یکشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۱ - ۰۸:۵۴
بزرگترین پرسش ما بقا نیست، منشاء خودمان است!

داگلاس اکس نویسنده کتاب «انکارناپذیر» به پرسش‌های بنیادین فراوانی اشاره می‌کند و باور دارد بزگترین پرسش‌هایی که در ذهن ما وجود دارد، مسئله بقا نیست، بلکه مسئله منشاء به ویژه منشاء خودمان است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، اکس پرسش اصلی خود را چنین مطرح می‌کند: کدام ماکرومولکول زیستی احتمالا نخستین مولکول زنده بوده و چرا؟ و بعد به فرض نانوشته‌ای اشاره می‌کند تحت این عنوان که حیات، با فرآیندهای مولکولی معمولی شروع شده است. اکس می‌گوید هرگز بزرگترین پرسش که در ذهن همه وجود داشته مسئله بقا نبوده بلکه مسئله منشاء به ویژه منشاء خودمان بوده است.
 
اکس درکتاب تلاش دارد در پاسخ به پرسش‌هایی نظیر اینکه «چه شد به اینجا رسیدیم؟» به انتخاب‌های طبیعی رجوع کند؛ هرچند بارها اذعان می‌کند که درباره این مسائل، تا حدود زیادی با تناقض‌های درونی مواجه هستیم. او برای روشن‌تر شدن ماجرا به دوقطبی خداناباوران و خداباوران می‌پردازد.
 
«خداناباوران بر این باورند که خدا محصول تخیلات انسان و تخیلات انسان نیز نتیجه فرگشت مادی است. از سوی دیگر خداباوران معتقدند جهان مادی را خدایی به وجود آورده است که خود، غیرمادی است. هر دو دیدگاه واقعیت جهان فیزیکی را قبول دارند اما یکی جهان فیزیکی را تنها واقعیت موجود می‌داند و دیگری نه».
 
در ادامه این روشن‌سازی، او دو مکتب را برای به خاطر سپردن ارزشمند می‌داند؛ اول «ماده‌گرایی» است با این باور که مواد فیزیکی زیربنای همه واقعیت‌ها هستند و دوم «علم گرایی» با این باور که علم، تنها منبع قابل اعتماد حقیقت است. اکس در کتاب اشاره دقیقی به شکل‌های مختلف علم نمی‌کند و مهم‌ترین منبعی که به آن رجوع می‌کند و درباره‌اش می‌نویسد گفته‌های داروین است. برای نمونه این نقل قول که: «هر نوعی از حیات وجودش را مرهون زنجیره طویلی از تصادفات (اشتباهاتی کوچک از نوعی که تنها هر ازگاهی رخ می‌دهد) است».
 
اکس این نقل قول از داروین را اینطور روشن می‌کند: «هر کسی که دنبال نگاه والاتری به حیات باشد، اگر بخواهد می‌تواند این تصادفات را به خدا نسبت دهد اما منظور داروین، که زیست‌شناسان فرگشتی، امروزه طرفدار آن هستند، این است که نیاز نیست کسی چنین نقشی در این تصادفات داشته باشد». هرچند در دامنه تصادفات، هر احتمالی ممکن است اما وجود خدا در این سلسله تصادفات، ضروری نیست. اکس بر همین اساس نیز می‌گوید بارش باران اصلا نباید کسی را به فکر فرو برد. باران می‌بارد، حیات شکل می‌گیرد و واقعیت این است که قطره‌های باران بر اساس قوانین خاص و شناخته‌شده فیزیک شکل می‌گیرند و می‌ریزند.
 
داگلاس به بی‌ثباتی اندیشه‌ها در کتابش اشاره می‌کند و باور دارد با این بی‌ثباتی در بینش‌ها، بعید است بتوانیم توضیح دست اول درستی درباره پدیده‌ها بدهیم، چه برسد به توضیح کلی برای تمام بشریت.
 
او در فصل یازدهم کتاب «دیدن و باور کردن» به شهود طراحی‌های انسان اشاره می‌کند و عقیده دارد گذشته از استدلال، این‌ها مبتنی بر علم عادی ناشی از تصویر بزرگ‌تر پیش روی ما، شکل می‌گیرند. اکس می‌گوید: «با یا بدون تایید والدین، از روی غریزه می‌دانیم شگفتی‌های زنده، که اینقدر خوب، همانی هستند که باید باشند(مانند عنکبوت‌ها در عنکبوت بودن)، تنها دلیل وجودشان این است که کسی آن‌ها را آفریده که هدف خلقتشان را بگویند». اکس در ادامه همین تعابیر، پرسش دیگری را مطرح می‌کند: «آیا چیزی هست که در جای خودش نباشد؟» او می‌گوید این پرسش درباره کمال نیست بلکه درباره تناقض است.
 
کتاب «انکارناپذیر» با تکیه بر زیست‌شناسی و تایید شهود ما بر وجود طراحی در حیات، نوشته داگلاس اکس استاد زیست‌شناسی مولکولی ماکسول در دانشگاه بیولا؛ توسط میثم توکلی‌بینا ترجمه شده و انتشارات پارسیک آن را در 287 صفحه روانه بازار کرده است.  

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها