شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۰
وظیفه پژوهشگر تاریخ دفاع از سیاستمداران نیست/ صدراعظم قاجار قادر به تغییر وضع موجود نبود

سعاد پیرا، عضو نشر تاریخ ایران و پژوهشگر گفت: بحثی که تا کنون درباره تمام رجال شده، بحثی قضاوتی محسوب می‌شود تا تاریخی. در حالی که در تاریخ‌نگاری وظیفه قضاوت ندارد؛ نه در تاریخ بلکه در دیگر رشته‌ها چنین وظیفه‌ای متصور نیست. ما وظیفه داریم به یک شناخت در تاریخ برسیم که به حقیقت یا واقعیت در تاریخ نزدیک بشویم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نشست «امین‌السطان به روایت راویان معاصر، نگاه جدیدی به بحث روایت در تاریخ‌نگاری» با حضور سعاد پیرا، پژوهشگر و عضو نشر تاریخ ایران و دبیری عباس عربی، پژوهشگر تاریخ به کوشش موسسه هزار آوای تاریخ پنجشنبه شب 27 آبان ماه به صورت برخط برگزار شد.

سعاد پیرا، عضو نشر تاریخ و پژوهشگر در پاسخ به نگاهش درباره روایت در تاریخ گفت: در کتاب «مکاتبات امین‌السطان» سعی داشتم نگاه جدیدی به روایت داشته باشم. در حوزه مدرنیسم بحث روایت و روایت‌گری از عقلانیت، حقانیت مطلق و کاربرد روش‌های علمی استفاده می‌کند و رویکردی عقل‌گرایانه یا واقعیت‌گرایانه یا تجربه‌گرایانه دارد. وقتی این بحث را پیش می‌بریم مفهوم حقیقت عینی در روایت تفاوت پیدا می‌کند. فلسفه این بحث بر ساختار بافتمند معنا و ارزش دیدگاه‌های مختلف است و بر این دیدگاه‌های مختلف در روایت تاکید دارد و اساس حقیقت را در زندگی روزمره انسان و روابط انسانی آنها می‌داند و زندگی را متنی می‌داند که تفکر یک فعل تفسیری آن است و حقایق و ارزش‌ها جدایی ناپذیرند و علم همه فعالیت‌های انسان را دارای ارزش و اعتبار می‌کند. 

او افزود: بنابراین روایت دو رویکرد را برای مخاطب مطرح می‌کند؛ نخست مشخصه‌های تعیین‌کننده روایت و دیگری تبیین و تفیسری که ما از روایت داریم. چتمن معتقد است که روایت حاصل تلاقی گفتمان و داستان است. بنابراین بین داستان و گفتمان راوی یک تمایز قائل می‌شود. به هر حال میان داستان و گفتمان روایی یک تمایز همیشه وجود دارد و به عنوان یک ویژگی شاخص متن روایی در مقابل سایر متون قرار می‌گیرد، چتمن معتقد است منطق زمانی دوگانه روایت آن را از دیگر متون متمایز می‌کند. او روایت را نیازمند حرکت در طول زمان می‌داند و به لحاظ بیرونی و هم از لحاظ درونی آن را بیان می‌کند که حرکت در طول زمان به لحاظ بیرونی به آن بعد گفتمانی می‌دهد و به لحاظ درونی بعد داستانی. به این ترتیب کارکرد روایت تغییر پیدا می‌کند. او متون روایی را حاوی توالی زمانی می‌داند و ساختار بنیادین آن را ایستا و بی‌زمان. 

عضو نشر تاریخ ایران درباره شخصیت امین‌السطان و رویکردش در دوران صدارت در نقد کلیشه‌های تاریخی اظهار کرد: به نظرم بحثی که تا کنون درباره تمام رجال شده، بحثی قضاوتی محسوب می‌شود تا تاریخی. در حالی که در تاریخ‌نگاری وظیفه قضاوت ندارد؛ نه در تاریخ بلکه در دیگر رشته‌ها چنین وظیفه‌ای متصور نیست به جز در رشته حقوق که وظیفه در آن را دارند و آن هم بر اساس تخصص‌شان اما چه در تاریخ چه سایر رشته‌ها ما باید یاد بگیریم که به شناخت برسیم؛ یعنی ما وظیفه داریم به یک شناخت در تاریخ برسیم که به حقیقت یا واقعیت در تاریخ نزدیک بشویم. 

