است که ثمره اش بسیاری از نویسندگان، شاعران و هنرمندان به خصوص در رشته کودک و نوجوان امروز هستند. شاید استاد اثری از خویش به یادگار نگذاشته باشند ولی با اندکی تامل می توان نشانه هایی از روح هنری و بلند نظری وی را در آثار نویسندگان و شاعران و هنرمندانی که در محضر ایشان بودند مشاهده کرد.
او در انتها گفت: بنده به سهم خود که عضو کوچکی از جامعه ادبی و هنری ادبیات کودک و نوجوان این مرز و بوم هستم، و سال ها در مجلات سلام بچه ها، پوپک و سنجاقک، لحظات نابی را از پنجره فیروزهای استاد بهره بردم، می خواهم بگویم آنچه هنرمند را می پروراند، محیط و فضایی است که باید وجود داشته باشد و روح لطیف آنها در آرامش در آن پرورش یابد تا بتواند مخاطب خود را در لحظه از لذت هنر خویش سهیم کند و استاد چنین فضایی را برای ما در معاونت فرهنگی دفتر تبلیغات به خصوص مجلات سلام بچه ها پدرانه فراهم آورد.
آخرین سخنران این نشست حجت الاسلام عبدالله حسنزاده آملی بود که در سخنان خود از همه افرادی که در این سالها با او همکاری داشتند تشکر و بیان کرد: ابتدا از ناصری که تقریبا دو سال پیش بود که گفتم مصاحبهای انجام بشود که شد این کتاب تشکر میکنم. جناب سبحانی نسب از لطفی که کردید و این مجموعه مصاحبه را چاپ کردید از شما هم سپاسگزارم. از دوست و رفیق دیرین خودم باقر انصاری، سالهایی که در نشریه آفرینه دبیر تحریریه مجله بودید و اکنون که رئیس موسسه دوستان کتاب هستید، از اینکه رنج سفر را به جان خریدید و تا اینجا آمدید از شما هم سپاسگزارم. سالها است که در خدمت کمساری هستیم، چه آن زمان که مدیر مرکز فرهنگی هنری دفتر تبلیغات بود، چه آن زمان که معاون فرهنگی هنری موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی بود، و چه الان که ریاست موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی را دارند در تمام سالها لطفشان همیشه شامل حال من بود.
او قدردانیهای خود را ادامه داد و افزود: از هم لباس و رفیق خوبم سپاسگزارم که اولین لوح تقدیر سلام بچهها را در کانون از دست زائری گرفتم . و تشکر می کنم از استاد همیشه ادبیات کودک و نوجوانمان و پیشکسوت بزرگ اصحاب ادبیات کودک و نوجوان مصطفی رحماندوست. آن زمان که تازه راه افتاده بودیم یکی باید دست ما را می گرفت و کی بهتر از رحماندوست عزیز و من مجله سلام بچه ها را از او می دانم.
او اظهار کرد: امروز اگر بزرگداشتی است برای شخص من، در واقع بزرگداشتی است برای تلاش و همت یک مجموعه افرادی که بیش از سه دهه با من و در کنار من بودند و من امروز اگر اینجا هستم نماینده همه این عزیزان هستم.
او در انتها از سختی کار برای کودک و نوجوان گفت و بیان کرد: در ابتدای شروع کارم، دیگران کار درباره کودک را خیلی جدی نمی گرفتند و در جلسه ای بودم که گفتند درباره کودک مثلا چه کار می کنید؟ و من کاغذ و قلم درآوردم و گفتم چند خط مینویسم و بعد آرام آرام به دیگران ثابت شد در ادبیات کودک و نوجوان سخت ترین کار این است که بخواهید برای خردسال بنویسید. زیرا نوشتن درباره موضوعات اندک با میدان واژگانی کم، کار آسانی نخواهد بود.
نظر شما