در ابتدای نشست، خسرو بنایی شاعر و نویسنده گلستانی ضمن تاکید بر جایگاه داستان «چاه به چاه» در میان آثار براهنی، به مهمترین آثار او در زمینه داستاننویسی اشاره کرد و گفت: بعد از عروسی چه گذشت، آواز کشتگان، رازهای سرزمین من، روزگار دوزخی آقای ایاز و آزاده خانم و نویسندهاش از آثار نامآشنا و شاخص این نویسندهی زاده شهر تبریز است.
وی درباره رمان مورد بحث جلسه هم گفت: ما در داستان «چاه به چاه» با نوعی رئالیسم اجتماعی و ترسیم و روایت روبهرو هستیم و نویسنده سعی کرده به تاریخ، وقایع و رخدادها نزدیک شود. این قصه با دو شخصیت حمید و دکتر، شکل و بسط مییابد و نگرش براهنی در کنشهای شخصیتها غیر جانبدارانه بوده و تلاش کرده فردیتها، سوژهها و شخصیت داستانی شکلی غیرقطعی و ناپایدار داشته باشند.
سپس پارمیدا حیدری از دوستداران جوان ادبیات داستانی در گرگان هم در سخنانی در این نشست گفت: ما در «چاه به چاه» با اثری خوشخوان روبهرو هستیم. این رمان توصیفات خوبی دارد اما کلیت داستان من را به عنوان یک مخاطب جذب نکرد. به نظرم اثر دچار نوعی شعارزدگی بود؛ نویسنده، پدر را به میرزا کوچک خان ربط داده است که به نظرم سادهانگارانه و دمدستی است. من همچنین مواجهه مؤلف با مادر را اصلاً نپسندیم.
فرزاد قدکچی از دیگر حاضران در نشست هم اظهار کرد: نویسنده در این اثر فضای اتاق بازجویی را خوب ترسیم کرده اما جنبهها و فشارهای روانی در اتاقهای بازجویی را آنگونه که شنیدهایم و آگاه هستیم، به نحوی شایسته بازنمایی نکرده است اما درمجموع من شخصاً از رمان بدم نیامد و در جاهایی حتی با اثر همذات پنداری کردم.
سپس نیما صفار از نویسندگان و هنرمندان گرگانی در سخنانی با اشاره به اینکه گمان میکنم در زمان چاپ جاهایی از اثر کم شده (سانسور شده) یا نادیده و کمتر پرداختشده، گفت: کل کتاب در محاوره و دیالوگ میگذرد ولی نویسنده تمام این گفتوگوها را با زبان معیار نوشته است؛ در حالی که انتظار میرفت تمایزی بین گفتارها ایجاد میکرد.
وی افزود: جذابترین بخش کتاب پرداختن به شخصیت ساواکیها بود؛ به نظر میرسد مؤلف کوشیده مباحثی را به هم گره بزند که درجاهایی هم موفق عمل کرده ولی درجاهای دیگری، نه؛ و حتی گاهی شاهد کلیشههایی هستیم.
در ادامه شمسی موسینژاد از بانوان فعال در عرصه فرهنگی در گرگان اظهار کرد: رمان «چاه به چاه» اثری روان و خوشخوان بود اما به باور من پر از کلیشه و شعار است و لحظاتی از آن را واقعاً بهزور خواندم! دلیل انتخاب این عنوان برای کتاب را در پایانبندی رمان متوجه میشویم که معتقدم بسیار دور از انتظار بود و در شکلی باسمهای شکل گرفت و آن را نپسندیدم.
موسینژاد تصریح کرد: اما چیزی که در این اثر جلبتوجه میکرد، شخصیت ساواکیها بود که نویسنده آنها را افرادی عادی و از جنس مردم به تصویر کشیده است؛ نه آن فرم منفوری که در ذهنهای ما شکلگرفته است.
