ایوب آقاخانی میگوید: امکان کلیشهشدن را درباره یک اثر اندیشهورز، نمیفهمم. اگر کلیشهای رخ بدهد بی شک از قلم رنجور نویسنده است نه موضوع تعیین شده.
درباره جشنواره نمایشنامهنویسی اقتباسی «چهارراه» بگوئید. اینکه ایده آن از کجا شکل گرفت و در حال حاضر در چه مرحلهای است؟
برای اولین بار در ایران در تاریخ بعد از انقلاب؛ در سال 99جشنوارهای راه اندازی کردیم که مبنای حرکت شرکتکنندگان در آن اقتباس است. ثانیا اقتباس به طور مشخص از ادبیات کهن ایران و ثالثا از آثاری مشخص که 4 اثر سترگ تاریخ ادبیات فارسی را شامل میشود. «جوامع الحکایات و لوامع الروایات»، «مثنوی معنوی مولانا»، «گلستان سعدی» و«شاهنامه فردوسی». پیش از این هیچ وقت در رویکردهای مشابه، این چند عامل کنار هم به این شکل اصیل ارائه نشده بود. بد نیست که اشاره کنم بنده این جشنواره را به عنوان مدیر دفتر مطالعات و پژوهشهای مرکز هنرهای نمایشیِ حوزه هنری، طراحی و ارائه کردم و با کمک و حمایت آن مرکز به فرجام رسید که این حمایتشان ستودنی است.
در راستای کمک، به مستدام ماندن جریان زایش هنری در دوران انزوای ناخواسته تحمیل شده، به خاطر کرونا اتفاق افتاد. در اتاق فکر مرکز هنرهای نمایشی (حوزه هنری) به دلیل اینکه این جشنواره میتوانست به درخانه ماندن؛ اما تولید هنر در زمینه تئاتر کمک کند، به شدت مورد استقبال قرار گرفت. جذابترین بخش ماجرا این بود که با وجود کم بودن مهلت ارسال آثار در فراخوان، این جشنواره به شدت مورد استقبال قرارگرفت. بیش از 80اثر از استانهای مختلف کشور به دستمان رسید و به زودی با معرفی ترکیب داوران قضاوت در باره این آثار آغاز میشود. نکته قابل توجه این است که نامهای آشنایی در جامعه هنر و نمایشنامهنویسان کشور دیده میشود که آثارشان را به این جشنواره ارسال کردهاند و این باعث افتخار و سربلندی بنده است. با این امید که مسابقه نمایشنامهنویسی «چهارراه» هم منشا خیر باشد هم مستدام و مداوم و این یک چالش فرهنگی ادبی و هنری محسوب شود.
معمولا در مورد آثار مذهبی یا ادبیات کهن این ترس هست (به دلیل تکرار داستان طی قرنها) که آثار دچار تکرار و نداشتن حرف تازه برای مخاطبان شوند.چه نظری در این باره دارید؟
در مورد مسائل ایدئولوژیک موافقم؛ در مورد آثاری که منشا آن اثر ادبی است نه! درباره یک اثر اندیشه ورز، افراطی کلیشه شدن و امکان کلیشه شدن را نمیفهمم. شاهنامه، گلستانِ سعدی، مثنویِ معنوی یا جوامع الحکایات چرا باید منشا بروز کلیشه باشد؟ اگر کلیشهای رخ بدهد بی شک از قلم رنجور نویسنده است نه مسیری که ما تعیین کردهایم.
چه ضرورتی حس کردید که باعث شکلگیری این جشنواره شد؟
ضرورت مهم این ماجرا، توجه دوباره به ادبیات کهن ایران است. از دید ما به شدت در یک شرایط غیر مطلوب و غیر ارادی، مردم ما اتصال خود را از ادبیات گنجینه وار خودشان قطع کردهاند یا به حداقل رساندهاند. این یک ضرورت است. نکته دوم توجه به زبان معیار است. یعنی ما با بحرانی مواجه شدیم که در زبان فارسی ایجاد شده و هر روز تبعات آن را تحمل میکنیم. انگار یک شوک لازم است تا مردم بار دیگر به زبان اصیل خود و الزامات آن زبان و ریشههای درستتر آن زبان برگردند. تعداد جعلیات در زبان، تعداد مصادره شدههای زبانی و همین طور واردات زبانی از مرز قابل تحمل گذشته است.
این موضوع حتی در واقع شرایطی را پیش آورده که بزرگان این کشور هم نسبت به آن ابراز نگرانی کردهاند. در چنین شرایطی است که امثال من یا نهادهای مسئول باید به رویه بخردانه مسیر راه را هموار کنند. به ذهن ما این رسید(برگزاری جشنواره) امید که کسان دیگری با ایدههای دیگری طی کردن این مسیر را کمک کنند.
اگر از دید تخصصی بخواهیم به موضوع اقتباس نگاه کنیم، مولفههای آن چیست؟
هر کسی بخواهد از اثری اقتباس کند؛ به ناگزیر یکی از سه شیوه کلان جهانی اقتباس را پی خواهد گرفت. اول کاملا وفادارانه، دوم خط کلی داستان را بگیرد و با ایجاد تغییر در جزئیات داستانی وابسته اما در عین حال مستقل را بنویسد. سوم، فقط از اثر مورد نظر الهام بگیرد. ما در این مسابقه دست شرکتکنندگان را برای داشتن آزادی عمل خود و برخورد سلیقهای باز گذاشتیم تا کار دلخواه خودشان را بتوانند خلق کنند و بدیهی است که مفیدترین مسیر برای نیات پشت این مسابقه شیوه دوم اقتباس است. یعنی توجه به ارکان اصلی داستان اما ایجاد تغییرات سلیقی در جزئیات اثر.
درباره زمان و نحوه برگزاری جشنواره توضیح دهید.
تا نزدیک شدن به زمان برگزاری جشنواره در پایان پاییز، درباره جزئیات حرفی نمیزنیم. در هر حال پس از اعلام نتایج، فقط برای اعلام برگزیدگان آئینی خواهیم داشت. تا زمان برگزاری بر اساس شرایط و احوالات آن روزها به لحاظ بهداشتی و شرایط اجتماعی تصمیمات مناسب گرفته شود
نظر شما