این نویسنده و منتقد ادبی افزود: ادبیات در عالم واقع و با رعایت تکنیکها و محتوا، بیشتر برای مخاطبانی عادی و معمولی نوشته، آفرینش و منتشر میشود و متاسفانه تاکنون توجه زیادی به نوع نیازهای کودکان و نوجوانان با نیازهای ویژه (معلول)در تولید آثار ادبی نشده است. کودکان و نوجوانان دارای نیازهای ویژه، از ادبیاتی مختص به خود در گستردگی و دامنه مناسب، بیبهرهاند.
وی با اشاره کوتاه به انوع اختلالات و معلولیتهای جسمی و حرکتی این کودکان افزود: با وجود تلاشهای آموزش و پرورش استثنایی، بهزیستی و سازمانهای دولتی دیگر و نهادهای مردم نهاد، ... اما متاسفانه جامعه نسبت به این گونه کودکان توجه زیادی ندارد و بیشتر نگاه ترحمآمیز به این کودکان دارند. این نوع نگاه، آسیبزاست و منزوی شدن و به دیگران متکی بودن را برایشان به دنبال دارد. علاوه بر این، نگرش ناصحیح، موانع ارتباطی، موانع قانونی و مشکلات حضور در جامعه عادی، عمیقاً بر کیفیت و نوع زندگی و وضعیت اجتماعی آنها تأثیر میگذارد.
حاتمی افزود: با نگاهی گذرا و کمی به ادبیات کودکان و نوجوانان پی میبریم، تعداد آثاری که شخصیتها و محتوای اصلی آنها کودکان معلول باشند، در مقایسه با دیگر آثار تولید شده، بسیار اندك و محدود است. کودکان با نیازهای ویژه (معلول) به علت تنوع ویژگیها و کم بودن تعدادشان و نیز به دلیل نگرش نادرست جامعه نسبت به آنها، حضورشان در اجتماع کمرنگ است و همین نادیده انگاشتن آنها باعث میشود که ادبیاتی پویا و جدی برایشان وجود نداشته باشد.
به گفته حاتمی، برای بازنمایی معلولیت در ادبیات کودکان و نوجوانان، توجه، دقت و اقدامات مناسب و مؤثری صورت نگرفته و تنها تعداد معدودی از نویسندگان و شاعران به این مقوله پرداختهاند.
وی با اشاره به ضرورت بهرهگیری از دانش تجربی کارشناسان خبره در این راستا در جهت تقویت علمی آثار برای کودکان معلول، بیان کرد: «ناشنوایی که میشنید!» در قالب داستانی ساده و کوتاه برای کودکان دارای نیازهای ویژه با رعایت توان ذهنی و درک آنها نوشته شده و از سوی سیدمحمد موسوی، روانشناس و مدیر آموزش و پرورش استثنایی استان ایلام و نیز زهرا مرادپور روانشناس بالینی و کارشناس اختلالات یادگیری، مورد خوانش و بررسی علمی قرارگرفته است.
حاتمی با اشارهای کوتاه و گذرا به تاریخ ادبیات شفاهی و فولکلور برای کودکان معلول گفت: در حوزه کودکان معلول در ادبیات کلاسیک، موارد زیادی قابل رصد نیست. مگر موضوعاتی محدود در شاهنامه و سپیدبودن موی زال و ... اما در ادبیات عامیانه و داستانهای شفاهی، کودکانی وجود دارند که نقص آنها کچلی و کوتوله بودن است. وجود داستان کوتولهها در ادبیات کلاسیک ایران و جهان خاصه در هزار و یک شب قابل بررسی است. هر چند کچلی، را نمیتوان جزء معلولیتها قرار داد.
نویسنده رمان نوجوان «فرار...فرار...» افزود: بخشی دیگر از معلولیت، ناشی از پیامد جنگ ایران و عراق است. در استانهای مرزی همچون ایلام، کرمانشاه، خوزستان و کردستان، همچنان بعد از گذشت سالها از پایان جنگ، مینها و بمبهای به جا مانده از جنگ، قربانی میگیرند و قربانیان هم اغلب کودکاناند. خوشبختانه در این راستا اقدامات خوبی در آفرینشِ آثار ادبی برای چنین مخاطبانی در دو حوزه شعر و داستان، رخ داده است.
نویسنده مجموعه 30 جلدی «حکایتهایی از مرزباننامه و الهینامه» برای کودکان، افزود: در ایران تعداد اندکی کتاب درباره کودکان و نوجوانان معلول نوشته شده که برخی از آنها فاقد ارزشها و عناصر ادبی، محتوایی و حتی ظاهری است. این امر از سویی ناشی از عدم آگاهی و شناخت نویسندگان از زندگی افراد معلول است و از سوی دیگر نویسندگان ما کمتر امکان ارتباط و تماس با کودکان معلول را دارند زیرا بسیاری از کودکان یا در مراکز و مدارس خاص نگهداری میشوند یا در چارچوب خانه و اتاق محصورند.
وی در ادامه به تولید کتابهای صوتی اشاره کرد و گفت: آنچه در دهههای اخیر در حوزه کودکان معلول به آن توجه بیشتری شده، تولید کتاب صوتی و برجسته برای آنهاست. تولید و انتشار کتاب برای این مخاطبان، با معلولیتهایی همچون لکنت زبان، فلج مغزی، مشکلات بینایی، عقب ماندگی ذهنی، گفتاری، حرکتی و ... یک ضرورت فرهنگی، ادبی و اجتماعی و البته اخلاقی است. خوشبختانه کتابهای بریل و کتابهای گویا از جمله کتابهای مورد استفاده برای کودکان نابیناست که از سوی ناشران دولتی (کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان) و ... تولید و منتشر شده است.
حاتمی با یادآوری اینکه ادبیات در زندگی انسان، نقش مؤثر، ماندگار و سرنوشتسازی داشته، گفت: مسئولیت اهالی قلم در قبال کودکان با نیازهای ویژه بسیار جدیتر و مهمتر خواهد بود، پس تلاش کنیم تا این ضرورت را در سطوح گستردهتری در جامعه هدف توسعه دهیم و ادبیات ویژه کودکان معلول به جایگاه مناسب خود برسد.
نظر شما