زندفرد در مقام یک دیپلمات و یک پژوهشگر چه جایگاهی در محافل سیاسی و پژوهشی ایران داشت؟
مرحوم زندفرد هم برای کادر قدیمی و هم برای کادر جدید وزارت امور خارجه محترم بود و این احترام به شخصیت او و کارهایی که انجام داد بازمیگشت و نه به مشاغلش. ایشان یکی از فعالترین دیپلماتهای ایران در جریان تاریخآفرین عهدنامه 1975 الجزایر بود. زندفرد در مسائل مرتبط با خلیج فارس فقط فعال حوزه دیپلماسی محسوب نمیشد. او ابتدا پژوهشگر بود و سپس دیپلمات و برای فراهم آوردن مبانی حقوقی تعیین مرزها در فلات قاره بین ایران و همسایگان تلاشهای پژوهشی فراوانی کرد.
مرحوم زندفرد کتابی درباره بحرین نوشتهاند که برآیند تجربه دیپلماتیک ایشان در زمینه مذاکرات در حوزه خلیج فارس است. این کتاب چگونه نوشته شد و اهمیت آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
زندفرد دانشمند و محققی بود که در زمان بالا گرفتن اختلافات میان ایران و انگلستان بر سر بحرین، کتابی مفصل و مبتنی بر دلایل حقوقی ایران نسبت به بحرین گردآوری کرد. و این نشاندهنده شوق وطنپرستانه ایشان بود. در مورد بحرین ایشان به عنوان دیپلمات نماینده دولت ایران بود و باید از دعاوی آن روز ایران دفاع میکرد. بر این مبنا بود که از جمعآوری اسنادی که میتوانست حقوقی را برای ایران در مذاکرات دیپلماتیک اثبات کند فروگذار نکرد و بر پایه آن اسناد کتابی نیز نوشت. البته باید گفت که پرسنل وزارت امور خارجه میدانستند که ادعای حقوقی درباره یک موضوع یک امر است و توانایی برای باز پس گرفتن یک جزیره بعد از حدود دویست و پنجاه هزار سال، آن هم جزیرهای که اکثر ساکنان آن عرب هستند، امری دیگر است. ولو اینکه اقلیتی ایرانی یا ایرانیتبار هم در آن جزیره وجود داشته باشد و اکثریت جمعیت آنجا هم شیعه باشد.
تاثیر آثاری نظیر کتاب بحرین مرحوم زندفرد و نیز اقدامات دیپلماتیک ایشان در آن بازه زمانی چه بود؟
تلاشهای افرادی مانند زندفرد موجب شد که ایران بتواند پس از صرف نظر کردن از به دعاوی خود نسبت به بحرین، حداقل حقوق خود را در مورد دیگر جزایر ایرانی خلیج فارس و استرداد آنها از انگلستان محقق کند. به عبارت دیگر دفاع از یک حق در یک موضع، به احقاق حق در موضعی دیگر انجامید.
فریدون زندفرد نفر اول از راست، در روزگار فعالیت دیپلماتیک
مرحوم زندفرد خاطرات خود را هم مکتوب کردند. درباره آن کتاب هم کمی توضیح دهید.
بله. آن کتاب که «خاطرات وزارت امور خارجه و سیمای دیپلماسی نوین ایران» نام دارد هم شامل تجربیات و هم منشهای سیاسی و دیپلماتیک ایشان است و کتابی است که باید تجدید چاپ شود و مدتهاست که در بازار نیست.
آخرین اثری هم که از مرحوم زندفرد منتشر شد درباره ذکاءالملک فروغی بود.
بله. این کتاب را ایشان در دو سال پایانی عمر انجام داد و بر خدمات دیپلماتیک مرحوم فروغی متمرکز بود. فروغی وجوه مختلفی داشته است. هم قاضی بوده است و هم رئیس دیوان عالی کشور. در مجلس بوده و فرهنگستان را تاسیس کرده و نخستوزیر هم بوده است. اما کاری که مرحوم زندفرد انجام داد تمرکز بر وجوه دیپلماتیک شخصیت ایشان بود که کمتر به آن پرداخته شده بود. فروغی نقش دیپلماتیک مهمی داشته است و نماینده ایران در اولین مجمع عمومی جامعه ملل بعد از جنگ جهانی اول بوده است و حتی یکبار به ریاست آن مجمع انتخاب شد. زندفرد در کتاب خودش درباره تلاشهای فروغی در این زمینه که شاید بتواند پس از انحلال عثمانی سهمی از حقوق از دست رفته ایران را احقاق کند نوشته است. فروغی در مذاکرات خود تا جنگ چالدران را مورد بحث و بررسی قرار داده بود و زندفرد با تمرکز بر آن تلاشها مجموعهای جالب فراهم آورده است که اکنون در قالب کتابی منتشر شده است.
اینکه ایشان در چنین سنین بالایی مشغول نوشتن کتاب و پژوهش بودهاند جالب توجه است.
بله. من واسطه ایشان با آقای سمیعی مدیر انتشارات کتابسرا بودم. دغدغه زندفرد این بود که پیش از مرگ، انتشار این کتاب را ببیند. من این پیام را به سمیعی منتقل کردم و ایشان گفت خود من هم به اندازه ایشان در این مورد دغدغه دارم و خوشبختانه کتاب پیش از فوت ایشان منتشر شد. کتاب در ایام نوروز به دست ایشان رسید و باعث خوشحالی بسیار ایشان شد.
به عنوان یکی از دوستان و نزدیکان مرحوم زندفرد درباره سبک زندگی ایشان که باعث شد تا سالهای کهولت بتوانند به روند پژوهشهای خود ادامه دهند هم برای ما بگوئید.
ایشان به یک زندگی بالاتر از سطح متوسط خو گرفته بود. در زندگیاش ریخت و پاشی وجود نداشت اما دست و دل باز بود و چون به ویژه در سالهای پایانی عمر نمیتوانست از خانه بیرون بیاید به هر مناسبتی دوستان را گرد هم جمع میکرد و در خانهاش همواره باز بود و سفرهاش پهن. خانه ایشان مجمعی بود که دوستان قدیم و جدید در آنجا گرد هم جمع شوند و یکدیگر را ببیند. ایشان اهل کارهای پر سر و صدا و تفریحات نبود. زندگیاش را در محدوده یک زندگی خانوادگی و ارتباط با دوستان نگه داشته بود و خواندن و نوشتن بزرگترین سهم را در زندگی ایشان داشت.
چه خاطراتی از ایشان در ذهن شما باقی مانده است؟
بیشترین میزان نزدیکی من با ایشان به چهل سال اخیر بازمیگردد که دوستان و همدورهایهای ایشان در امور دیپلماتیک لااقل ماهی یک بار دور هم جمع میشدیم. در آن جمع انسانهایی بودند که همه مانند مرحوم زندفرد نامدار بودند و محقق و تاریخدان محسوب میشدند. مانند دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن، دکتر جعفر ندیم، دکتر سیار و دکتر ابراهیم تیموری، دوست و همکار ایشان. سهم بزرگ مرحوم زندفرد در احقاق حق ایران در حوزه شطالعرب بود و دکتر تیموری در حوزه جزایر سهگانه بسیار موثر بودند. متاسفانه در طی پنج و شش سال اخیر، یک به یک این بزرگان را به نحوی از دست دادهایم یا اینکه آنها خانهنشین شدهاند و سنین پیری را طی میکنند. خاطرات کاری و اداری با ایشان را بیشتر، همکارانی که در سازمان ملل با ایشان همکار بودهاند میتوانند ارائه دهند. من افتخار همکاری با ایشان را نداشتم.
مهمترین خصوصیت شخصیتی مرحوم زندفرد را چه میدانید؟
ایشان انسانی سازگار ولی مستقل بود. تفاوت استقلال را با گردنکشی و خشمآوری میدانست و میتوانست با بالاترین مقامات بر سر اصول چالش کند بدون اینکه ایجاد رنجش کند. این خلقوخویی در نهاد زندفرد بود که تا آخر حفظش کرد. یعنی بر خلاف بسیار از ما ایرانیان و از جمله خود من، با دیدن یک مخالفت از کوره در نمیرفت و مخالف را دشمن نمیپنداشت و در ضمن سعی میکرد با به منطق کشاندن بحث، نشان دهد واقعیت چیست و چه چیزی به نفع مملکت است. این شیوه را در زمانی که مسئولیت داشت حتی در برابر قدرتمندترین فرد در آن بازه زمانی نیز مورد استفاده قرار میداد.
نظرات