چاپ هشتم کتاب رفیق مثل رسول، روایت زندگی شهید مدافع حرم رسول خلیلی همزمان با سالروز شهادت این شهیدعزیز توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد.
برشی از کتاب:
با بچهها به این نتیجه رسیده بودیم که باید تابع مسئول یا فرمانده گروه باشیم. با فاصله کمی از هم حرکت می کردیم. جمعیت روبه روی ما حداقل پنج برابر ما بود .
کم کم کار از شعار و آتش زدن گذشت .به خاطر برتری تعداد جرأت را پیدا کردند که به سمت ما هجوم بیاورند.سنگ و چوبی بود که در آسمان بلند می شد و به سروتن ما می خورد .
گاهی ما به سمت آن ها می دویدیم و گاهی هم آن ها به سمت ما .کار به درگیری تن به تن رسید .سعی می کردیم هردو نفر پشت به پشت هم باشیم که حواسمان به اطراف هم باشد .من و علی ماندیم وسط، هم می زدیم و هم می خوردیم .
قبل از اینکه بخواهم حرفی به علی بزنم درد شدیدی توی سرم پیچید. از شدت درد چشمهام را برای چند لحظه نتوانستم باز کنم. به قول قدیمیترها درد تا مغز استخوانم پیچید.ع لی هم مانده بود بین دو سه نفر.یکی از بچهها من را کشاند تا کنار خیابان یکم روی لبه باریک جدول نشستم. دستی به سرم کشیدم. شکستگی در کار نبود.برای همین سریع سرپا شدم و مجدد خودم را به علی رساندم.
یکی از بچهها بازویم را کشید و گفت:«رسول برو کنار،بدجور زدن توی سرت»با خنده گفتم:«هر چه از دوست رسد نیکوست. بخصوص که از همشهریات چوب بخوری»...
چاپ هشتم کتاب رفیق مثل رسول؛ روایت زندگی شهید مدافع حرم رسول خلیلی در قطع رقعی و 192 صفحه به قلم شهلا پناهی، همزمان با سالروز شهادت این شهیدعزیز توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد.
علاقه مندان جهت تهیه کتاب میتوانند از طریق سایت nashreshahidkazemi.ir و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه 3000141441 کتاب را با تخفیف دریافت نمایید.
نظر شما