                               

سعاد پیرا با اشاره به تجربه صدراعظم سه پادشاه قاجار گفت: حقیقت یا واقعیت یک شخصیت تاریخی چیست؟ به چه شکل زندگی کرد؟ در چه ساختاری کار کرد؟ آیا در آن ساختار می‌توانست حرکت یا تغییری ایجاد کند؟ همان‌طور که در کتاب هم اشاره کردم امین‌السطان به خوبی می‌دانست که سپهسالار نتوانست جلو برود و از بین رفت. پیش از آن امیرکبیر هم از بین رفت. از طرف دیگر پدر امین‌السلطان سال‌ها در ساختار حکومتی کار کرده بود و او از تجربه پدر هم بهره‌مند بود. برای همین به نظرم شناخت و جامعه‌شناسی که امین‌السلطان از ساختار داشت به او کمک کرد تا بداند که در این ساختار چگونه باید حرکت کند ضمن این‌که حفظ منافعش در میان بود، همچنین حفظ وضع موجود!

او ادامه داد: از آنجا که هر رجلی برای خودش عقیده‌ای دارد، حال آنکه ممکن است ما بر اساس بینشی که داریم ممکن است آن عقیده را قبول داشته یا نداشته باشیم، اما واقعیت آن است که رجال سیاسی در آن زمان بر اساس عقیده خودش حرکت می‌کند نه بر اساس عقیده و بینش ما در امروز. آیا خود امین‌الدوله که یک رجل مترقی است و هم‌زمان با امین‌السلطان کار می‌کند آیا او می‌تواند افکار خودش را خارج از منافع خودش پیش ببرد و پیاده کند؟ می‌بینیم که او هم نمی‌تواند نه به این دلیل که امین‌السلطان نمی‌گذارد، به این دلیل که شاه در آن ساختار اجازه نمی‌دهد قدرت دولت افزایش پیدا کند. به چه دلیل؟ برای این‌که اگر قدرت دولت در مقابل سلطنت افزایش یابد سلطنت باید محدود شود و شاه این را نمی‌خواهد. شاه این را در دوره سپهسالار، میرزا آقاخان نوری، امیرکبیر و مستوفی‌الممالک هم ثابت کرده است.

این پژوهشگر تاریخ معاصر بیان کرد: اگر ما چهار صدراعظم قبل از امین‌السلطان داریم، حداقل سه نفر از آنها از صحنه سیاسی حذف می‌شوند حتی میرزاآقاخان نوری که حامی شاه بود و محافظه‌کارترین صدراعظم نسبت به بقیه. بنابراین امین‌السلطان این تجربیات را از طریق پدرش می‌شناخت و اگر خودش تجربه شخصی نداشت، حداقل در آن گردونه سیاسی این تجربیات را کم و بیش می‌شناخت. بنابراین من در کتابم دفاعی از امین‌السلطان یا امین‌السلطان‌ها نخواهم کرد، چون وظیفه ما در تاریخ دفاع نیست، همچنان‌که وظیفه ما ذم کردن هم نیست، وظیفه ما در تاریخ شناخت است؛ شناختی که روشن کند چه اتفاقی افتاد، چگونه روی داد، چه دلایلی داشت و زمینه آن چه بود؟ روشن کردن این سوالات وظیفه پژوهشگران تاریخ است.  

سعاد پیرا درباره سیستم قدرت و نگاه سیاستمداران به رویکرد یکدیگر گفت: اگر امین‌السلطان را به روایت می‌گذاریم برای این است که بگویم در آن ساختار همه سیاستمداران در دوره قاجار به حفظ وضع موجود کمک می‌کنند حتی اعتمادالسلطنه فرهیخته یا امین‌الدوله مترقی! همه در آن شرایط به یک شکل کار و حرکت می‌کنند اما وقتی در زاویه دید دیگری می‌رسند؛ یعنی وقتی می‌خواهند از زاویه دید خودشان دیگری را تعبیر کنند به توجیه اتفاقات می‌پردازند و وقتی که توجیه می‌کنند خودشان مدنظر نخواهند بود و دیگر موردنظر است!

او با اشاره به سیستم حکومتی در زمان قاجار بیان کرد: بحثی که من می‌خواهم در روایت داشته باشم به این شکل است که اعتمادالسلطنه، امین‌الدوله، افضل‌الملک و احتشام‌السلطنه را زیر ذره‌بین می‌برم برای این‌که بگویم هر کدام از این سیاستمداران در آن ساختار کار می‌کردند و در راستای حفظ منافعشان حرکت. بخش مهمی که برای آنها اهمیت داشت و تغییر در ساختار موجود به عنوان یک ضرورت اساسی در نظرشان نبود، چون نمی‌خواهند علیه ساختار موجود حرکت کنند، زیرا قدرت آن را ندارند و آنها در یک گردونه سیاسی به مثابه حلقه حضور دارند، هر کدام حواریونی دارند و حلقه‌های کوچکی که تبدیل به قدرت می‌شوند، در ان ساختار حرکت می‌کنند تا به تنازع یکدیگر برسند و زمانی که شاه از آنها بیمناک می‌شود به وسیله امثال امین‌السلطان آنها را حذف می‌کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها