یکشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۸ - ۰۹:۵۰
موسیقی ایرانی بهانه‌ موسیقیدان بلژیکی برای یادگیری زبان فارسی

یک موزیسین بلژیکی می‌گوید: دوست داشتم روی سازها و موسیقی ایرانی کار کنم، اما بدون فهمیدن زبان فارسی، این کار میسر نبود، به همین دلیل تصمیم گرفتم زبان فارسی را یاد بگیرم تا از این طریق بتوانم سازها و موسیقی ایرانی را یاد بگیریم.

پل زول‌م تیمرمنس (Paul Jules M.Timmerman) موزیسین 60ساله بلژیکی که برای شرکت در هشتاد و هفتمین دوره دانش‌افزایی زبان فارسی بنیاد سعدی به ایران آمده بود، در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره چگونگی آشنایی خود با زبان فارسی گفت: اولین بار وقتی که نوزده سالم بود، راجع به زبان فارسی شنیدم و همان موقع به ذهنم رسید که این زبان چقدر شیرین است. حالا یک دوست نیمه ایرانی و نیمه پرتغالی دارم که با هم عضو یک گروه موزیک هستیم، البته این دوستم هم زبان فارسی را نمی‌داند به همین دلیل تصمیم گرفتم زبان فارسی را یاد بگیرم تا از این طریق بتوانیم سازها و موسیقی ایرانی را یاد بگیریم.
 
او ادامه داد: در واقع ما خیلی دوست داشتیم که روی سازها و موسیقی ایرانی کار کنیم، اما بدون فهمیدن زبان فارسی، این کار میسر نبود و به درستی انجام نمی‌شد. من اهل شهر لیئز بلژیک هستم اما در دانشگاه لیسبون موسیقی می‌خوانم. سال گذشته یکی از استادانم در دانشگاه لیسبون که با بنیاد سعدی آشنایی داشت، وقتی که فهمید به دنبال سازهای ایرانی و آموزش زبان فارسی هستم، به من پیشنهاد داد برای یادگیری زبان فارسی به ایران و بنیاد سعدی بیایم و این شد که برای این دوره درخواست دادم و پذیرفته شدم.
 
پل در ادامه درباره تجربه اولین سفر خود به ایران گفت: من قبل از این سفر و آمدن به ایران، راجع به این کشور اطلاعات زیادی نداشتم. البته در بلژیک دوست ایرانی هم دارم، اما نتوانستم چیز زیادی از آن‌ها درباره ایران یاد بگیرم؛ فقط می‌دانستم که در ایران مناظر و مکان‌های زیبای زیادی وجود دارد. در این سفر چند شهر ایران مثل تهران و همدان را دیدم، ولی بیشتر دوست داشتم مناظر طبیعی ایران را ببینم.
 
 
این فارسی‌آموز بلژیکی در ادامه درباره شاعرهای ایران بیان کرد: تا قبل از این دوره شاعرهای ایرانی را خیلی کم می‌شناختم، اما حالا با مولانا و سعدی و حافظ آشنا شدم و دوست دارم شعرهای آن‌ها را بخوانم. همچنین نحوه زندگی و این ریلکس بودن مردم ایران و آرامشی که در انجام کارها دارند و معمولا عجله نمی‌کنند را خیلی دوست دارم و از صحبت کردن با مردم ایران خیلی خوشم می‌‌آید.
 
پل در ادامه درباره تجربه خود از مزه غذاهای ایرانی گفت: از همه غذاهای ایرانی خوشم می‌آید، ولی بیشتر از همه، جوجه کباب و کتلت را دوست دارم. البته طعم آبمیوه‌های ایرانی را هم خیلی دوست دارم و خیلی با آبمیوه‌های ما متفاوت است. یک صبحانه سنتی هم در یکی از روستاهای همدان خوردیم که خیلی دوست داشتم. یعنی تعجب کردم که چند نوع پنیر و سبزیجات و میوه‌های خوشمزه برای صبحانه آورده بودند که خیلی از آن لذت بردم.
 
او ادامه داد: البته اگر بخواهم حقیقت را بگویم، غذاهای ایرانی نسبتا برایم عجیب بود، چون بسیار سنگین است و با غذاهای اروپایی خیلی فرق دارد. مثلا یک غذای سنتی به نام دیزی خوردیم که خیلی خوشمزه و خیلی هم سنگین بود. چیز دیگری که خیلی برایم جالب بود، این بود که در این مدتی که ایران بودم، بیشتر گوشت گوسفند و بره خوردم و معمولا گوشت گاو در غذاها ندیدم. بنابراین برایم خیلی سوال است که آیا ایرانی‌ها گوشت گاو نمی‌خورند؟

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها