چهارشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۲:۳۰
خواندن متون مردم‌نگارانه تنها راه بصیرت انسان‌شناسی است

عربستانی گفت: حجم عظیمی از متون مردم‌نگارانه و نظری در حوزه انسان‌شناسی ایجاد شده و خواندن آنها تنها راهی است که با آن بصیرت انسان‌شناسی در یک طالب و دانشجوی انسان‌شناسی ایجاد می‌شود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، مهرداد عربستانی رییس انجمن انسان‌شناسی ایران و عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در نشست «مردم شناسی/انسان شناسی ایران: رویکردی آسیب شناختی» سخن گفت.

او با بیان مختصری از مقاله‌اش با عنوان «انسان‌شناسی ایران: یک بازاندیشی» تصریح کرد: قبل از هرچیز باید مشخص کنم که وقتی از انسان شناسی سخن می گویم دقیقاً منظورم یک رشته علمی دارای سابقه و تاریخچه مشخص است که نظریات، مفاهیم و روش تحقیق ویژه‌ای دارد. 

وی افزود: این رشته در نتیجه نتایج و یافته‌هایش با ادبیات و رتوریک علمی، یعنی با دقت، شکاکیت و حزم علمی و با فاصله‌گیری از ادبیات شعاری و آرمان‌گرایی اتوپیایی بیان می‌شود و هدف آن فهم، تحلیل و تبیین آنچه چیزی است که مردم انجام می‌دهند و نزدیک شده به دنیایی است که مردم در آن زندگی می‌کنند.

عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران گفت: رشته‌ای که به تولید نظام‌مند دانش مطالعه انسان و فرهنگ و جامعه انسانی با اطلاع از زیست شناسی، تئوری‌های فرهنگی، باستان شناسی، زبان و زبان شناسی، فلسفه، روان‌شناسی، حقوق، اقتصاد، جغرافیا، گیاه‌شناسی، و اصولاً یافته‌های علوم دیگر می‌پردازد  و شاخصه رویکرد آن تأکید بر «مشارکت» با مردم و مشاهده کارآموخته علمی است.

وی افزود: با این تعریف، تاریخ این رشته در ایران از زمانی شروع می شود که این رشته با این قیود شروع به کار کرده  لذا آنچه که گفته می‌شود، شامل کارهای پیش از آن نمی‌شود؛ یعنی نوشته‌های مرتبط با فرهنگ و فولکلور که علاقه‌مندان و ادبا به طور غیر سیستماتیک، ولو گاهی به زیبایی و دقت، منتشر کرده‌اند، همان طور که مثلاً هرودوت یا مارکوپولو یا سفرنامه‌نویسانی که از مردمان دیگر و فرهنگ‌شان نوشته‌اند را نمی‌توان به معنای اخص کلمه انسان‌شناس دانست؛ در اینجا هم آثار مشابه به عنوان آثار اختصاصاً انسان شناختی در مد نظر نیستند.

او تصریح کرد: در یک بازنگری به کار انسان‌شناختی در ایران، بدون اینکه ادعای فراگیری مطرح باشد، می‌توان به نکاتی که برای توسعه آتی انسان شناسی می‌توانند مهم باشند اشاره کرد.

عربستانی گفت: یکی از این نکات، مربوط به اجتماع علمی انسان شناسان کشور است که در قیاس با مشتلغین دیگر رشته‌های خواهر در علوم اجتماعی و انسانی، تعداد اندکی را شامل می‌شوند.

وی با بیان اینکه سازوکار تعامل در اجتماعات کوچک تفاوتی اساسی با سازوکار اجتماعات علمی بزرگتر دارد افزود: در اجتماعی کوچک چیزی مثل گرایش‌های علمی، گروه بندی موضوعات مورد مطالعه و اصولاً سازماندهی داخل گروه، بیش از هر چیز فرد محور و متکی بر خصایص شخصی است که نتیجه آن عدم نهادینه شدن گرایش های مطالعاتی مختلف و انجام کارهای علمی مبنی برتمایلات و گرایشات منفرد و متفرق است.

این پژوهشگر بیان کرد: به عبارتی یک سنت علمی و کار نظام مند به سختی می‌تواند شکل بگیرد؛ بگذریم که چطور گروه های کوچک، بیش از گروه‌های بزرگ از خصایص خلقی و فردی (Idiosyncrasy) افراد تأثییر می‌گیرند، به طوری که همان قدر که خصایص فردی مطلوب و ویژه ممکن است به طور محدودی به گسترش و توسعه رشته کمک کند، سوء رفتارها و خصایص نامطلوب فردی همان اندازه هم می‌تواند منجر به کمینگی و حتی آسیب به آن شود.

او گفت: گمان نمی‌کنم که صورت آرمانی اجتماع علمی (بر اساس بحث وتبادل نظر و همکاری و رقابت سالم و...) اصولاً جایی به طور کامل محقق شود، و همیشه برخی سوء رفتارها ممکن است مشاهده شود.

رییس انجمن انسان‌شناسی ایران در ادامه به قلمداد شدن بسیاری از حوزه‌های کار انسان شناختی، در زمره امور حساس به لحاظ سیاسی، که به طرق مختلف دست و پای انسان‌شناسی و انسان‌شناسان را می‌بندد اشاره کرد و گفت: به ویژه اگر یافته‌های انسان شناختی با تعاریف هنجاری و آرزو اندیشی‌های ایدئولوژیک یعنی با تعاریف «دین داری اصیل»، «هویت ملی اصیل» و... همخوان نباشد.

او با اشاره به سطح دیگر بحث که به امر فنّی و درون گروهی آموزش مربوط می شود افزود: من به عنوان یک معلم انسان شناسی، گمان می‌کنم که آموزش ما نیاز به بازنگری و تغییری در رویه‌ها دارد اگرچه آموزش هم چیزی نیست که فارغ از مسأله اجتماعی علمی بتوان آن را فهمید.

این پژوهشگر با بیان اینکه اصولاً می‌توان گفت که سطح نسبتاً پائین استاندارد کار علمی به دلایلی که ذکر شد، در رابطه ای متقابل با امر آموزش هم قرار دارد خاطرنشان کرد: همچنان دانشجویان انسان‌شناسی کمتر با مفاهیم نظری و اهمیت آن در تولید دانش و تحقیق آشنا می شوند و در آن کارآموزی می‌کنند؛ به نظرم ارتقای آموزش و پژوهش انسان شناسی از امر دیگری هم سخت تآثیر می پذیرد، و آن امر قطع نسبی ارتباط با آکادمی و حوزه علمی جهانی است.

او افزود: این قطع ارتباط البته از شرایط سیاسی و اقتصادی  تأثیر می‌گیرد، ولی شاید مهم ترین عامل این گسست، مسآله مهارت و تسلط در به کار گیری زبان علمی واسط (Lingua Franca)، و به طور کلی سیاست زبانی در نظام آموزشی است، که باعث اتکای زیاد به ترجمه‌ها (که درصد بسیار اندکی از دانش روز را در همه ابعاد علمی و فرهنگی شامل می شوند) و ناتوانی در وارد شدن در میدانگاه های آکادمی جهانی را باعث می‌شود.

او در ادامه  به اهمیت خواندن، به ویژه در انسان‌شناسی، تأکید کرد و افزود: امروزه دانشجویان تحصیلات تکمیلی و مدرسینی داریم، که حتی متون اصلی و کلاسیک رشته‌ای را که در آن تحصیل  یا تدریس می‌کنند نخوانده‌اند. 

عربستانی خاطرنشان کرد: حجم عظیمی از متون مردم‌نگارانه و نظری در حوزه انسان شناسی ایجاد شده که  خواندن آنها تنها راهی است که بصیرت انسان‌شناسی را در یک طالب و دانشجوی انسان‌شناسی ایجاد می‌کند.

وی اظهار کرد: حجم زیادی از سوء تفاهمات و اشتباه‌های موضوعی، روشی و نظری همگی تا حد زیادی ناشی از کم خوانی و درگیر نبودن در ادبیات و تولیدات انسان شناختی است و به نظر من دستیابی به نگاهی ویژه و احیاناً جدید و توسعه این رشته مستلزم پختگی و بلوغی است که میان بری برای آن وجود ندارد و راهش از میان خواندن، خواندن، خواندن و نوشتن می‌گذرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها