سه‌شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۸:۵۹
جان شیرین، جان آگاه

«بازگشت به پاسداشتِ نوروز به دستياری و حمايت مستقيم تورسون‏‌زاده مهم‏ترين سند اين کار سترگ و جاودان در تاريخ فرهنگ تاجيکستان است و اگر قرار بود فقط برای همين اين يک کار به وی عنوان قهرمان ملی داد، کار بسيار به‏‌جا و درخوری بود.»

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) میرزا تورسون‌زاده یکی از شاعران کشور تاجیکستان است که از جایگاه والایی نزد تاجیکستانی‌ها و دیگر کشورهای فارسی‌زبان جهان برخوردار است. در هفته اخیر وبیناری با عنوان «سرایندۀ صلح و دوستی» به مناسبت صدوده‌سالگی میرزا تورسون‌زاده با همکاری فرهنگستان زبان و ادب فارسی، موسسه فرهنگی اکو و سفارت جمهوری تاجیکستان در ایران برگزار شد و مهمانانی از تاجیکستان، افغانستان، پاکستان و ایران در آن به ایراد سخنان خود پرداختند.
ابراهیم خدایار، استاد دانشگاه تربیت‌مدرس و رئیس انجمن نقد ادبی ایران متن سخنرانی خویش در این وبینار را در اختیار ما قرار دادند که در ادامه می‌خوانید.
 
 
در آغاز سخن اجازه می‌‏خواهم به حضور تک‏‌تکِ حاضران در نشست بين‌‏المللی «سراينده صلح و دوستي» که به مناسبت صدودهمين سالگرد تولد استاد ميرزا تورسون‌‏زاده (1911-1977م)، شاعر مردمي، سياستمدار، اديب، مترجم و قهرمان تاجيکستان برگزار شده است، سلام عرض ‏کنم و برای همه شما عزیزان ارجمند و گرامی در سراسر جهان فارسي‌‏زبان، آرزوی سلامت و تندرستی داشته باشم.

اقوام فارسي‌‏زبان ماوراءالنهر در قالب خان‏‌نشين‌‏های پيشينِ بخارا و خوقند و بعدتر در شکل جهموری‏ مستقل تاجيکستان، هفت لحظه تاريخی و سرنوشت‌‏ساز را در دوره نوين حيات ادبی خود از 1870 تا 1991م تجربه کرده است:
1. «معارف‌پروری يا روشنگری (1870-1905م)»، 2.  «تجددگرایی (1905-1917م)»، 3. «پیدایش ادبیات شورایی (1917–1929م)»، 4. «رشد و استحکام ادبیات شورایی (1929-1953م)»، 5. «زوال ادبیات شورایی و بازگشت نرم به سنت (1953- 1985م)»، 6. «مرگ ادبیات شورایی و پیدایش ادبیات مردمی (1985-1991م)» و 7. «استقلال و خودآگاهی ملی (1991م به‌بعد»

اگر قرار باشد جايگاه و اعتبار شاعران و اديبان تاجيک را در دوره معاصر مشخص کنيم، يکی از بهترين و مطمئن‌‏ترين راه‌‏های اين کار، معين کردن اهميت و ميزان تأثيرگذاری آن‏‌ها در اين چهارچوب پذيرفته‌‏شده است، چهارچوبی که استخوان‌‏بندی تحليل ادبيات تاجيکستان در دوره معاصر در آن قوام يافته و شکل گرفته است.

مي‏‌دانيم که تورسون‏‌زاده در سال‌‏های آغازين دهه سی ميلادی دست به آفرينش شعر زد. نخستين مجموعه‌شعر اين شاعر مردمی در سال 1932م با نام «بيرقِ ظفر» به چاپ رسيد؛ بنابراين اگر بخواهيم به جايگاه وی در ادبيات معاصر تاجيک نگاه انتقادی داشته باشيم، وی در لحظه چهارم ادبيات معاصر تاجيکستان موسوم به دوره «رشد و استحکام ادبیات شورایی(1929-1953م)» هم از نظر آفرينش شعری و هم به ‏لحاظ پذيرش رياست اتفاق نويسندگان تاجيکستان از سال 1946م حضوری تمام‌‏وکمال و در عين حال مؤثر داشته  و 24 سال از دوره پنجم ادبيات تاجيکستان را در سال‌‏های 1953-1977م موسوم به «زوال ادبیات شورایی و بازگشت نرم به سنت (1953- 1985م)» نيز تجربه کرده است.

