راحله کاظمپور از نوادگان خاندان کاظمپور و دختر هنرمند پیشکسوت کاشی معرق، عباس کاظمپور و از شاگردان پدر بود. او در حوزه هنر، معماری سنتی و تزیینات وابسته خصوصا کاشیهای ایران و جهان پژوهشهایی انجام داده است که کتاب «دسترنج » از جمله این فعالیتها است.
این کتاب در پنج فصل نوشته شده است و سیر تاریخی کاشی معرق را بیان میکند. نویسنده در فصل اول تاریخ کاشی در ایران را از دوران حکومت هخامنشیان تا زمان آخرین پادشاه ایران مورد بررسی قرار میدهد. دوره ساسانیان، سلجوقیان و غزنویان، خوارزمشاهیان، ایلخانیان، تیموریان، صفویه، زندیه، قاجاریه و پهلوی ادوار مورد بررسی بودهاند.
در بخشی از فصل اول این کتاب آمده که ایرانیان با شناخت لعاب و پوشاندن سطح آجر با آن، به ترکیبی تازه به نام آجر لعابدار دست یافتند که پیشینه استفاده از این آجرهای لعابدار رنگی به بناهایی در بینالنهرین باز میگردد.
در جایی دیگر نوشته شده است که تزیینات به جای مانده از زمان هخامنشیان حکایت از کاربرد آجرهای لعابدار رنگین، منقوش و ترکیب آنها دارد. بدنه بناهای مجموعههای هخامنشی شوش و تخت جمشید با این گونه از تزیینات آراسته شدهاند.
اشتر جان، مسجد جامع
نویسنده این کتاب دوران حکومت پهلوی اول را عامل تجدید حیات کاشی معرق در ایران میداند و در قسمتی از کتاب از علاقه پهلوی اول میگوید که منجر به دستور ساخت مجموعه هنری و با ارزش کاخ مرمر، با بهره گیری از برترین استادان طراحی، ساخت و اجرا، از جمله استاد حسین طاهرزاده بهزاد (در بخش طراحی)، استاد حسین کاشیتراش اصفهانی (در بخش کاشیکاری و طراحی گره تالار خاتم) و استاد حسین لرزاده ( در بخش اجرا) شد. بر اساس روایت و اسناد، وی علاقه زیادی به کپی آثار دوره صفویه در کاخ شخصی خود، یعنی کاخ مرمر داشت.
فصل دوم کتاب «دسترنج» به روش اجرای ساخت کاشی معرق پرداخته است. در ابتدا از مراحل ساخت کاشی معرق سخن میگوید که ترسیم طرح و ایجاد نقش، قدم اول است. در این مرحله کمترین بیسلیقگی در تناسب رنگها یا بیذوقی در ترکیب گرهها، اسلیمیها و گلها کار را به ابتذال میکشاند. همچنین از شکستن کاشی، چیدمان قطعات، عوامل تاثیر گذار در زیبایی کاشی معرق تا همنشینی رنگ و اجرای کار را توضیح میدهد.
کاشیسازی خاندان کاظمپور طبق روشی است که از دوران صفویه سینه به سینه باقی مانده بود
نویسنده در فصل سوم کتاب وارد زندگی و کار خاندان کاشیتراش وکاظمپور میشود و پیشروان هنر کاشی در خاندان کاظمپور را مورد بررسی قرار میدهد و بیان میکند که طبق اطلاعات و اسنادی که به دست آوردند اولین شخص این خاندان در زمان قاجاریه و حاکمیت ظلالسلطان پسر ناصرالدین شاه بر اصفهان، کارگاه کاشیسازی داشت و طبق روشی که از دوران صفویه سینه به سینه باقی مانده بود کار میکرد و بعد از آن نیز تمام رشتههای طراحی نقوش، و گره سازی، ساخت و رنگ و لعاب کاشی، چرخکاری، معرق کاری و غیره را به فرزندان خود آموخت.
استاد عبدالرحیم کاشیتراش، اولین فرد مورد بررسی در این بخش کتاب است. که او آثار بسیاری در اصفهان و اطراف این شهر تاریخی باقی گذاشت، به مرمت و ساخت آجر و کاشی کاروانسراها، مسجدها، کاخها، مدرسهها و بناهای بسیاری پرداخت. از جمله کارهایی که انجام داده بود، سنبلستان اصفهان است.
استاد عباس کاظمپور راوی زندگی هنری گذشتگانش است. و در نهایت زندگی هنری استاد عباس کاظمپور، تقریبا از آخرین نفراتی که این میراث خانوادگی و هنر کاشیکاری را حفظ کرده است در فصل چهارم کتاب «دسترنج» آمده است؛ این قسمت از کتاب با زبان خود استاد و از زاویه دید عباس کاظمپور روایت شده است. در بخشی از کتاب از زبان او آمده: «من در کنار معماران سنتی و بزرگان هنر کاشی معرق به شاگردی مشغول شدم؛ هر استادی دو وردست یا شاگرد داشت که تیشههایش را برایش چاق میکرد و گچ میساخت و آلتها را شماره گذاری میکرد.» در جایی دیگر نوشته شده که «این حرفه از پدر و پدرانم برای ما به یادگار مانده و به دست استادان معروف مثل استادان ابراهیم و اسماعیل کاظمپور، استاد محمدعلی کاشیتراش و استادان دیگر رونق گرفت.»
در فصل پنجم این کتاب هم اطلاعاتی از برخی آثار این خاندان به دست میآوریم. این کتاب آثار این خانواده را به هفت دسته کاخ و عمارت، مجموعههای اقامتی و منازل، آرامگاه، مساجد و حسینیه، دانشگاه و مدارس، بانک و برخی دیگر از آثار تقسیم کرده است و به ترتیب نام و محل اثر، معمار و کاشیکار، شرح بنا و تزئییناتی که برای آن بنا استفاده شده است را شرح میدهد و پس از آن نیز عکس این بناها آمده است.
نهمین اثری که در این فصل معرفی شده آرامگاه خیام در نیشابور است که سال ساخت آن به 1337 شمسی برمیگردد و معماری آن توسط هوشنگ سیحون انجام شده است و به کاشیکاران این بنا استاد ابرهیم کاظمپور، سید مصطفی طباطبایی و احمد مصدقزاده اشار شده است.
در بخش تزیینات این بنا ذکر شده است که اشکال مثلث و لوزیای که بر اضلاع دهگانه آرامگاه خیام مشاهده میشود به سبب شکل دایرهای بنا و انحنای آن در جهت عمودی به صورت مثلثها و لوزیهای غیر مساوی است و سراسر بنا خمیدگیهایی دارد؛ به همین سبب سنگها با انحنایی مناسب هموار شده است. سقف زیر گنبد با کاشیهای معرق و قسمت خارجی گنبد با معرق سنگی پوشیده شده است. در ادامه در گفت وگو با راحله کاظم پور از او خواستیم درباره کتاب توضیحات بیشتری ارائه کند.
او در ادامه بیان کرد: بررسی آثار در این نوشتار به حوزه جغرافیایی ایران محدود نمیشود و علاوه بر معرفی عمارتهای شاخص پوشیده با کاشی معرق، به برخی آثار هنری خارج از کشور که توسط این خانواده و پیشینیان ایشان آفریده شده نیز پرداخته است. نقطه عطف این کتاب مستندسازی و ثبت بخشی از تاریخ کاشی معرق ایران است. این کتاب به جامعه هنر و معماری ایران تقدیم میشود. امید است به عنوان اولین کتابی که به موضوع تاریخ هنر کاشی معرق ایران از زوایای مختلف پرداخته است سرآغازی باشد برای نگاهی نو به مستندسازی و هویت سازی آرایههای معماری ایران در جهت رشد نسلهای آینده.
وی همچنین گفت: دسترنج، رنج دست مردان گذشته من است که بر سختی کاشی تیشه زدند، نگارش این کتاب هفت سال به طول انجامید و تمامی دشواریهای راه دسترنج امروز من شد.
انتشارات متن کتاب «دسترنج» چل ستون از کاشیگران و مرمتگران، اثر راحله کاظمپور و بهمن سلطان احمدی را در 500 نسخه،287 صفحه و 80000 تومان منتشر کرده است.
نظر شما