این کتاب شامل سه روایت موازی از سه زن با نامهای «مارتا»، «ریحان» و «شیرین» در موقعیتهای مختلف است که داستان خودشان را روایت میکنند و در جایی از این قصه تلاقی اتفاق میافتد. نویسنده با زاویه دید دانای کل هر فصل اثر را به یکی از این سه شخصیت اختصاص داده است.
این اثر که آخرین رمان سمیه عالمی در زمینه داستانی است، در سال 99 توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است
خبرنگار ایبنا در خصوص این کتاب گفتوگویی با نویسنده اثر انجام داده که در ادامه از نظر میگذرانید:
مخاطب اصلی اثر «یکی میان زندگی ما راه میرود» چه کسانی هستند؟
گروه سنی بزرگسال و هرکسی که داستان ایرانی میخواند.
هدف شما از نوشتن این اثر چه بود؟
هدف هر نویسنده از نوشتن هر اثری، خلق جهان تازه و جستجو در آن برای کشف حرف و معنای تازه است. فکر میکنم آدمها و اتفاقات را در رمانهایم دقیقتر از واقعیت میشناسم و در مورد فکرها و نگاهها و احساسات شخصیتها دقیقتر هستم و این من را به واکاوی در جهان واقع میکشاند. حالا اگر حرف جدیدی در واکاوای جستم، با مخاطبم در کتاب شریک میشوم.
چرا زمان ماضی و روند سیر به زمان قبل از حادثه را ملاک عناوین فصول کتاب قرار دادید؟
تاریخ داستان گذشته است و حرف زدن درباره آنچه از آن عبور کردهایم، قاعدتا با همین زمان است. قصد من درست کردن یک تقویم زمانی داستانی بود که قابلیت ورق خوردن به جلو و عقب را دارد. فصلها رو به جلو میروند اما داستان از فصل اول به عقب برمیگردد تا دوباره به نقطه آغاز برسد و ساختار زمانی دایرهای بسازد. زمان و امکان تکرار حوادث بخشی از معنای جهان داستان بود که خواستم با نوع روایت به آن نزدیک شوم.
چرا زاویه دید دانای کل را برای روایت وقایع کتاب انتخاب کردید؟ بهتر نبود که برای ایجاد حس همذاتپنداری و صمیمیت بین خواننده و شخصیتهای کتاب، داستان از زبان هریک از واریها یعنی از زاویه دید اول شخص روایت میشد؟
احتمالا زمان نوشتن فکر میکردم آنچه میخواهم بگویم نباید به زاویه دید فردی خاص محدود باشد و ممکن است این کار باعث دوری از معنای حرفم در داستان شود. راستش برایم مهم بود که همه عناصر در اختیار حرف داستان باشند که توجه دادن مخاطب به پیچیده بودن هر موضوع ساده شخصی در سرزمینی مثل ایران است که طی دویست سال اخیر یا گرفتار استبداد بوده یا استعمار؛ این ایران برای مستقل شدن باید بر هر دو غلبه میکرد. این حرف نیاز به یک نگاه کلنگرانه و از بالا داشت.
داستان بر محور زندگی سه زن میچرخد. با وجود این ویژگی، چرا نقش عشق و زنانگی در داستان شما بسیار کمرنگ است و جایگاه ویژهای ندارد؟
از نظر خودم زنانگی و عشق در هر سه خط داستان کافی است. بنا نداشتم از زنان داستانم استفاده ابزاری کنم. عشق به اندازهای که این داستان میطلبد نمود و تأثیرگذاری دارد، در هر سه داستان زنده است و دارد کار خودش را میکند. بیش از این، من را از منظورم دور میکرد.
چرا ابراهیم همسرش ریحان را در کشکمش و بحرانهای عاطفی تنها میگذارد و در حل مشکلات و معضلات فردی و اجتماعی با او همراه نمیشود؟
در مورد ابراهیم دنبال تصویر یک مرد کامل از رزمندهها نبودم. او الگوی ریحان بود و ریحان برای شبیه شدن به او شجاع شده بود و به دنبال استقلال از خانوادهاش بود اما در ماجرای از دست دادن فرزند ابراهیم هم آسیب دیده بود و در مواجهه با ریحان، خودش را مقصر میدید و میدانست ریحان دنبال جواب سوالاتش نیست بلکه گیر افتاده و در خودش توان منجی بودن نمیدید. در واقع همان قدر که منِ نویسنده از مواجهه این دو با هم بعد از آن سوگ میترسیدم، ابراهیم هم میترسید. در این ماجرا من یک ابراهیم بیرونی داشتم که خلاق و شجاع و فکور بود و یک ابراهیم درونی که خودش هم مجروح بود اما توان مواجهه با زخم همسرش و شماتت احتمالی خانوادهاش را نداشت.
چرا هیچیک از پسران ریحان در داستان اسم ندارند؟
اسم داشتند اما من تعمدا اسمشان را به مخاطب نگفتم، میخواستم یکی باشند نه دو تا؛ و با نامگذاری اینطور نمیشد. فرزند محل آزمایش ریحان بود و میخواستم با بینام بودن آن را مشدد کنم.
مهمترین ویژگی «یکی میان زندگی ما راه میرود» چیست؟
ویژگی را که فکر کنم مخاطب باید بگوید اما من به دنبال نشان دادن دردهای استقلال و تلخی و گزندگی نفاق برای انسان ایرانی در این سالها بودم.
خودتان بهعنوان نویسنده اثر با کدامیک از شخصیتهای زن داستان بیشتر ارتباط گرفتید و همذاتپنداری کردید؟ چرا؟
با هرسه زندگی کردم تا بتوانم خلقشان کنم. جایی ریحان را و گاهی شیرین را و گاهی مارتا را بیشتر دوست داشتم، بسته به کنششان در برابر وقایع.
بهعنوان نویسندهای که در حوزه تاریخ قلم میزند، بفرمایید که پرداختن به موضوعات تاریخ معاصر و جلوگیری از وارونهنمایی وقایع دوران، در حوزه ادبیات چقدر اثرگذار است؟
به هرحال داستان با این ابعاد یکی از روشهای متداول ادبیات است برای گفتن حرفهای امروزی به بهانه بازخوانی گذشته؛ حتما بازخوردهایی داشته که بارها و بارها از سمت نویسندگان متعدد تکرار شدهاند. حداقل در مورد این رمان از خیلیها بازخورد گرفتهام که ما نمیدانستیم دلایل این ماجرا اینقدر گسترده بودهاند و چه تأثیراتی در اتفاقات آن سالها داشته است. این قابل تعمیم به اتفاقات امروزی و پیچیدگیهایشان است.
جدیدترین اثری که در دست نگارش دارید؟
رمان بزرگسال با محوریت پیدا کردن نسبتی بین عدالتخواهی و جامعه پس از ظهور.
نظر شما