جمشید شاهقاسمی از دیگر حاضران در این محفل هم گفت: به نظرم این رمان برای تجربه اول آشنایی با نویسنده، انتخاب ایدهآلی نیست اما بههرحال تلاشی در جهت تولید یک نمونه دیگر از بهاصطلاح «ادبیات زندان» محسوب میشود. در یک نگاه و جمعبندی، معتقدم کتاب ارزش یکبار خواندن را دارد و دروازهای است برای خواندن کارهای جدیتر این نویسنده؛ البته بهشرط تمایل و صرف حوصله نسبتاً زیاد!
سپس زهرا عباسی از دوستداران ادبیات و فعالان جلسات «سهشنبههای تحلیل داستان»، اظهار کرد: به عقیده من «چاه به چاه» یکی از آثار نهچندان معروف براهنی است. داستان تا اواخر کتاب کشش ندارد و اصلاً براهنی وارد قصه نشده است. حتی در بعضی مواقع مثل قسمتی که ساواکی داخل چاه فاضلاب به دنبال تپانچه میگشت، مسئله غیرواقعی بود.
عباسی افزود: قهرمان داستان شخصیتی ترسو و بزدل است که به باور من البته حُسن این اثر به شمار میآید. هر چند باور دارم در مجموع قصه ضعیف بود و شخصیتپردازیها قابل قبول نبود. همچنین از صفحه 79 تا 81 کلمه پدر بی بارها و بارها تکرار شده که به نظرم آزاردهنده بود.
در ادامه این نشست، مریم مصدق از دیگر بانوان فعال در جلسات تخصصی کتابخوانی خانه کتاب گرگان در سخنانی گفت: «چاه به چاه» اثری ساده و روان و خوشخوان بود ولی من شخصاً این حد از سادگی را دوست نداشتم. همچنین دشمنی مادر و پسرش را در قصه درک نکردم. از سویی دیگر معتقدم مرگ دکتر ناراحتکننده و اغراقآمیز بود.
منیر عرفانی از دوستداران جوان ادبیات داستانی هم گفت: نویسنده صحنههای شکنجه، مرگ گوشه سلول، اسیر و بنده یک نظام غلط بودن و حس تهوع پیدا کردن از خود را به یک دوره خاص اختصاص داده اما اگر این کتاب را بدون مشخص بودن زمان و موقعیت جغرافیایی بخوانیم، به نظرم باز هم خوب و ملموس است.
وی با اشاره به نگاه استعاریک فرورفتن افسر درون چاه و کثافت، اظهار کرد: کتاب مجموعهای از جملات خوب و تأثیرگذارِ کنار هم چیدهشدهای به نظر میرسد و ما با یک داستان هیجانانگیز روبهرو نیستیم.
در خاتمه علیرضا ابنقاسم از شاعران و نویسندگان پیشکسوت و نامآشنای گلستانی، گفت: زبان براهنی در این رمان مثل دیگر آثارش زبانی گزارشی است و معتقدم در این رمان نوعی مریدی و مرادی را توصیف کرده است. حمید شخصیت اصلی رمان فقط به دکتر نگاه میکند و تمام چیزهایی را که دکتر تائید میکند، برای خودش حجت میداند.
وی درباره فرم و ساختار روایت در این رمان، اظهار کرد: در جاهایی از داستان «چاه به چاه» روایت و نقل داستان به شکل فلاشبکهایی پیش میرود و در قسمت دیگرش که حالتی نمایشی به خود میگیرد، شاهد کمی طنز و فانتزی هستیم.
یادآوری میشود، رمان «چاه به چاه» اثر رضا براهنی نخستین بار در سال 1354 خورشیدی در مجلات فارسیزبان به چاپ رسید و بعدها به همت نشر نگاه در 111 صفحه منتشرشد. این داستان شرح روایت حمید، یکی از مسئولین سپاه دانش و زندانی کنونی سازمان امنیت از زبان خودش است.
نظر شما