نگاهی به وضعیت ادبیات اقلیمی/ شماره سه؛ محمود طیاری:
نویسنده ادبیات اقلیمی همواره در حال ابداع و تخیل است
محمود طیاری، از نویسندگان ادبیات اقلیمی تاکید دارد که نویسنده این حوزه همواره در حال ابداع و تغذیه از حس و حالات درونی و برونی مخلوقات خود است.
در ادامه گفتوگوی ما با این نویسنده ادبیات اقلیمی را درباره ویژگیها و نقاط ضعف و قوت ادبیات اقلیمی میخوانید.
با توجه به اینکه کتاب «طرحهای روستایی- کلاغها» را در حوزه ادبیات اقلیمی شمال نوشتهاید، لطفا درباره ویژگی خاص ادبیات اقلیمی شمال بهویژه خطه گیلان توضیح دهید.
گستره اقليم شمال و مسایل بومی و محیطی، بازتابی چشمگیر در داستانها دارد که البته سهم گیلان در این میان از همه بیشتر و مهم تر است و غالب نویسندگان از خطه گیلان هستند. مسایل بازتابیده در داستانهای شمالی و شکلدهنده فضای کلی این داستانها هستند. در داستانهای اقلیمی شمال کشور نویسنده زبانی نرم و سرشار از زندگی دارد هرچند که محتوای آنها بیان فقر و ظلم است.
تجارب حضور در روستاهای گیلان تا چه اندازه در نگارش این کتاب تاثیر داشته است؟
به اقتضای شغلم به عنوان مامور به شهرکها و روستاهای رشت رفتم و این اثر رهاورد آن سفرهاست. در دورهای که از شهر به روستا رفته بودم، این بارقه در قالب ژانری که طرح مینامیم نمود پیدا کرد که من این نکته را در پشت جلد کتاب نیز یادآوری کردم « در برگشت، در یک زمینه باز و رنگی، میآمدیم که برویم دبه شهر. دو طرف درخت بود و مزرعه و کنارههای نیلی کوه، و گنجشکها، و نگاه من به خطوط نتی سیمهای تلگراف» به درون زندگی مردم رفتم و سعی کردم و چیزهایی را که چشم مردم نمیبیند ببینم و با دقت در قالبی ساده بیان کنم. دنیای این کتاب، دنیای زخم، مگس و تراخم است و من این فضا را از نزدیک لمس کردهام و سعیم بر این بود آنات زندگی روستایی را لحظه به لحظه ثبت کنم، از این جهت میتوان یکی از ویژگیهای این آثار را ثبت آنات، بازتاب رنج و ناکامی در پروسه ابزار و زمین یا از کشت تا درو، به باورِ فرهنگ ملی دانست. نویسنده ادبیات اقلیمی باید از شعار و رودهدرازی پرهیز کند و ساده و روان بنویسد.
شما در مجموعه ادبی «طرحهای روستایی- کلاغها»، از زبان محلی و بومی و شیوه طرحنویسی استفاده کردهاید؟ دلیل این امر چیست؟
این مجموعه ادبی که در چهار دفتر تنظیم شده ، دربردارنده داستانهایی کوتاه است که به شیوه طرحنویسی نگارش شدهاند، در حال و هوای روستایی به سر میبرند و گاه مکالمات کوتاهی را به زبان محلی میان اشخاص به تصویر میکشند. البته در دفتر چهارم که عنوان چند طرح شهری به آن اختصاص یافته است حال و هوای داستانها از روستا فاصله گرفته و در فضایی شهری روایت شدهاند. در این کتاب سعی کردم خلا تکنگاری در جامعهشناسی را با پرداختن به موضوعات آداب و رسوم و فرهنگ و تاریخ روستا با زبان هنر پرکنم. زبان بومی دارای كاربردهای زيادی است، بارِ موضوعي متنوعی در خود دارد كه قابل انتقال است. اين زبان، ظرفيتها و قابليتهای فراوانی در خود دارد و پرايهام و چند لايه است.
آیا قبول دارید که ادبیات اقلیمی از آفت کلیشه و محدودیت دید دور است؟
بله نویسنده این حوزه همواره در حال ابداع و تغذیه از حس و حالات درونی و برونی مخلوقات خود است. محيط پيرامون خود را تعريف میکند و با انتقال حسی و تخيل، تصوير و انديشه را در رقصي با زبان به ميدانهای مغناطيسي ذهنيت جوان منتقل میکند.
نظر شما