سه‌شنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۰۸:۳۵
چرا سریال «بازی تاج و تخت» بهتر از کتاب جورج مارتین است؟

این روزها تب پخش فصل هشتم «بازی تاج و تخت» داغ است و به نظر می‌رسد تولید سریال بسیار حرفه‌ای‌تر از داستان جورج مارتین انجام شده است. در این مطلب مجله «تایم» به دلایل برتری سریال بر کتاب اشاره می‌کند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از تایم، «بازی تاج و تخت» نام اولین کتاب از مجموعه «ترانه اتش و یخ» نوشته جورج مارتین، نویسنده آمریکایی آثار فانتزی است. داستان دقیقاً همان‌طور آغاز می‌شود که در سریال شبکه اچ بی اُ تحت عنوان «بازی تاج و تخت» به تصویر کشیده شده است. سه مرد از گروه نگهبانان شب در شبی سرد به سمت جنوب دیوار می‌روند و در صحنه‌ای ترسناک با گروهی از وحشی‌ها روبه‌رو می‌شود که توسط مردگان مورد حمله قرار گرفته‌اند. و فقط یک نفر جان سالم به در می‌برد.
 
اقتباس تلویزیونی کتابِ اول تفاوت زیادی با کتاب ندارد اما در طول سال‌ها و فصل‌های بعدی این تفاوت زیاد شد و اقتباس تلویزیونی پا را فراتر از کتاب گذاشت و پیش از انتشار قسمت‌های بعدی کتاب قصه را ادامه داد. (در سال 2011 پنجمین کتاب از این مجموعه هفت جلدی تحت عنوان «رقص با اژدهایان» منتشر شد و هنوز تاریخ ششمین کتاب مشخص نیست. این در حالی است که هشتمین فصل از سریال در حال پخش است.)
 
اقتباس‌های تلویزیونی و سینمایی کتاب‌های محبوب دنیا اغلب کیفیت خوبی ندارند اما «بازی تاج و تخت» از این قاعده مستثنی است. مجموعه‌یِ جورج مارتین شخصیت‌هایی به یادماندنی و دنیایی جذاب را به خواننده معرفی می‌کند و از زمان انتشار اولین جلد در سال 1996 پرفروش بوده‌اند و 11 میلیون نسخه پیش از شروع سریال به فروش رفته بود.
 
از زمان آغاز سریال و با توجه به بودجه بالای آن توجه خوانندگان به سمت کتاب هم بیش از پیش جلب شد و فروش آثار مارتین افزایش یافت. علاوه بر این فصل هفتم سریال به طور میانگین 30 میلیون بیننده داشت و رکورد تماشاگر تلویزیونی را شکست.
 
موضوع اهمیت و کیفیت برتری کتاب بر نسخه سینمایی و تلویزیونی موضوعی قدیمی است اما در این مورد باید اذعان کرد که نسخه تلویزیونی به چند دلیل بهتر از مجموعه «ترانه آتش و یخ» است:
 
جورج مارتین نویسنده‌ای خلاق است. شاید دلیل محبوبیت‌اش پیش از شروع سریال به این دلیل است. قدرت تخیل مارتین نقش مهمی در آثارش ایفا می‌کند و دنیایی فانتزی حول محور نژاد، مذهب، و تاریخ خلق می‌کند. البته خوانندگان «ترانه آتش و یخ» را به دلیل سبک نثر دوست ندارند بلکه قصه برایشان جذابیت دارد. دلیل موفقیت سریال همین است؛ به سبک مارتین کاری ندارد و قصه از اهمیت زیادی برخوردار است و با این روش ثابت کرد سریالی تلویزیونی هم می‌تواند به اندازه فیلمی سینمایی جذاب باشد.
 
با توجه به لوکیشن‌های جذابی چون ایسلند و کرواسی، که فیلم‌برداری در آن انجام شده است، و جلوه‌های ویژه قدرتمند سرزمین وستروس رنگ واقعیت به خود می‌گیرد؛ این در حالی است که وستروس در کتاب پررنگ نیست.
 
علاوه بر این شخصیت‌پردازی در سریال قوی‌تر از کتاب است و بیننده با لایه‌های عمیق‌تری از شخصیت‌های قصه آشنا می‌شود. در کتاب با شخصیت‌های متعددی روبه‌رو می‌شویم. شخصیت‌های جدید توانایی تبدیل سرنوشت داستان را دارند یا ممکن است شخصیت اصلی از بین برود. (مارتین به کُشتن شخصیت‌های مهم داستان‌هایش معروف است.)
زنان تک‌بُعدی توصیف می‌شوند و با جزئیات شخصیت خانم‌ها در کتاب آشنا نمی‌شویم. این در حالی است که در سریال توجه بیشتری به شخصیت‌های اصلی می‌شود. به عنوان نمونه سرسی لنیستر در کتاب به عنوان شخصیتی خبیث معرفی می‌شود و فقط به بقای خودش می‌اندیشد اما در سریال بخش انسانی سرسی هم به تصویر کشیده می‌شود و حتی قابلیت عاشق شدن را دارد.
 
مهم‌ترین نکته سریال این است که در هر قسمت بر روی موضوع خاصی تمرکز می‌کند و مانند کتاب نامنظم نیست. با این وجود قصه اصلاً کسل‌کننده نیست و شخصیت‌ها چند چهره مختلف از خود نشان می‌دهند. تغییر شخصیت کاتلین استارک به زنی سنگدل یا تغییر رفتار سانسا در فصل هفت و به دست گرفتن امور در وینترفل بیننده را شگفت‌زده می‌کند.
 
با در نظر گرفتن همه موارد، سریال «بازی تاج و تخت» به همه ثابت کرد همیشه کتاب بهتر از اقتباس تلویزیونی یا سینمایی نیست و با وجود قداست کتاب‌ها نزد دوستداران دنیای نشر می‌توان سریالی ساخت که برتری خود را به کتاب اثبات کند.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مجید ۰۹:۰۴ - ۱۳۹۸/۰۲/۰۳
    اصلا این طور نیست. کتاب به مراتب از سریال بهتره. هر کی این مطلب رو نوشته فکر کنم روان گردانی چیزی مصرف کرده!
  • zahra ۲۰:۳۷ - ۱۳۹۹/۰۲/۰۳
    کتاب ها هفت جلد با میانگین صفحات 700 تا 800 هستن و سریال در کل خیلی کمتر! کتاب ها برای هر حالت چهره چند سطر توضیح دادن و افکار بازیگر ها رو بیان کردن چیزی که از خوندنش توی چشمای بازیگر نمیشه بهش پی برد. و اینکه خالق اثر مارتینه، کل داستان با همه جزعیات و کلیات روی افکار اون میچرخه و روی بازیگران مخلوق خودش. تو صحنه های مختلفی از کتاب حمایت یندور و سرسی از سانسا دیده میشه که از سریال حذف شده و توی کتاب، جافری بیشتر یه پسر نازپرورده ی شروره تا یک شیطان صفت و اینکه هر مرگ دردناک کتاب تو سریال هست و به نظر من شخصیت های سیاه سریال تو کتاب خاکستری هستن نه سیاه تر. بهتر بود نویسنده به جای نگاه کلی، کتاب ها رو کامل مطالعه کرده و محاسبات جورج مارتین رو در نظر گرفته بود. کارگردان ها و عوامل سریال برای سود خودسون کتاب رو قربانی کردن! نه این که بهترش کنن!

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها