یکشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۱ - ۰۹:۴۵
توصیه‌های شعر و ادب فارسی درباره کم‌خوری و گوشتخواری

شاعران و ادبای ایران زمین بارها در اشعار خود بر نقش کم‌خوردن و پرهیز از حرص و طمع در خوردن جانوران در تامین سلامتی جسم و روح انسان‌ها تاکید کرده‌اند.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، فرارسیدن روز جهانی غذا بهانه‌ای نیکوست که نیم‌نگاهی به اشاره‌های ادبای کشورمان بر کم‌خوردن و تغذیه صحیح داشته باشیم.

در ادبیات کهن ایرانی می‌توان به داستان ضحاک در شاهنامه فردوسی اشاره کرد که شیطان به صورت جوانی آشپز آشپزخانه ضحاک شد و با بوسیدن شانه‌های ضحاک دو مار از شانه‌های او بیرون آمدند. ضحاک محکوم به تغذیه آن دو مار با مغز جوانان شد. به اعتقاد فردوسی بزرگ، زیاد غذا خوردن نشانگر حرص و آز و  نماینده گناه انسانی است که او را به شیطان نزدیک می‌کند.

فراوان نبد آن زمان پرورش
که کمتر بد از کشتنی‌ها خورش
 
 جز از رستنی ها نخوردند چیز
ز هرچ از زمین سر برآورد نیز
 
پس آهرمن بدکنش رای کرد
به دل کشتن جانور جای کرد
 
ز هر گونه از مرغ و از چار پای
خورش کرد و آورد یک یک به جای
 
به خونش بپرورد بر سان شیر
بدان تا کند پادشا را دلیر
 
در شاهنامه، خوردن گوشت جانوران و خوالیگری با آن یک کار اهریمنی به شمار رفته  که حاصل تعالیم اندیشه زشت به بیوراسب است. در داستان ضحاک نشان داده شد  که در آن دوران خوراک مردمان به ندرت غذاهای گوشتی بوده و بیشتر از غذاهای با منشا گیاهی و میوه‌ها استفاده می‌کردند، اما آشپز ضحاک که در حقیقت فرستاده اهریمن بوده برای اینکه خوی درندگی ضحاک را تقویت کند به او گوشت می‌خورانده است.

اندیشه مولانا در مورد طعام، اعتدالی است. مولانا اعتقاد دارد، رعایت اعتدال در مساله طعام، زمینه‌ای ایجاد می‌کند برای رسیدن به معنا چرا که یکی از مهمترین تعلقاتی که می‌تواند کدورت باطن ایجاد کند، افراط در طعام است که بزرگترین مانع انسان برای رسیدن به حقیقت به شمار می‌رود:
«نان گل است و گوشت کمتر خور/ از این تا نمانی همچو گل اندر زمین»

همچنین وی در مثنوی از نوعی بیماری معده به نام هیضه سخن می‌گوید که بر اثر پرخوری و عدم رعایت ترتیب در خوردن غذا عارض می‌شود، در این حال غذاهای ناگوارده به صورت نامطلوبی در معده انباشته می‌شود و بیمار را دچار اسهال و استفراغ می‌کند:
«گر نباشد جوع صد رنج دگر/ از پی هیضه برآرد از تو سر»

سایر شاعران و ادبای ایران زمین به کم خوردن اشاره کرده‌اند و از جمله اوحدی می‌گوید: «در طریقت چهار یار این است/ چاره مرد کار این کار است/ وان به کم خوردن است و کم خفتن/ دور بودن ز خلق و کم گفتن»

سعدی شیرازی نیز در گلستان خود به زیبایی اشاره کرده: «عابدی را حکایت کنند که شبی ده من طعام بخوردی و تا سحر ختمی در نماز بکردی. صاحبدلی شنید و گفت: اگر نیم نانی بخوردی و بخفتی بسیار از این فاضل‌تر بودی.
اندرون از طعام خالی دار
تا در او نور معرفت بینی
تهی از حکمتی به علت آن
که پری از طعام تا بینی»
 
در داستان های معاصر ایرانی، نخستین بار در قصه «کباب غاز» ازسیدمحمدعلی جمال‌‌زاده – پدر داستان معاصر- سفره رنگینی را می‌بینیم که گل مجلسش، یک غاز فربه شکم‌پر از آلوی برقانی و در کره فرنگی سرخ شده است و قرار است میزبان با ترفندی غریب از یک میهمانی، سالم و دست نخورده به میهمانی روز بعد، منتقلش کند امّا تیرش به سنگ می‌خورد.

همچنین داستان مشهور «سمنو پزانی» جلال آل آحمد نیز درباره سفره‌ای آیینی در ایام فاطمیه است.

غذا همچنین در آثار غلامحسین ساعدی جنبه نمادین دارد. در«چوب به داستان ورزیل»، مساله اصلی روستایی، غذاست. در آبادی ورزیل، گرازها، محصولات را شبانه نابود می‌کنند. اهالی برای مقابله، متوسل به چند شکارچی می‌شوند. آنها پس از اسکان در ده، روستاییان را مجبور می‌کنند غذاهای خوب و رنگین و فراوان مهیا کنند و به این ترتیب، رفته‌رفته، همه منابع غذایی این قریه تاراج می شود و تمام وقت دهاتیان، مصروف تغذیه این دوال پاها می‌َ‌َ‌شود و در پایان بندی نامتعارف و عجیب نمایش، شکارچیان از فرط چپاول خوراکی‌ها و خوردن غذاهای جورواجور تبدیل به جانوران درنده‌ای با هیبت خوفناک می‌شوند و تفنگ‌هایشان را به سمت مردم نشانه می‌روند!

در مجموعه داستانی دیگر ساعدی- عزاداران بیل- نیز یکی از مسایل اصلی روستاییان غذا است. در اپیزود هفتم آن، بچه ای به نام موسرخه، به یک نوع گرسنگی مفرط به نام جوع البقر دچار است که در نهایت به حیوانی شگفت بدل تبدیل می‌شود و  در اثری دیگر از ساعدی به نام «ضحاک» نیز ولع به خوردن محور نمایش است.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها