گزارش ایبنا از مراسم نکوداشت برای هفتدهه فعالیت محمدعلی موحد؛
موحد سرآمد تمام مولویپژوهان جهان/شمس در مقابل موحد تعظیم کرد
مراسم نکوداشت برای هفت دهه خدمات فرهنگی و ادبی محمدعلی موحد، ادیب، عرفانپژوه، حقوقدان و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، با عنوان «باغبان مثنوی و پیر پاینده ادب و عرفان»، عصر دیروز در سالن فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد.
ساعت از دو نیم گذشته و صندلیهای سالن تقریبا پر از جمعیت است. دو ردیف جلو، مطابق تمام برنامههای اینچنینی، برای سخنرانان و میهمانان خاص مراسم در نظر گرفته شده است و در میان آنها، چهرههای آشنایی چون حجتالله ایوبی (دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو)، احمد جلالی (سفیر فعلی ایران در یونسکو)، غلامعلی حدادعادل (رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی)، حسن بلخاری (رئیس انجمن آثار ملی و مفاخر فرهنگی)، شهیندخت مولاوردی، توفیق سبحانی، آیتالله سیدمصطفی محققداماد، حسین معصومیهمدانی، فتحالله مجتبایی و دیگرانی قابل تشخیص است.
چیزی به شروع مراسم نمانده، که همهمهای نگاه میهمانان را به در ورودی سالن برمیگرداند؛ محمدعلی موحد آرام و عصازنان، در میان تشویق حاضران، وارد سالن میشود و در صندلیای در میانههای ردیف اول، جای میگیرد.
نینوازی مردی در گوشه سن، نشان از شروع غیررسمی مراسم دارد. بعد از آن هم ویدیویی از صحبتهای مصطفی ملکیان پخش میشود که در آن، ملکیان از شاگردی خود در محضر محمدعلی موحد میگوید. از این که با وجود سالها شاگردی او، هنوز ابعاد عظیمی از شخصیت موحد برای او کشف نشده است.
محمدعلی موحد از خود یک اثر هنری ساخته
به اعتقاد ملکیان ساحت و شخصیت موحد در چهار دسته منش اخلاقی، منش علمی و فرهنگی، شأن روشنگرانه و خدمت به ابناء وطن و شان فرزانگی، قابل بررسی است و از صحبتهای او چنین برمیآید، که پس از هر بار ملاقات با موحد، به سکون و آرامشی نائل میشود که در کمتر کسی یافت میشود.
و بخشی از سخنان ملکیان که توجه مخاطب را جلب میکند: محمدعلی موحد از خود یک اثر هنری ساخته که از هر زاویهای به این اثر هنری نگاه میکنید، از آن لذت میبرید.
مجری مراسم با شعرخوانی، شروع رسمی مراسم را اعلام میکند و از سخنرانی مرحوم فروزانفر در همین سالن فردوسی دانشکده ادبیات، در ۷۲ سال پیش میگوید، که با قلبی پر از عشق درباره تصحیح مولانا صحبت میکرده؛ کاری که حالا به دست موحد به فرجام رسیده است.
احیای زحمات موحد در جهان غرب با ترجمه فرانسوی دیوان شمس
پس از آن حجتالله ایوبی به جایگاه دعوت شد و سخنهای خود را با خواندن شعری از شمس شروع کرد و خطاب به موحّد گفت: جناب استاد موحد! شما همسخن شمس تبریزی شدید و از سخنان او رمزگشایی کردید؛ چنان که این دربان ترک بیمناک و بیباک در مقابل شما تعظیم کرد.
ایوبی از نارضایتی استاد موحد برای برگزاری چنین مراسم و بزرگداشتی که به نام اوست، سخن به میان آورد و گفت: استاد به من اجازه داده بود که اگر جلسه برای پیر دیار غرب، یعنی پروفسور هانری دوفوشه کور باشد، در آن حضور مییابد؛ چون استاد نمیخواست نامی از خودش باشد.
دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو از بینیازی استاد موحد به چنین بزرگداشتهایی و اینکه ما سراپا نیازیم، گفت و ادامه داد: محمدعلی موحد یک اثر هنری است و اثر هنری خودش طربناک و شورانگیز است. زمانی که استاد موحد را میبینم و طرب و شور حضور او را احساس میکنم، دلم میخواهد همه جوانهای کشور، مردم علاقهمند و اهل دل، استاد را ببینند و این شور را حس کنند.
حجتالله ایوبی
ایوبی همچنین از رونمایی ترجمه فرانسوی مقالات شمس که توسط هانری دوفوشه کور انجام گرفته در خلال مراسم خبر داد. کتابی که این ایرانشناس فرانسوی عنوان «در جستوجوی گوهر» را بر آن نهاده و یک اتفاق بزرگ بود که پیام شرق را با بیانی شیوا، به غرب انتقال میداد. کتابی که زحمات ارجمند استاد موحد را در جهان غرب احیا میکرد؛ یعنی به برکت زحمات هانری دوفوشه کور، چهرهای زیبا از ایران و عرفان اسلامی در جهان خواهد بود.
از سخنان پایانی ایوبی، که برای تشکر از شرکتکنندگان در این مراسم است؛ چنین برمیآید که، عدهای از همشهری و هماستانیهای دوستدار موحد، برای شرکت در این مراسم، از روز قبل به تهران آمده و رنج سفر را تحمل کرده بودند. کاری که محبت و احترام آذریزبانهای دوستدار موحد را به خوبی نشان میداد.
مردی که با شناخت حافظ سردرگمیاش در زندگی پایان یافته است
بعد از صحبتهای حجتالله ایوبی، کلیپی درباره هانری دوفوشهکور پخش میشود؛ مردی حدودا ۹۰ ساله، که خانه اصلیاش در یکی از شهرهای کوچک فرانسه و دور از پاریس است، اما آپارتمان کوچکی در پاریس دارد، که در آن به تحقیق و پژوهش مشغول است.
دوفوشهکور ایرانشناس فرانسوی است، که فارسی هم صحبت میکند. مردی که شیفته زبان فارسی است و معتقد است با شناخت حافظ، سردرگمیاش در زندگی پایان یافته است.
موحد، فرزانهای که نامش موجب فخر و فروغ تاریخ آذربایجان و ایران است
بعد از آن دکتر مرقاتی برای قرائت پیام محمدرضا پورمحمدی، استاندار آذربایجان شرقی، در جایگاه قرار میگیرد؛ پیامی که در بخشی از آن آمده است: «استاد محمدعلی موحد یکی از فرزانگان بلند همت و فرزندان با فضیلت این دیار پرشکوه است، که نام بلندش آسمان تاریخ معاصر ایران را زینت داده است. فرزانهای که نام او، سپهر تاریخ آذربایجان و ایران را آذینی از فخر و فروغ بسته است.
موحد از همان جوانی، توش و توان خود را در دفاع از حقوق ملت ایران و اعتلای فرهنگ و ادب این خطه، به کار بسته و آموختههایش را در باروری نهال اندیشه، به کار گرفته است. هم اینک نیز با وجود گذشت روزگاران، با اشتیاق یک جوان چالاک در جستوجو و پژوهش است. پیوسته میخواند و مینویسد و در مسیر دانش و پژوهش، آرام و استوار گام برمیدارد.
اگر گذر سالیان از توان جسمی موحد کاسته است، اما هرگز عزم و ارادهاش در راه حقیقتپژوهی را نفرسوده است. واضح و مبرهن است که، دکتر موحد از تبار دانایانی است که متاع گرانمایه فضل را به زیور فضیلت آراسته و تماشاگر جان را به افقهای دورتر و دیریابتر جامعه انسانی و جهان بشری، مشغول داشته است.»
حجتالاسلام مرقاتی
موحد بزرگ است، بزرگداشت نمیخواهد
سخنران بعدی این مراسم، احمد جلالی، سفیر فعلی ایران در یونسکو است، که حرفهایش را اینطور شروع میکند: موحد بزرگ است، بزرگداشت نمیخواهد. در این جلسه، ما درواقع تاریخ و فرهنگ خودمان را بزرگ میداریم و به نوجوانان ما، که دستخوش امواج خطرناکی در بازیهای جهان امروز هستند، یک مقر استقرار، پایگاه هویت و دستاویز بزرگ معرفی میکنیم.
جلالی به عنوان سفیر یونسکو از دلایلی که بزرگداشت موحد را به یونسکو مربوط میکرد، سخن گفت و ابراز امیدواری کرد که به زودی، در مقر یونسکو، با حضور دکتر موحد، هم از ایشان و هم از هانری دوفوشهکور تجلیل شود.
آثار محمدعلی موحد؛ خدمتی ملی برای ایران
به اعتقاد او، امروز آثار محمدعلی موحد و حاصل عمر او، به یک خدمت ملی و استراتژیک امنیتی، برای ایران تبدیل شده است و میگوید: وقتی حاصل عمر استاد موحد را مرور میکنم، در تنهاییهای خودم، دلم میخواهد برای حرز سینه این مرد، آیه نور را بنویسم و تلاوت کنم.
جلالی در خلال گفتههایش، موحد را با شمس مقایسه میکند، به بخشی از سخنان شمس درباره مولانا اشاره میکند و میگوید: هر بار این جملات شمس را به یاد میآورم، با خود میگویم، گویا محمدعلی موحد را فرستادهاند تا اندیشگی مولانا را از بند تغییرهای ناهموار برهاند و نگذارد آن لطف لطیف، در پیچ و خمها به زیان برده شود. کیست که نداند به همت، زحمت و دقت موحد است، که امروز مجموعه منقحی از مقالات شمس، به صورتی در اختیار ما قرار دارد، که گشت و گذار در آن، میراث مولانا را از سیطره تغییر و تفسیرهای ناهموار و ناسازگار، رهایی میبخشد.
احمد جلالی
در میان صحبتهای جلالی یا دیگر سخنرانان مراسم، که به تعریف از موحد مشغولند، گاه حواسم به نمایشگر روی سن پرت میشود، به لحظاتی که دوربین موحد را نشان میدهد و هر بار او را سربهزیر و در حال بازی با دستهایش میبینم. گویا خیلی دوست ندارد با شخصی که از او تعریف میکند، چشم در چشم شود.
صحبتهای جلالی پایان یافته و رو به استاد موحد ایستاده و میگوید: «استاد نباید سوال کرد، که چرا شما این همه دلداده دارید؟ بلکه باید اول به تو گفتم که چنین خوب چرایی؟!»
بزرگمردی از دیار خراسان، به مراسم بزرگداشت یاری از تبریز آمده
جمعیت هنوز مشغول تشویق جلالیاند، که مجری مراسم از حضور خورشیدنشان دیگری در مجلس خبر میدهد. گویا بزرگمردی از دیار خراسان، به مراسم بزرگداشت یاری از دیار تبریز آمده است. شفیعیکدکنی که آرام به مجلس وارد شده، در یکی از ردیفهای انتهای سالن نشسته است. بلند میشوم و به عقب برمیگردم تا شاید شفیعی را ببینم. چند نفر دیگر هم در جای جای سالن ایستاده و به عقب برگشتهاند، تا لحظهای استاد را ببینند. کم کم تمام سالن به پا میخیزند. مجری مراسم شفیعیکدکنی را برای حضور در ردیف اول دعوت میکند؛ کاری که میدانم شفیعیکدکنی خیلی دوست ندارد و امتناع هم میکند. حالا موحد که مجلس به نام اوست، بلند میشود تا به سراغ شفیعی برود، شفیعی هم به خواهش ایوبی و دیگران، نیمی از راه را آمده است. جایی در میانه سالن، دو دوست به هم میرسند و گرم یکدیگر را در آغوش میگیرند. لحظهای که شاید تالار فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، با بزرگان زیادی تجربه کرده است؛ اما برای همنسلهای من، لحظه غریبی است. حتی کمی هم احساساتی میشوم.
جمعیت کماکان ایستاده و ممتد دو استاد بیبدیل عصرشان را تشویق میکنند. تشویقی که تا نشستن کامل این دو ادیب ادامه دارد. سالن کمی آرام میشود و شور عکاسها هم که برای ثبت آن لحظات تاریخی، در میانه سالن جمع شده بودند، فروکش میکند و به عکاسی از ادامه مراسم مشغول میشوند.
موحد به بزرگداشت نیاز ندارد
نوبت به سخنرانی معصومیهمدانی، که در بخشی از سخنانش میگوید: یکی از سعادتهای من در زندگی، این است که شاهد این بودم در دهههای اخیر، از چهره موحد هم کشف حجاب شد و موحدی که تا مدتها، جز برای خواص شناخته نبود، تا اندازهای ممکن، در جامعه شناخته شده است.
به اعتقاد معصومیهمدانی، موحد تمایلی به دیده شدن نداشته و ندارد و میگوید: وقتی به کارهای موحد نگاه میکنم، انگار ایشان در فراهم آوردن کارهایشان، چشماندازی میدیدند، که سالها باید بگذرد، تا اهمیت کارهای او معلوم شود. پرهیز موحد از وارد شدن در جدالهای قلمی، که بسیاری از اهالی قلم، شهرتشان را مرهون آن هستند، سبب شده بود که چهره موحد خیلی شناخته نشود، البته شاید موحد زیرکانه این مسیر را برگزیده و از آن بسیار بهره برده است. چون این نوع جدایی از جریانات روز، سبب شده بود تا شب و روز به تألیف و تحقیق بپردازد.
این یار همدانی موحد، معتقد است: موحد به بزرگداشت نیاز ندارد، بلکه این ما هستیم که باید از این مناسبتها استفاده کنیم و ببینیم بزرگان فرهنگ ما چگونه زیسته و چگونه آموختهاند.
نکاتی درباره شخصیت موحد خطاب به جوانان و نوجوانان حاضر و مخاطب موحد، پایان بخش سخنان معصومیهمدانی بود.
معصومیهمدانی
موحد سرآمد تمام مولویپژوهان جهان است
غلامعلی حدادعادل، رئیس و فرهنگستان زبان و ادب فارسی، آخرین سخنران این نشست بود که آشنایی خود با محمدعلی موحد را، مربوط به دوره جوانی و به عنوان مترجم سفرنامه ابن بطوطه دانست. به گفته حدادعادل موحد را برای اولین بار در جلسه درس استاد مطهری دیده بود. از قرار معلوم استاد مطهری، یک جلسه هفتگی داشته که در آن مباحث فلسفی مطرح میشده است. موحد و حدادعادل در یکی از همین جلسهها که در منزل بزرگمهر، دوست و همکار موحد برگزار شده، با هم آشنا میشوند.
رئیس و فرهنگستان زبان و ادب فارسی میگوید: سالها بعد تصحیح موحد از مقالات شمس منتشر شد و من بعدها از آن بهرهها بردم. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تاسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، مسئولیت این نهاد در سال ۷۴ به من واگذار شد و چند ماه بعد، محمدعلی موحد با رای مثبت همه اعضا، به عضویت پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد.
او ادامه داد: موحد یک دانشمند به تمام معناست. با علوم حوزوی و معارف اسلامی بسباری آشناست و به زبان عربی تسلط کامل دارد. گواه این سخن هم، ترجمه او از ابن بطوطه است که در سی سالگی آن را نوشته است.
به اعتقاد حداد عادل تخصص موحد حقوق است، اما با زبان و ادب فارسی انس دارد. نثر فارسی او شیرین، دلنشین، زنده و جاندار است. هرکس با طیف وسیع کتابهای تألیفی و ترجمهای موحد آشنا باشد، از آثار او در شگفت میماند. بیش از همه به آثار مولوی علاقه نشان داده و گستره وسیعی در مولویپژوهی گشوده است خود موحد تصحیح مقالات شمس را بهترین کاری میداند که در تصحیح انجام داده است.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی میگوید: موحد سرآمد تمام مولویپژوهان جهان است و به تفکر مولانا علاقه دارد. عرفان در چشم او عزیز است و در جان وی تاثیر کرده است. علاوه بر این، موحد در تاریخ ملی شدن صنعت نفت و مسائل حقوقی آن هم تألیفات شایستهای دارد. موحد شاهد عینی ماجرا بوده است و پس از انقلاب آنچه را که دیده بود، نوشت.
غلامعلی حدادعادل
سخنرانی حدادعادل که تمام میشود، استاد موحد به روی سن دعوت میشود. در گوشه سن هم مبل راحتی صورتی رنگی قرار داده شده تا استاد سر پا نایستد. شفیعی کدکنی، فتحالله مجتبایی و توفیق سبحانی هم به جایگاه دعوت میشوند تا از تمبر یادبود محمدعلی موحد رونمایی کنند و بر آن یادداشتی بنویسند. سپس اولین نشان عالی یونسکو در ایران، با حضور حجتالله ایوبی (دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو در ایران)، احمد جلالی (سفیر ایران در مقر یونسکو)، سلطانزاده (دبیر دفتر منطقهای یونسکو) به موحد اهدا شد.
رونمایی از ترجمه فرانسوی دیوان شمس با نام «در جستوجوی گوهر» که با پیگیری فرهنگستان زبان و ادب فارسی و توسط ایرانشناس فرانسوی، پروفسور هانری دوفوشهکور صورت گرفته، برنامه بعدی مراسم بزرگداشت محمدعلی موحد بود.
سه ساعتی از شروع مراسم میگذشت که نوبت به سخنان خود موحد رسید. ادیبی که سالن فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به بهانه بزرگداشت او مملو از جمعیت بود. آرام شروع به صحبت میکند وتهلهجه آذریاش کمی پیداست و همین زیبایی کلامش را به گوش من دوچندان کرده است.
گوشهایم درست نمیشنود ولی درباره من اغراق میکنند
موحد با اشاره به صحبتهای ایوبی درباره مخالفتش با این بزرگداشت، میگوید: شرط ادب این است که از کسانی که این مجلس را برگزار کردند، سپاسگزاری کنم.
به نشان عالی یونسکو اشاره میکند و میگوید: یونسکو دوبار به دیده عنایت به من نگاه کرده است؛ یک بار ۶۰ سال پیش، برای ترجمه «سفرنامه ابن بطوطه» و یک بار هم حالا که در سالهای پایانی عمرم هستم.
موحد درباره تعریفاتی که سخنرانان نشست از او داشتند، میگوید: واقعیت این است که گوشهایم درست نمیشنوند ولی از حرکات معلوم بود دارند درباره من اغراق میکنند.
در شیوه بیانش طنزی است که همه سالن را به خنده میاندازد.
محمدعلی موحد
او در ادامه گفت: نمیدانستم این مراسم قرار است مراسم تجلیل از من باشد و فکر میکردم رونمایی از ترجمه مقالات شمس توسط هانری دوفوشهکور است و به همین دلیل، حتی خودم از معصومی همدانی خواستم سخنران اصلی این ماجرا باشد و نسخهای کتاب را هم برایش فرستادم. وقتی از حقیقت مراسم بزرگداشت آگاه شدم که کار از کار گذشته بود و تن به قضا دادم.
سیستم آموزشی تست محور پدر مردم را درآورده است
موحد که دردمندیاش برای آینده جامعه کاملا مشهود است، رو به حاضران در جمع که از بزرگان کشورند که زمام حل و فصل امور را در دست دارند، به سیستم آموزشی حال حاضر کشور انتقاد میکند و میگوید: این سیستم استعداد نوجوانان را کور میکند. تا وقتی که اوضاع از این بدتر نشده کاری کنید. این سیستم آموزشی تست محور، پدر مردم را درآورده است؛ رحم کنید.
در پایان این مراسم، سردیس مطلای شمس، کلید افتخاری شهر خوی و عنوان شهروند افتخاری این شهر، به محمد علی موحد اهدا شد. همچنین تندیس نقرهای دانشگاه تهران و والاترین نشان این دانشگاه، اهدای تقدیرنامه پژوهشگاه علوم انسانی، اهدای کلیات شمس تبریزی از طرف پژوهشگاه حکمت و فلسفه، لوح تقدیر انجمن مفاخر فرهنگی وهدایای دیگری از طرف نهادهای مختلف، به یادگار به موحد اهدا شد.
اجرای موسیقی سنتی آخرین پرده این مراسم پنج ساعته بود. پنج ساعت برای هفت دهه فعالیت یک ادیب.
نظرات