حمیدرضا عباسزاده نویسنده کتاب «هفت گام تا مطالعه بدون فراموشی» بر نقش اهداف به عنوان اولین گام اشاره میکند و میگوید اگر برنامهای برای موفقیت خود نداشته باشید، برای شکست خوردن برنامهریزی کردهاید.
عباسزاده به دو چرخه انرژیزا و انرژیگیر در مطالعه اشاره میکند. او همانقدر که مطالعه و یادگیری اثربخش را عامل افزایش علاقمندی به مطالعه میداند؛ همانقدر نیز یادگیری ناقص را دلیلی برای کاهش علاقمندی به مطالعه معرفی میکند.
بر اساس آنچه در کتاب به آن پرداخته میشود مطالعه مفید و اساسا یادگیری، به سه عامل شناخت، عاطفه و هوش کلی مرتبط است. آن میزانی که متن را میشناسیم و نسبت به آن، علم داریم و آن میزانی که از نظر احساسی به متن علاقهمندیم و پیوندهای احساسی با آن برقرار کردهایم. «نقش هوش در یادگیری مفاهیم جدید از 9درصد تا حداکثر 25درصد مطرح شده و تحقیقات ثابت کرده است که چنانچه بتوانیم میزان یادگیریهای قبلی(حیطه شناختی) و یا پیشنیازهای یادگیری جدید را برای همه فراگیران یک کلاس ثابت نگه داریم، نقش هوش کلی در یادگیری به کمتر از 10 درصد از واریانس پیشرفت در یادگیری خواهد رسید.»
عباسزاده در کتاب تأکید خاصی بر نوشتن اهداف دارد آن هم در دو چارچوب متناقض خواستهها و ناخواستهها. به عقیده او، با این روش، تکلیف ما با بسیاری از کارها روشن خواهد شد و مشخص میشود باید روی کدام یک از کارها تمرکز بیشتری داشته باشیم و کدام کارها را به کل، دور بریزیم.
گام دوم، شناخت شیوههای مطالعه بر اساس هدف است. عباسزاده 5 شیوه را به صورت اختصار معرفی میکند؛ شیوه مطالعه اجمالی که هدف از آن رسیدن به دیدی کلی از متن است؛ شیوه مطالعه برای درک زیبایی که بیشتر مربوط به متون هنری و ادبی میشود؛ شیوه مطالعه انتقادی که برای رسیدن به قضاوتی کلی درباره متن است؛ شیوه مطالعه تجسمی که به منظور افزایش تمرکز حواس و درک عمیق صورت میگیرد و دقیقخوانی که با شیوه سازماندهیشده صورت میگیرد.
عباسزاده در گام سوم بر ضرورت پیگیری و گذراندن مراحل مطالعه اشاره میکند و گام چهارم را شناخت و تقویت حافظه میداند. این نویسنده اینطور حافظه را توضیح میدهد: «حافظه، کنشی از مغز است که اطلاعات را ذخیره میکند و این اطلاعات در زمان مورد نیاز بازیابی شده و یادآوری اتفاق میافتد.»
در بخشی از کتاب به شباهتهای حافظه و سیستم میپردازد. از این منظر که حافظه همچون سیستم، مجموعهای از اجزاء پراکنده است که هدف مشخصی دارد. همچون همه سیستمها، حافظه نیز یک درونده و یک برونده دارد. «اطلاعات ورودی به سیستم اگر به شکل دقیق و درست وارد آن شود، سیستم در موقع لزوم، برونده لازم را که همان یادآوری است، به نمایش خواهد گذاشت.»
عباسزاده، گام پنجم را تقویت اعتماد به نفس میداند و از حضرت علی (ع) اینطور نقل میکند: «اعتماد به نفس بزرگترین سرمایه انسان است.» عباسزاده اعتماد به نفس را همان شرایط روحی معرفی میکند که شخص در آن به دلیل تجربههای قبلی، به تواناییها و استعدادهای خود در انجام موفقیتآمیز کارها، اعتماد و باور دارد.
کتاب، در گام ششم، به اهمیت انکارناپذیر ناهوشیار (ضمیر ناخودآگاه) میپردازد و وجود ما را متشکل از سه بخش نیرومند میداند؛ ضمیر آگاه، ضمیر ناخودآگاه و ضمیر برتر که همان ساختار ذهنی انسان هستند. روانشناسان این سه بخش را تحت عنوان هوشیار، نیمههوشیار و ناهوشیار تعبیر کردهاند. عباسزاده اینطور باور دارد که ناهوشیار بخش قدرتمندی از وجود ما را تشکیل میدهد. بایگانی بزرگی که شامل تمامی شنیدهها، دیدهها، تصاویر، خاطرهها، رویاها و ... است.
عباسزاده در گام آخر، مطالعه حرفهای را به مخاطبان پیشنهاد میکند. او میگوید: «شرط لازم برای رسیدن به این هدف، رعایت نکات حرفهای برای زندگی امروز و آینده ما خواهد بود. برای حرفهای مطالعه کردن لازم است برنامه موفقیت را با شناخت فرمول موفقیت نهایی پیگیری کنیم.» کتاب به موارد متعددی در زمینه مطالعه اشاره میکند که در این موارد، شرایط فیزیکی و محیطی و زمانی مطالعه را نیز مورد بررسی قرار میدهد.
کتاب «هفت گام تا مطالعه بدون فراموشی» نوشته حمیدرضا عباسزاده عضو سازمان نظامپزشکی و روانشناسی کشور است. نشر مرسل، این کتاب را در 148 صفحه منتشر کرده است.
نظر شما