در اين عقيده ترديدی ندارم که فعاليت ادبی و هنری تورسون‌‏زاده را نمي‌‏توان در نزديک به 46 سال آفرينندگی (1930-1976م) در قامت اديبی سياستمدار و شاعری آگاه به تاريخ تحولات اجتماعی و سياسی معاصر تاجيکستان، به‏‌سادگی از زير سيطره سياستی که در سال‌‏های منتهی به استقلال در 1991م از جامعه اين کشور طرد شد و جای خود را به آگاهی ملی داد، تحليل کرد.

از سوی ديگر با اين گزاره دوست ندارم ذهن مخاطب را به تئوری حاکم بر توليد ادبيات و هنرِ اين سال‏‌ها که غالبا محصولی ماشينی و به قول معروف «فرمايشي» داشت، معطوف کنم. اين کار بسيار آسان است و به‌‏راحتی منتقد را از دست مخاطبانِ آسان‌‏گير نجات خواهد داد، کاری که ديگران هم کرده‏‌اند. من با اين همسان‏‌سازی سرِ سازگاری ندارم، بلکه برعکس دوست دارم در اين فرصت، آن‌سوی سکه ماجرای تحليل را برای مخاطبان سختگير به نمايش بگذارم.

تورسون‏‌زاده در اين سال‌‏ها که ادبيات و فرهنگِ ملت‌‏های تحت‌سلطه شوروی سابق در دوره خروشچف (1953-1964م) فرصت نفس کشيدن دوباره را در هوای بازگشت به سنت‏‌های ملی خود يافته بودند، «مهارِ سياستِ سرکش» را به دستِ «سوارِ نجيبِ ادبيات» داد و از اين فرصت استثنايی برای ملت و فرهنگ خود به‏‌خوبی بهره گرفت. تورسون‌‏زاده آگاهانه ندايی وجدان فرهنگ تاجيک و درخواست آن را برای بازگشت به گذشته پرافتخار هزاران ساله از سپيده‌‏دم تاريخ شنيد و زيرکانه کاری را که بايد مي‌‏کرد، انجام داد. او سياست را در خدمت ادبيات و فرهنگ درآورد. بازگشت به پاسداشتِ نوروز به دستياری و حمايت مستقيم تورسون‏‌زاده مهم‏ترين سند اين کار سترگ و جاودان در تاريخ فرهنگ تاجيکستان است و اگر قرار بود فقط برای همين اين يک کار به وی عنوان قهرمان ملی داد، کار بسيار به‏‌جا و درخوری بود.

توجه به يگانگيِ تاجيکان با فارسي‌‏زبانان جهان را از خجند تا سمرقند، از هرات تا بلخ، از شيراز تا تبريز و از آنجا، از تهران و کابل تا دوشنبه در شعر شاعران اين دوره که مؤمن قناعت (1932-2018م)، بازار صابر (1938-2018م)، لايق شيرعلي (1941-2000م) و گلرخسار صفي‏اوا (متولد 1947م)، از ميوه‌‏هاي اين بوستان نوباوه بودند، بايد محصول درايت و تيزهوشي توسون‏زاده‏‌ها به‏ شمار آورد.
من در مقام پژوهشگر ادبيات تاجيک يک بار ديگر روز بزرگداشت اين جانِ آگاه و اين جانِ شيرين را به برادران هم‏خون و هم‏نژاد تاجيک تبريک مي‎‌گويم و براي همه آنان از درگاه خداي بزرگ سربلندي و موفقيت خواهانم.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها